یادداشت سیاسی نبردخلق شماره ۳۹۶

 

جدال خودیها پیرامون تامین امنیت ولایت

مهدی سامع

 

رویدادهای مهمی که در سال ۱۳۹۶ در کشور ما اتفاق افتاد، حیات سیاسی اجتماعی جامعه را به شدت و با سرعت دگرگون گرد. رقابتهای باندهای درونی هِرَم قدرت در ابتدای سال برای سهم بردن بیشتر از قدرت و ثروت، ناتوانی ولی فقیه برای مدیریت بهینه تضادهای درونی قدرت و ناتوانی تمامیت رژیم برای مهار جنبش رشد یابنده توده ای، مهمترین شاخص در ارزیابی رویدادهای سال ۱۳۹۶ است. این وضعیت که ناشی از شرایط انقلابی (بحران غیر قانونی) است، با برجام و حاکمیتِ به طور نسبی مشارکتی که محصول نمایش انتخاباتی است، نه مِهار شد و نه تسکین پیدا کرد و برعکس تضاد بین باندهای درونی هرم قدرت با شدت هرچه بیشتر جریان پیدا کرد و ستیز بین جامعه با نظام ولایت فقیه، حاکمیت را تا آستانه سرنگونی پیش برد. قیامهای ده روزه دی ماه در نزدیک به ۱۵۰ شهر، خیزشهای گاه و بیگاه در نقاط مختلف کشور و جنبشهای مداوم نیروهای کار مُهر تایید به این حقیقت زد که اکثریت قاطع مردم ایران نظام حاکم با همه دسته بندیها و باندهای درونی آن را بر نتابیده و خواستار سرنگونی آن هستند. پیرامون هر دو جنبه از وضعیت انقلابی به وفور مقاله و تحلیل منتشر شده و در این یادداشت کوتاه تنها به بحران درون قدرت در آخرین ماه سالی که پشت سَرگذاشتیم پرداخته می شود.

روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله روز شنبه ۵ اسفند ۱۳۹۶ با نگرانی سوال می کند که «زیر پوست جامعه چه میگذرد؟». گرچه سرمقاله نویس پاسخ دقیق و درستی به این سوال نمی دهد، اما طرح این سوال به تنهایی ناشی از نگرانی درون هِرَم قدرت از برآمدهای بنیان کَن جامعه است. این روزنامه که نزدیک به باند میانی حاکمیت است، در چند مورد دیگر، منجمله در مورد گردنکشی جدید احمدی نژاد، هم  باند غالب را مورد چالش قرار داده است.

روزنامه جوان در شماره پنجشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۶ از «آتشفشان در شرف فوران آسیبهای اجتماعی» گزارش داده و بخشی از این آسیبها را، البته با کم کردن میزان واقعی آن ردیف کرده است. «۲ میلیون و ۸۰۰ هزار معتاد به مواد مخدر، ۲۰۰ هزار سقط جنین، ۳۵ هزار مبتلا به ایدز، ۳ میلیون زن بیسرپرست، ۷۰۰ هزار زن رها شده، ۴ هزار و ۵۰۰ خودكشی و ۳ هزار مورد فرار از خانه» بخشی از آسیبهایی است که این رسانه نزدیک به دولت برای هشدار به خامنه ای برملا کرده است.

روز شنبه ۵ اسفند عباس آخوندی، وزیر راه و شهرسازی رژیم گفت: «واقعیت این است که جامعه ما در حال زوال اجتماعی است. یعنی امکان این که مشکلات بنیادی خود را رفع کند، ارزش افزوده ایجاد کند و امید را تزریق کند، ندارد. این یک واقعیت است که اگر آن را در لفافه بیان کنیم، راهی برای درمان آن پیدا نخواهیم کرد.... وقتی مسائل را نگاه میکنیم می بینیم که به سرعت یک تجمع به یک آشوب [بخوانید قیام و خیزش] تبدیل میشود، یک برف بلافاصله تمام جامعه را به هم می ریزد.» (ایسنا) اعتراف به این حقیقت از جانب یک کارگزار حکومتی نه از سَر خیرخواهی برای مردم که هشداریست به ولی فقیه که ولایت اش در حال زوال است!

 

می توان حرفها و مواضع احمدی نژاد و تاج زاده را نادیده گرفت، اما مواضع محمد خاتمی را نمی توان فاقد اهمیت ارزیابی کرد.

محمد خاتمی در دیدار با جمعی از مجلس نشینان در روز یکشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۶ با مطرح کردن پروژه «نجات ملی» گفت: «جوانان، نخبگان، روشنفکران، اندیشمندان، متخصصان، کارگران، زنان همگی ناراضی هستند؛ بخش قابل توجهی از روحانیت سنتی و اصیل و همچنین اقوام ناراضی اند. نارضایتی لحظه به لحظه، اتحاد جامعه را می گسلد.»

فراموش نکرده ایم وقتی خاتمی طرح «آشتی ملی» را مطرح کرد، چه پاسخ تندی از جانب علی خامنه ای دریافت کرد. اما این بار ولی فقیه با سکوت خود ولایت متزلزل خود را بازتعریف کرد.

از همه مهمتر حرفهای حسن روحانی است که بارها به باند مقابل با کلماتی چون ترسو، بزدل سیاسی، بی دین، تازه به دوران رسیده، حسود، افراطی، هوچی، کم سود، بی عقل و ....حمله کرده و یک خط در میان خطر واژگونی کشتی نظام را گوشزد کرده است.

روز شنبه ۵ اسفند، حسن روحانی در یک سخنرانی گفت: «علم، علم است و به نوع تفکر و ایدئولوژی وصل نمی شود.... عده ای در کشور ما سالها وقت صرف کردند تا ریاضی، شیمی و فیزیک اسلامی درست کنند؛ ایشان پول، وقت و امکانات زیادی صرف کردند، اما حاصلی به دست نیاوردند.». (ایرنا)

حسن روحانی با طرح علوم دقیقه به یک مغلطه آشکار متوسل شده و بحث اصلی که همان برخورد با علوم اجتماعی، سیاسی است را لاپوشانی کرده است. اما در همین مغلطه کاری معلوم می شود که هزینه های زیادی برای مهملاتی تحت عنوان علوم اسلامی به جامعه نیازمند تحمیل شده است.

حسن روحانی در جلسه روز چهارشنبه ۱۶ اسفند هیات دولت گفت: «بعضیها فکر می کنند که اگر دولت تضعیف شد، نهادهای دیگر تقویت میشوند، این طور نیست؛ ما امروز در یک کشتی نشسته ایم و اگر بخشی از کشتی تخریب شود، همه کشتی با هم غرق می شود.». او انتخابی بودن خود را در لَفافه به رُخ ولی فقیه کشاند و گفت: «اگر بناست کسی از طرف ملت سخنگو باشد، این رئیس جمهور است که منتخب مردم بوده و می تواند بهترین سخنگو از طرف مردم، مطالبات و خواست مردم باشد.»

توپ و تشرهای مقام معظم، که فقط برای روحیه دادن به اراذل و اوباش است، نتوانسته کشاکش درون خودیها را تخفیف دهد. خامنه ای در ماه رمضان آینده در روضه خوانیهای خود سعی خواهد کرد که به هشدارهای باند مقابل بپردازد و لابد بازهم به راه حلهای بی مایه خود تاکید خواهد کرد. اما واقعیت سرسخت این است که بحران کنونی یک راه حل بیشتر ندارد و آن هم در گام اول برچیدن بساط حکومت از طریق سرنگونی آن است.

خامنه ای در ترس از این رویداد و کابوس خیزشها و قیامهای مردمی به حَربه همیشگی سرکوبی و ماجراجویی خارجی متوسل می شود. وقتی یک سرکرده نیروی سرکوبی از ظرفیت به کار بردن «آر. پی. جی» برای سرکوب مردم خبر می دهد، می توان پی برد که ولی فقیه در مورد سرکوب مردم بپاخاسته، هیچ حد و مرزی ندارد. در این مورد هم دلایل بسیار است که همگان به طور روزمره شاهد آن هستند که نمونه بسیار بی رحمانه آن کشتن زندانیان زیر شکنجه و اعلام خودکشی از جانب قاتلان است. برای پی بردن به عمق وحشیگری حکومت صحبتهای یک دست نشانده ولی فقیه گویاست. یک روضه خوان تبهکار در مقام امام جمعه موقت تهران گفت: «در باره کسانی که امنیت عمومی جامعه را به هم می زنند قرآن کریم می فرماید یا باید اعدام شوند و یا دست و پای شان قطع شود.». آخوند کاظم صدیقی تاکید می کند که: «امنیت از نان شب واجب تر است.». (ایلنا، یکشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۶)

 

منبع: نبرد خلق شماره ۳۹۶، چهارشنبه اول فروردین  ۱۳۹۷ - ۲۱ مارس ۲۰۱۸

 

 بازگشت به نبردخلق

بازگشت به صفحه اول