پیام پرستاران پیشگام
و آن هنگام که کوهها به رفتار درآمدند و جانها به هم پیو ستند، درختان
عریانِ جنگل به شکوه پیکر خونین مردان زمینی نگریستند و فریاد زدند «به
چه گناهی کشته شدند؟»
نه مَرد، نه دلاور نستوه، نه ستاره ی سرخ، مصمم به رهایی و مومن به
صداقت گلوله آن زمان که سینه سیاه دشمن را نشانه گرفت.
مردانی ستیهنده که جانگواه از دل جنگل آزادی و رهایی خلق را فریاد زدند
و جنگلی که عشق را زیست و قدمگاه راسخ ترین مردان شد. دلاورانی که از
دل وهم جنگل راهی ساختند برای رسیدن به ظفر.
19 بهمن 1349 طنین صفیر گلوله ها و معرکه ای که بر پا کرد. اسرافیل در
صور دمید و رستاخیز سیاهکل آغازشد. غریو خشم سلحشوران، آرام و قرار از
قصیر ساکنان خفته در کاخها ربود و صدای خردشدگی جبروت پوشالی ملوکانه
شان را نوید داد. شیشه ی عمر عفریت هفت سر دیگر در آسمان هفتم نبود.
یلانی پای بر زمین شیشه را به سنگ ایمان کوفتند و تَرَک دادند.
دیگر ستم کردن بر خلقِ مرعوب، برای جلادان حاکم بی هزینه نبود.
چگونه می شود بی ترس و تشویش از عقوبت به خلقی ستم کرد که «فدایی» دارد؟
سیاهکل اما فقط حماسه ی ایثار نبود. نشان راه بود در تداوم نبرد.
میزانی بود برای تمیز سره از ناسره. دلیل محکمی برای نفی هرگونه سازش.
تطهیر چهره ی ملکوک مبارزه بود از مصلحت طلبیهای حزبی.
آغازجنبش مسلحانه خط بطلانی بر تئوریهای محافظه کارانه ای بود که موجب
فروکاست مبارزه به امری منفعل و واکنشی شده بود.
بذر امید پاشیده شد و هیبت شکست ناپذیر دشمن در هم شکست و راهی تازه
برای مبارزه گشوده شد.
راهی که نه با چانه زنی و مماشات که با تهور و ایمان رفقای فدایی گشوده
شد و تاوانی اگر داشت نه برگرده ی توده های ستم دیده که به بهای خونهای
پاک فداییان بود، در زمانه ای که جز به قهر انقلابی نطفه ای بسته نمی
شد.
تدقیق و واکاوی حماسه سیاهکل که یادآور رشادت مردانی ست که با دست خالی
از امکانات و کوله ای تهی از تجربه، دلاورانه به جنگ تن به تن با خصم
قسی القلب بد نفس شتافتند، البته کاریست سهل و ممتنع و مسیر مبارزه را
روشن تر از پیش می سازد، اما نفی و تشکیک در اصل و بایستگی مبارزه
مسلحانه ی رفقا جز از عهده ی عناصر نا مطلوب تن آسای مسامحه کار برنمی
آید.
سباهکل حماسه ای است که تا ابد درسهایی برای حق طلبانِ پای در راه دارد.
ما هنوز و همیشه ایمان داریم به صداقت گلوله هایی که در راه رهایی خلق
شلیک شد.
یادشان گرامی و خون سرخ شان نه غمی بر دل که همچون اختری سرخ بر تارک
تاریخ این سرزمین می درخشد.
و جنگل هنوز رشادت را به تماشا نشسته، رشادتی از جنس حماسه، حماسه ای
که عشق است و ایثار، ایثاری که شاید حلقه ی گمگشته ی نبرد خلق باشد.
پرستاران پیشگام
بهمن 1395
منبع:
نبردخلق شماره ۳۸۱، آدینه ۱ اسفند ۱۳۹۵ -
۱۹ فوریه ۲۰۱۷
بازگشت
به نبردخلق
بازگشت به صفحه اول
|