پیام حمایت بانو شهین مهین فر مادر شهید امیر ارشد تاجمیر

امیر ارشد تاجمیر در روز 6 دی 1388 (روز عاشورا) به شهادت رسید

 

خطاب به جوانان قیام کننده

اینجا ایران است، شیر از بند جهالت رسته

برای پسر مبارزم، امیر ارشد تاج میر

با کشتن فرزندم، مرا کشتید

با کشتن فرزندانمان، ما را کشتید

دیگر بس است، امروز روز ماست

روز مادران دل از دست داده

روز مادران به غمباد و ناله نشسته

چشمهای تان را باز کنید. امیر ارشد، مصطفی، ریحانه، ندا، سهراب، بهنود، افشین،  شهرام .....

معلم زحمتکش روستایی، فرزاد کمانگر را ببینید، آنها امروز در خیابانهایند

میان مردم با هموطنان شان

چشمهایتان را باز کنید، آنها می خندند، به شما می خندند به تلاش ناکامتان برای کشتن و ماندن بر اریکه ی قدرت پوشالی.

آرشم، آتنایم، نرگسم، گلرخم، زینبم، امیرم و سعیدم (باز هم بگویم)؟ آنها دیگر در بند شمایان نیستند، خواهران و برادران شان دستها را به هم زنجیر کرده اند و نجات شان می دهند.

ما خوشحالیم، می رقصیم، دست می زنیم، آواز می خوانیم (آنهم با صدای بلند)

شما هم بشنوید و این روزهای آخر را به درد بنشینید!

فرزندانتان را فراری می دهید، اما خدا شاهد و عادل است، آنها به بند خواهند رفت. همانند شما و فرزندان وطن به آزادی و عدالت می رسند مانند ما مادران شان.

با کدام دستتان می کشتید و می کشید؟ بریده باد

روز آزادی، من دیگر مشکی نمی پوشم. اما موهایم همانگونه سپید است مثل برفی که نمی بارد. (امیر ارشدم عاشق موهای سپید من است.)

سیاه دیگر رنگ عشق نیست؛ سپید رنگ عشق است.

سیاه مثل روزگارتان؛ سپید مثل روزگارمان.

جوانمرد ایران دوست می آید

زیر پایش گل می ریزیم . هلهله می کنیم و سرود ای ایران می خوانیم.

بروید! خودتان آرام و بی صدا بروید. اینجا ایران است، شما ایرانی نیستید.

می شنوید؟ این صدای من است که آزادی ایران و ایرانی را از میکرفون رادیوی ملی ایران فریاد می کشد.

اینجا ایران است، صدای راستین ملت آزاده ی ایران!

اینجا ایران است. شیر از بند جهالت رسته

منبع: نبردخلق شماره ۳۹۳،  یکشنبه اول بهمن ۱۳۹۶ - ۲۱ ژانویه ۲۰۱۸

 

 بازگشت به نبردخلق

بازگشت به صفحه اول