زنان در مسیر رهایی

 

زنانه شدن پدیده مهاجرت (قسمت دوم)

 

Zuhal Yeşilyurt Gündüz

منبع: مانتلی رویو

برگردان: آناهیتا اردوان

 

رویارویی با پدیده مهاجرت

زنان مهاجر در شرایط متضادی بسر می برند. از یکسو، مقامات کشورشان، آنها را به دلیلِ ارسال سرمایه و شرکت در رشد و پیشرفت کشور مورد ستایش قرار می دهند، از سوی خانواده و خویشاوندان شان به دلیل فداکاری و از خودگذشتگی نیز تقدیس می شوند و از سوی دیگر، از جانب فرزندان شان حتی سالها بعد از بازگشت و سپری شدن مدت مهاجرت، مورد انتقاد قرار می گیرند که آیا راه حل دیگری جز مهاجرت و دوری از آنان نداشته اند؟ برخی، زنان مهاجر را به ارجحیت قایل شدن مسایل اقتصادی نسبت به مسایل عاطفی متهم می کنند. اتهام مزبور نسبت به میزان کمک نقدی که زنان کارگر مهاجر برای خویشاوندان شان ارسال می کنند، شدید یا ضعیف می شود.

موضوع دیگری که معمولا نادیده گرفته می شود، مساله "موقعیت طبقاتی" زنان مهاجر است. بسیاری از آنها از مدارک تحصیلی و صلاحیت علمی - دانشگاهی بالایی برخوردارند که زندگی و سرزمین خویش را در جستجوی تامین معاش در کشورهای ثروتمند با وجود اشتغال در حرفه هایی پایین تر از تحصیلات شان ترک می کنند. موقعیت اجتماعی زنان مهاجر به ویژه کارگران خانگی - از آنجا که کار خانگی ارزان تر از ارزش واقعی اش ارزیابی می شود - تنزل می یابد.

تعداد بیشماری کودک تحت تاثیر مهاجرت، بدون سرپرستی مادران شان پرورش می یابند. نتایج جدایی طویل المدت مادر و فرزند، به خصوص در سنین پایین کودکان، به دلیل کالایی سازی پدیده مادری، مخرب است. باوجود فداکاری زنان مهاجر برای تامین زندگی بهتر برای فرزندان شان، اعتماد بین آنان فرسایش پیدا می کند. تحقیقات آشکار می سازد که فرزندان زنان مهاجر بیشتر از کودکانی که با مادران شان رابطه مستقیم دارند، دچار افسردگی، سردرگمی و خشم می گردند. این در حالیست که فرزندان کارفرمایان زنان مهاجر در کشورهای ثروتمند، از محافظت، محبت و عاطفه مورد نیاز هم از طرف مادران شان و هم پرستاران شان، برخوردارند. به طور کلی، آنچه کودکان زنان کارگر مهاجر در آنسوی جهان از آن بی بهره اند، در سوی دیگر جهان به وفور قابل دسترس است.

 

رویکرد فمینیستی

از نقطه نظر زنان متعلق به طبقه متوسط در کشورهای پیشرفته، رهایی از انجام کار خانگی بدون مزد آرزوی جذابی است. اگرچه پیشرفت تکنولوژی موجبات تسهیل کار خانگی را فراهم ساخته است، ولی مدت زمانی که زنان به تنهایی یا با مشارکت با مردان به کار خانگی مبادرت می ورزند را کاهش نداده است.

بنابراین، زنان هنوز از کار بی مزد خانگی رها نشده اند. این موضوع، رهایی از انجام کار خانگی یا حداقل بخشی از آن، برای زنان، به ویژه آنهایی که در حوزه های مدیریتی شرکتها به کار مشغولند، بسیار قابل توجه و مهم به حساب می آید. نیروی کارِ کارگران خانگی مهاجر در برآوردن چنین آرزویی به شدت موثر است.

زنان متعلق به طبقه مرفه و زنان دارای مقامهای بلندپایه در کشورهای ثروتمند که توانایی استخدام زنان مهاجر به عنوان کارگر خانگی را دارند، از این امتیاز طبقاتی برای رهایی خود از استثمار نیروی کارشان در شکل انجام کار خانگی بی مزد استفاده می کنند. ژرفشِ تضاد طبقاتی، تعمیق شکاف بین شمال و جنوب و رشد فقر در سراسرِ جهان، مهاجرت به کشورهای ثروتمند و اشتغال به عنوان کارگر خانگی را فراروی زنان کشورهای فقیر به عنوان راه حلّی جهت بهبود وضعیت معیشتی و ارتقا شرایط اقتصادی خانواده هایشان قرار داده است. از همین رو، زنان طبقه مرفه که با استخدام کارگران خانگی از انجام کار بی مزد خانگی رهایی می یابند، به این نوع تقسیم کار جنسیتی، نژادی و ریاکارانه (در جامعه؛ تقسیم کار جنسیتی بین زن و مرد/ در حریم خصوصی خانه؛ تقسیم کار جنسیتی دوگانه بین زنان)، رضایت می دهند. چنین تقسیم نیروی کار جنسیتی بین زنان، رابطه ای مستقیم با تقسیم نیروی کار بر اساس نژاد، طبقه و ملیت در جهان دارد.

بردگی خانگی برای زنان طبقه مرفه تنها با افکندن آن به دوش زنان مهاجر فقیر از بین رفته است. کار خانگی به تعداد بیشماری از زنان کارگر در برابر دستمزد بسیار ناچیزی محول شده است. رهایی زنان ثروتمند از کار خانگی، در جهان طبقاتی تنها با تشدید استثمار بخش عظیمی از زنان کشورهای فقیر ممکن است. تقسیم جنسیتی نیروی تولید و بازتولید اقتصادی، به علت سیستم سرمایه داری جهانی و تبعیض جنسیتی، به طور همزمان در کشورهای فقیر فرستنده مهاجر و در کشورهای ثروتمند میزبان شکل گرفته و پایه ریزی شده است.

از آنجا که تولید و بازتولید نیروی نگهداری و کار خانگی توسط زنان انجام می پذیرد (با اینکه برخی از زنان طبقه مرفه از چرخه کار خانگی رها شده و جزو نیروی کار دارای دستمزد شده اند)، نمی توان ادعا کرد که تقسیم کار بر اساس جنسیت در حوزه کار خانگی و نگهداری تغییر شکل داده است. باوجود افزایش مشارکت زنان در نیروی کار مزدی، کاهشی در میزان سهم زنان در نیروی کار خانگی و دیگر کارهای مراقبتی غیر مزدی به وجود نیامده است. کار خانگی هنوز چهره ای زنانه دارد.

جنبه دیگر موضوع این است که زنانی که دارای پستهای مدیریتی و مقامهای اجرایی ارشد در نیروی کار کشورهای مترقی و پیشرفته هستند، به سیستم سرمایه داری تعهد داده اند که ساعتهای طولانی در شرایط سخت و رقابت خشن، وظایف بغرنجی را بر عهده بگیرند. این موضوع، آنان را باوجود برخورداری از کارگر خانگی، از انجام برخی وظایف خانگی مستثنی نمی سازد. این امر چهره سیستم خشن سرمایه داری را نمایان می سازد، حتی هنگامی که نیروی کار جهت انجام کار خانگی توسط یک دستگاه صنعتی عریض و طویل وابسته به طبقه حاکم، از آن سوی جهان وارد می شود.

در این میان، زنان وابسته به طبقه سرمایه دار که نیازی به مشارکت در بازار کار ندارند، ولیکن آنقدر ثروتمندند که قادرند از نیروی کارگران خانگی بهره ببرند را نمی بایست فراموش کرد.

 

نیروی کار مراقبتی در جهان نو - لیبرال

با تداوم سیاستهای نو - لیبرالیستی و ژرفش شکاف بین شمال و جنوب، فرار نیروی نگهداری (کارگران خانگی) افزایش یافته است. از این لحاظ، "موضوع فرار نیروی کار نگهداری و مراقبتی" نه تنها یک موضوع شخصی نیست، بلکه کاملا سیاسی و جهانی است. افزون بر این، تصمیم گیری پیرامون تهیه و توزیع نیروی کار مراقبتی آنقدر مهم است که بمنزله پایه ای مهم درِ نجات و تداوم حیات انسان به حساب می آید. این در حالیست که مناسبات کاری در حوزه مراقبت و نگهداری انسانها، طبق معیار طبقه حاکم بر پایه اختلاف طبقاتی، جنسیتی و نژادی شکل گرفته است. این روابط توسط پیروان نظام کالا گرایی نو - لیبرالیسم اقتصادی و در روند استعمار تاریخی و نو - استعماری جهانی سازی سرمایه معاصر شکل داده شده است.

از این رو، نتایج وخامت بار سیاستهای نو - لیبرالیستی می بایست در گفتگوها پیرامون پدیده مهاجرت و کارگران خانگی مورد توجه قرار بگیرد.

در دو دهه اخیر، سیستم رفاهی همگانی کشورهای اروپایی به شدت محدود شده و شرایط خانواده ها را بسیار بغرنج و وخیم ساخته است. دولتهای حامی سیاستهای نو - لیبرالیستی به چندین شیوه، معضل مزبور را به وجود آورده اند:

- محدود سازی حقوق و دامنه امکانات اجتماعی

- افزایش بهای امکانات و سرویسهایی که پیش از دو دهه اخیر، دولتی و رایگان بودند

- کاهش مسوولیت و نظارت دولتی و خصوصی سازی امکانات رفاهی

- واگذاری مراکزِ مراقبتی و بهداشتی به بخش خصوصی

- افزایش قیمت خدمات مراکز نگهداری و مراقبتی که به بخش خصوص واگذار شده اند و گذاشتن پرداخت هزینه بر دوش شهروندان و به ویژه خانواده ها

خصوصی سازی امکاناتی که در گذشته از سوی دولت در اختیار شهروندان و خانواده ها گذاشته می شد، به تغییر شیوه عرضه امکانات مراقبتی، بهداشتی و نگهداری با توجه به نیاز بازار انجامیده است. در چنین حالتی، بازار، نیروی کار و امکانات مراقبتی را به هر کسی، به ویژه خریدارانی که قیمت بیشتری برای آن می پردازند، می فروشد. بازار نظام نو- لیبرالیستی، پروسه خصوصی سازی را تنها از طریقِ کارگران قانونی به پیش نمی برد. این واقعیتی ست که اقتصاد کشورهای سرمایه داری پیشرفته از کار غیرقانونی مهاجران در حوزه های شغلی گوناگون مانند رستورانها، کار خانگی و آسایشگاههای خصوصی، به وفور بهره برده است. سیستم غیرقانونی است، ولی بسیار مفید واقع می گردد. بدین جهت، اگر به خاطر وجود زنان مهاجر و به خصوص مهاجران غیرقانونی نبود، کار خانگی به طور کلی دچار اضمحلال و سقوط می شد. بنابراین، برای سیستم سرمایه داری استثمار نیروی کار غیرقانونی قابل قبول و مفید می باشد و به طور پنهانی آن را به جریان می اندازد.

واقعیت شرایط وخیم کارگران مهاجر، زنانه شدن پدیده مهاجرت و جهانی سازی بازار کار را آشکار می سازد. ارتباط بین استثمار نیروی کار و تغییر آن از سطح ملی به بین المللی، پرسشها پیرامون کار خانگی را از یک موضوع طبقاتی به یک موضوع اخلاقی و جهانی گسترش می دهد. در حقیقت، تولید و بازتولید نیروی کار خانگی از روی دوش زنان ثروتمند و تحصیلکرده غربی برداشته و بر دوشِ زنان مناطق و کشورهای فقیرِ مشخصی از جهان گذارده شده است. اختلاف بین زنان به موازات تقویت سیستم طبقاتی در جهان، عمیق و ژرف تر می گردد. مدلی که بانک جهانی و صندوق بین الملل پول برای رشد به دولتها تجویز می کنند، می بایست مورد نقد قرار گیرد، زیرا موجبات بیکاری افراد تحصیلکرده کشورهای فقیر را فراهم می سازد تا به کشورهای پیشرفته مهاجرت و به عنوان کارگر خانگی به کار مشغول گردند. چرخه مراقبت و نگهداری درگیرِ دستورات بانک جهانی و صندوق بین الملل پول، فرار نیروی کار مراقبتی و انتقال از آن سوی جهان به کشورهای پیشرفته جهت صرفه جویی نو - لیبرالیسم اقتصادی می شود. اگر در گذشته، "مواد خام" از کشورهای فقیر آفریقایی و آسیایی به زور و کشتار ربوده و به کشورهای ثروتمند فرستاده می شد، در سیستم سرمایه داری انحصاری و استعماری کنونی، نیروی کار اجتماعی و مراقبتی با اعمال سیاستهای نو - لیبرالیستی ربوده می شود.

 

 

بازگشت به صفحه اول ایران نبرد

بازگشت به صفحه نبردخلق