پیام جعفر عظیم زاده پس از پایان اعتصاب غذا به کارگران، معلمان و همه انسانهای شریف و آزادیخواه

 

ادای احترام می کنم به جنبش بین المللی طبقه ی کارگر، به سازمانها واتحادیه های کارگری محلی و بین المللی در اروپا و کانادا و استرالیا و همه ی نقاط دنیا.

ادای احترام می کنم به معلمان سراسر کشور، به کانونهای صنفی معلمان و به فعالان و چهره های جسور این جنبش بزرگ.

ادای احترام می کنم به فعالان مدنی و اجتماعی، به فعالان حقوق بشر و آزادیخواه، به زندانیان سیاسی در رجایی شهر و اوین و به جنبش دانشجویی که همواره جنبش کارگری و جنبش معلمان را علیرغم هزینه های فراوان همراهی کرده اند.

ادای احترام می کنم به تشکلها و نهادهای مستقل کارگری و محافل و جمعهای کارگری در کارخانه ها و یاران عزیزم در اتحادیه ی آزاد کارگران ایران که دست در دست هم، دوشادوش کانون صنفی معلمان، خواست پایان دادن به امنیتی کردن اعتراضات صنفی کارگران و معلمان و برداشته شدن اتهامات امنیتی از پرونده های فعالان صنفی و مدنی را تبدیل به یک جنبش عظیم کردند.

 

اما تا آن جا که به مطالبات این جنبش بر می گردد باید بگویم هنوز اتفاق در خور تاملی برای تحقق آنها رخ نداده است. هر چند که معلمان بزرگ ما رسول بداقی، اسماعیل عبدی، محمود بهشتی لنگرودی و علیرضا هاشمی آزاد شده اند و من امروز در خانه ام هستم و این به نوبه ی خود شعف انگیز است اما هر لحظه امکان این که اسماعیل عبدی و محمود بهشتی و من به زندان باز گردانده شویم وجود دارد. مهمتر از این، هنوز بهنام ابراهیم زاده و محمد جراحی در زندان هستند و علیرغم هفت سال حبس توام با رنج و مشقت ناشی از بیماری فرزند بهنام و بیماری محمد جراحی،  آنان هنوز آزاد نشده اند که بایستی فورا و بی قید و شرط آزاد گردند.

به این معنا باید بگویم جنبشی که در طول نزدیک به سه ماه گذشته شکل گرفته است هنوز در آغاز راه و در خوشبینانه ترین حالت در میانه راهی است که بایستی به آن جایی ختم گردد که کارگران و معلمان و پرستاران و همه ی زحمتکشان قادر به ایجاد تشکلهای مستقل و سازماندهی و برپایی اعتراضات محلی و سراسری برای دستیابی به مطالبات برحق شان شوند، بدون این که اعتراضات شان امنیتی شود و آنان با اتهامات سنگین امنیتی و زندانهای طویل المدت مواجه گردند.

علاوه بر اینها افزایش دستمزدها مطابق با استانداردهای زندگی امروزی، مزد برابر در ازا کار برابر، حق برپایی تجمع و راهپیمایی، حق برپایی اعتصاب، حق برپایی تشکل مستقل و وجود امنیت شغلی به مثابه حقوق بنیادین کارگران و معلمان، آن مطالبات حداقلی هستند که بایستی متحقق گردند.

من به نوبه ی خود به عنوان یک جز کوچک از جبنش عظیم طبقه کارگر چه در زندان باشم و چه بیرون از زندان، لحظه ای از مبارزه برای تحقق این مطالبات دست بر نخواهم داشت. این مبارزه و تلاش برای دست یابی به مطالباتمان بدیهی ترین حق ماست و هیچ قدرتی نمی تواند این حق را از ما کارگران و معلمان سلب کند و به ما بگوید نان نخواهید و خواهان بهبود شرایط زندگی خود نشوید.

و اما در رابطه با 63 روز اعتصاب غذا که با اسماعیل عبدی عزیز آن را آغاز کردم مایلم با تاکید بر پیشگامی چهره های جنبش معلمان در اتحاد طبقاتی کارگران و معلمان، اعلام کنم هر چند که در طول این مدت روزهای بسیار سخت و پر مشقتی را پشت سر گذاشتم اما این مدت در عین حال زیبا ترین و پرشکوه ترین روزهای عمر پنجاه ساله من بود. زیبا و پر شکوه به این لحاظ که این اعتصاب با همت کارگران و معلمان، تشکلهای صنفی آنان و فعالان مدنی و اجتماعی و جنبش جهانی طبقه کارگر به یک جنبش بزرگ و نقطه عطفی در تاریخ مبارزه طبقه کارگر ایران تبدیل گردید. جنبشی که به یقین منشا تحولات انسانی و بزرگی در دست یابی کارگران و معلمان و زحمتکشان ایران به مطالبات بر حق شان خواهد شد.

منبع: نبردخلق شماره  372، سه شنبه اول تیر 1395 – 21 ژوئن 2016

 

بازگشت به نبردخلق

بازگشت به صفحه اول