سرمقاله نبرد خلق شماره ۳۸۶  اول تیر ۱۳۹۶

 

چگونه انتخابات "پیروزمند"، "نظام" را اسقاط کرد

 

منصور امان

 

نمایش انتخابات ریاست جمهوری به پایان رسیده و نتیجه آن به گُفته آقای خامنه ای، "بُرد نظام" بوده است. با این حال جدال دو جناح اصلی در دستگاه قُدرت از همانجایی که پیش از این قرار داشت، با شدت بیشتر از سر گرفته شده. کوتاه زمانی پس از فرو افتادن پرده نمایش، همه شواهد نشانگر افزوده شدن دوچندان بر شدت و دامنه بُحران سیاسی "نظام" چه در شکل و چه در درونمایه است. توافُق در دستگاه حاکم بر سر پیشبرد "برجام" که ترجمان عملی آن تمدید دوره ماموریت آقای روحانی است، دارای مبنایی برنامه ای و درازمُدت نیست، بلکه از آنجا که از جانب هر دو طرف سازشی مُوقتی و پروژه ای برای حل و فصل بُحران هسته ای و تحریمها به حساب می آید، توانایی شکل دادن به مُناسبات آنها بر پایه سازش را ندارد. از این رو، ویژگی غالب در این رابطه ی عشق و نفرت نه توافُق و اتحاد عمل، بلکه سووظن، بدبینی، دسیسه چینی، نیرنگ بازی و فشارهای قانونی و غیرقانونی خواهد بود. این بدان معنا است که با ورود فاکتورهای تازه پس از نمایش انتخابات، مُناسبات دو جناح نیز یکبار دیگر از نو تعریف خواهد شد و قواعد دور پیشین که با ریاست جمهوری آقای روحانی شاخص می شد، یا اعتبار خود را ازدست می دهد یا آنچنان کمرنگ می شود که به سختی شناسایی پذیر خواهد بود.

 

فاکتور تازه

مُهمترین فاکتور فعال در شرایط تازه، آگاهی اجتماعی و مرزبندی شکل گرفته بر اساس آن است؛ تحوُلی که ناشی از خارج شدن معرکه انتخابات ریاست جمهوری از گُفتمان حُکومتی است. هیزُم بی حساب و کتابی که به "تنور انتخابات" ریخته شد، در انتها ریش "نظام" را دود داد.

بُحران سیاسی در دستگاه قُدرت، صفحه تلویزیون دولتی و رسانه های رسمی جمهوری اسلامی را به صحنه ای میلیونی برای نمایش ناکارآمدی و انحطاط نظام حاکم بر کشور بدل ساخت. این بار مُنتقدان و مُخالفان نبودند که رژیم استبدادی – مذهبی را به خاطر به تباهی کشاندن اکنون و آینده مُلک و مردُمان بر صندلی مُحاکمه می نشانند، بلکه شخصیتهای مُمتاز و وفاداران دست چین شده اش بودند که حاکم کریه منظر را لُخت و عُریان در برابر نگاه توده ها در شهر و روستا می گردانند. تازیانه افشاگری آنها که برای نواختن رقیب بیرون آمده بود، آنگونه "کش" آمد که گُشاده دستانه و به گونه دردناکی "نظام" را شلاق کش کرد. کارنامه چهل ساله حُکومت و اسرار آن، به کالای ارزان بازار مکاره ای بدل گردید که نُخبگان حُکومتی در نقش جارچی آن پدیدار شده بودند.

آقای قالیباف، یک سرکرده ارشد نظامی – امنیتی، "دو قُطبی" واقعی موجود در کشور را اینگونه تشریح کرد که ۹۶درصد جامعه به حاشیه رانده شده اند و چهار درصد باقیمانده "زالو وار خون این ۹۶درصد را می مکند". او اعتراف کرد که "نزدیک به ده میلیون نفر از جمعیت کشور در فقر شدید و ۲۵ میلیون نفر کم درآمد هستند". نُخبه "نظام" پرورده در جایی دیگر آوار نکبتی که او و همگنانش بر سر مردُم خراب کرده اند را چنین تشریح کرد: "۱۰درصد جامعه ما فقیر هستند، فقر مُطلق. اگر می گوییم گُرسنه می خوابند، حرف گزافی نگفته ایم."

حُجت الاسلام رئیسی، قصاب بُلندپایه حُکومتی، گُزارش داد: "بنده در سرکشی به روستاها مُشاهده کردم که مردُم تنها با یارانه ۴۵ هزار تومانی زندگی می کنند." رییس کارتل میلیاردی آستان قُدس ابراز تاسف کرد که "آمار بیکاری در بعضی شهرها ۳۰ تا ۴۰درصد است"، "پدرها از خانواده خود احساس خجالت می کنند"، "مادران و همسران اشک بر چشم دارند" و... .

گُزارش منکوب کننده و شرم آور آقایان قالیباف و رئیسی از شرایط حاکم بر زیست و معاش جامعه، شکست خوردگی و بی مشروعیتی حُکومت را به شهادت دو منبع دست اول روایت کرد. آنها دستاوردهای چهار دهه حاکمیت رژیم ولایت فقیه و نمایندگان مُمتاز این نکبت سیستم شده را در برابر داوری جامعه قرار دادند. 

دو نامزد جناح حاکم با حرکت در امتداد این خط، کاندیداهای جناح میانه حُکومت را به گونه شخصی نیز مورد حمله قرار داده و آنها را از جُمله به بالا کشیدن زمین و ملک، بانکداری، پرداخت وامهای میلیاردی صفر درصد به افراد خاص، فساد برادر، رانت خواری پدر داماد و جُز آن متهم کردند.

در مُقابل، آقایان روحانی و جهانگیری نیز رُقبایشان را بر صندلی اتهاماتی همچون واگُذاری رانتی املاک در شهرداری، فساد ۱۲ هزار میلیاردی در آستان قُدس، واگُذاری بانک به "مُفسد اقتصادی"، ایجاد موسسات کُلاهبردار اعتباری، پولشویی و رانت خواری زیر پوشش مراکز خیریه و جُز آن نشاندند.

 

نمایش همگانی "جلاد"

با این حال این هنوز پایان به نمایش گذاشته شدن همگانی "نظام" بر سکوی تبهکاری و رُسوایی نبود. بسیج شتابان بخشهای وسیعی از جامعه علیه مُعرفی یک قصاب بدنام به عُنوان نامزد ریاست جمهوری، آقای روحانی را نیز با هدف کسب نُقطه اتکا در "پایین" به این کارزار کشاند. آنچه که صف بندی ذهنی جامعه را علیه حُجت الاسلام رئیسی شکل می داد، از یکسو پیشینه جنایتکارانه و خونین وی و از سوی دیگر نگرانی از پیامی بود که باند حاکم با به میدان فرستادن یک قاتل بیرحم ارسال می کرد. 

در مُقابل، روی آوردن آقای روحانی به این تاکتیک داوطلبانه نبود. او به این وسیله به فشار شدید باند رقیب از دریچه بُحران اقتصادی "نظام" و شرایط وخیم معیشتی واکُنش نشان می داد. او در دور پیشین نمایش انتخاباتی نیز به همین تاکتیک مُتوسل شده و از نقشه باند حاکم برای یورش "گازانبُری" به دانشجویان در سال ۸۲ سُخن گفته بود.

در این راستا، رییس جمهور "نظام" در کمپین خود انتقاد از روشهای مُستبدانه و سیاست خارجی "بی دنده و تُرمُز" رقیبانش را نیز جای داد. او آشکارا کوشید زمینی که در پهنه کارنامه اقتصادی اش از دست می دهد را با تصرُف ارتفاعاتی مُسلط بر باروهای اقتدار امنیتی – نظامی رُقبا جُبران کند. هم از این رو بود که در یک همایش انتخاباتی در همدان در سُخنانی بی پیشینه رقیبان خود را مورد حمله مُستقیم و از روبرو قرار داد و از آنها به عُنوان کسانی که در " ۳۸ سال گذشته اعدام و زندان بلد بودند" یاد کرد.

گرچه اشاره آقای روحانی به این بخش از کارنامه سیاه رُقبای انتخاباتی خود از سطح کنایه زنی فراتر نرفت، اما همین مُختصر نیز برای ایجاد آشُفتگی بُزُرگ در باند حاکم و زیر ضرب رفتن هر چه بیشتر نامزد آن، حُجت الاسلام ابراهیم رئیسی، بسنده می کرد.

صحنه عُریان درگیری باندهای حُکومتی، دُرُست در برابر چشم انبوه تماشاچیان، درک شفاف و بی واسطه تری از روشها و ابزارهایی که مُناسبات حاکم به وسیله شان سلطه خود بر آنها را تضمین می کند، ارایه کرد. در همین حال انتخاب سیاست سرکوبگرانه حُکومت در برابر جامعه و به ویژه بخش مُنتقد و مُخالف آن به مثابه میدان امتیازگیری، یک راهکار بسیار ریسک آمیز برای پایوران ارشد سیستم - که آقای روحانی یکی از آنهاست - به حساب می آید. هرگاه این بخش از حُکومت به دُرُستی و به گونه شفاف با سیاست مزبور، فرآورده های غیرانسانی و ساختارهای عمیق آن مرزبندی می کرد، نمی بایست از واکُنش و پیامدهای اجتماعی افشاگری خود نیز هراسی به دل راه می داد. اما از آنجا که ایما و اشاره آقای روحانی به این زاویه از حُکمرانی "نظام" سطحی است و انگیزه ای پراگماتیستی و فُرصت طلبانه دارد، بنابراین یک بازی روی لبه تیغ باقی می ماند.

گُنجایش سیاسی و اجتماعی رُقبای باند حاکم را به ویژه از شوکه شدن "اصلاح طلبان" حُکومتی از ابتکار آقای روحانی و واکُنش هراس آلود آنها نسبت به آن دریافت. آقای سعید حجاریان، مقام ارشد امنیتی پیشین و نظریه پرداز این باند، ابراز نگرانی کرد: "مردم بنا به تجربیات شان نمی خواهند از شرایط نُرمال خارج شوند، چرا که تحمل شوک ندارند. در گفت وشنودهای پس از مناظرات یا سخنرانیها شنیدیم و خواندیم که مردُم می گفتند: "روحانی از اصلاح طلبان هم جلو زده است" این در حالی است که اصلاح طلبان چنین خواسته ای نداشته و ندارند و حتی خودشان هم بعضاً از شعارهای شان عُدول کرده اند."

نُخبگان "نظام" در پروسه نمایش انتخابات، از گُفتمان حُکومتی بیرون زدند و شرایط تکان دهنده و فلاکت باری که رژیم ولایت فقیه اکثریت جامعه ایران را بدان دُچار ساخته، به خوبی و روشنی تشریح کردند، آنها بر صحنه همگانی کارنامه خونین رژیم حاکم را ورق زدند و علت شکل گرفتن این شرایط وخیم و هُویت سود برندگان از آن را نیز به مردُم نشان دادند.

انتخابات به پایان می رسد، اما این آگاهی باقی می ماند، بر تن و روان جامعه مُعترض و نگران می نشیند و همچون نیروی مُحرکی آن را در کارزارهای کوچک و بُزُرگی که در پیش دارد، چند گام از نُقطه ای که هم اینک در آن هست، جلوتر می برد.

 

آتش به اختیار

پروژه "آتش به اختیار" آقای خامنه ای، واکُنشی به خسارت جُبران ناپذیر انتخاباتی و در درجه نخُست تدبیری پیشگیرانه علیه جامعه است. او خیز برداشته تا ضربه وارد آمده در نمایش انتخابات را با وارد آوردن یک ضربه مُتقابل جُبران کند و توازُن سرکوب را دوباره برقرار سازد. "رهبر" فسادها و جنایتهای افشا شده به خوبی می تواند تصوُر کند که این تحوُل، جوانانی که دست خفقان گلوی شان را می فشارد و به آینده با بیم و دلهُره می نگرند، کارورزانی که با تنگدستی و گُرسنگی تحقیر می شوند، فرهیختگانی از همه پهنه های حیات زاینده فکر و فرهنگی که سایه سیاه ارتجاع حاکم چونان بختک بر سرشان سنگینی می کند و سرآخر مُخالفان و مُنتقدانی که از کوچکترین روزنه فعالیت و ابراز وجود، "نظام" را به چالش می کشند را به موضعی تهاجُمی گرایش می دهد. باند حاکم خیز برداشته تا پیش از به حرکت در آمدن این گُلوله آتشین و از قُوه به فعل درآمدن نیروی ایجاد شده، آن را در نُطفه خفه کند و ضربه اول را بزند. آقای خامنه ای و همدستانش گمان می کنند صف آرایی تهاجُمی شان می تواند در همان حال که جامعه را غافلگیر و زمینگیر کند، همزمان میدان مانُور باند رقیب را با پهن کردن چتر نظامی و امنیتی بر سر آن، محدود سازد. تاکتیک مزبور بر خلاف آنچه که در نگاه نخُست می نماید، مُتوجه اقدامات کوچک در سطح گُسیل دسته های اراذل و چُماقدار نیست. آنها در مرحله اول وارد کردن نیروهای رسمی خود در سپاه پاسداران، بسیج، نیروی انتظامی و لایه های اطلاعاتی و حفاظتی در دانشگاهها و ادارات و مراکز رسمی به کشمکشها و جا انداختن سیاست به وسیله این نیروی فشار را هدف گرفته اند.

ذخیره ناچیز آقای خامنه ای از مشروعیت و اجبار به کُنش تحت شرایطی که فاکتورهای تعیین کننده آن به زیان وی و باندش عمل می کنند، قطار بی دنده و تُرمُز تدبیرهای از جنس "آتش به اختیار" را با دو سد بُزُرگ و عُبور ناپذیر روبرو می سازد. نخُست واکُنش غیرقابل پیش بینی جامعه مُعترض به تهاجُم علیه خود و قرار گرفتن در برابر چشم انداز وخامت بیشتر شرایط خویش و سپس مُقاومت جناح رقیب در برابر جر زنی و حذف پلکانی اش خارج از قواعد بازی. 

خامی پندارهای "رهبر" جام زهر خورده را صف آرایی علنی در "بالا" علیه نخُستین راهکار تراویده از آن به وی نشان داد. مُعاون آقای روحانی، حمید ابوطالبی، آن را "بُحران زایی" نامید و آقای علی مُطهری، یک پایور جناح میانه، یک گام جلوتر رفته و باند رقیب را به اقدام مُتقابل از "پایین" تهدید کرده و گفت: "آتش به اختیار دو طرفه است."  

 

برآمد

اسقاط "نظام" در نمایش انتخابات آثار پایداری را بر "بالا" و "پایین" به جا گذاشته که به تدریج خود را نمایان خواهد ساخت. روانشناسی جامعه و نیز حُکومت، پیش و پس از این یکسان نیست و تلاطُمی که ایجاد گردیده، به حرکت درآمدن موجهای کوتاه و بُلندی را در دل می پرورد.

باند حاکم برای به عقب بازگرداندن عقربه ساعت، خود را تجهیز می کند، در حالیکه جناح میانه حُکومت نه فقط برای اعمال قُدرت به دست آورده در این دور، بلکه و فراتر از آن، برای نباختن در دور بعدی و نیز در میدان احتمالی تعیین "رهبر" آتی باید بجنگد.

"نظام پیروز" در انتخابات، با گامهای لرزان به یک دوران پُرتلاطُم پا می گذارد.

 منبع: نبردخلق شماره ۳۸۶، پنج شنبه اول تیر ۱۳۹۶ - ۲۲ ژوئن ۲۰۱۷

 

 بازگشت به نبردخلق

بازگشت به صفحه اول