سازماندهی جنبشهای عصر جدید پس از جنگ سرد (42)

یورش نو - لیبرالیسم و پایان پوپولیسم چپ در آمریکای لاتین (بخش 2، ونزوئلا)

لیلا جدیدی

 

در بخش اول این نوشتار (مندرج در نبرد خلق شماره 371) توضیح داده شد که چگونه دولتهای پوپولیستی چپ گرا بر بال رشد اقتصادی و وعده تقسیم ثروت بین توده مردم به قدرت رسیدند. برزیل، ونزوئلا و آرژانتین از بارز ترین نمونه های این روند هستند که با بحرانهای اقتصادی، سقوط بهای نفت و تولیدات کشاورزی و صنعتی از رونق بازار آنها به کلی کاسته شد و همراه آن توهم زندگی بهتر در این جوامع نیز رنگ باخت.

از همین رو رهبران چپ گرای این کشورها که با شعارهای "انقلاب قرن بیست و یکم" و "انقلاب بولیواری" در انتخابات پیروز شده بودند، به علت نداشتن راه حلهای واقعی سوسیالیستی، اکنون مورد تهاجم موج ویرانگر نو - لیبرالیسم قرار گرفته اند.

 

ونزوئلا

بحران در ونزوئلا پیچیده تر از آن است که بتوان آنرا با تضاد طبقاتی بین سوسیالیسم و سرمایه داری توضیح داد. ونزوئلا تاریخ مبارزاتی اجتماعی طولانی دارد. مردم فقیر در این کشور همواره در جستجوی یافتن جایگاهی در جامعه برای خود بوده اند. از سوی دیگر، بخشهای فقیر یا ثروتمند جامعه به طور مشترک از ناهنجاریهای ناشی از فساد، سقوط اقتصادی، خشونت و غیره به رنج برده اند.

اگرچه اکنون رسانه های بین المللی چنانچه گهگاه از بحران در ونزوئلا گزارش دهند، بر بحران اقتصادی و فقر تکیه می کنند، اما بحران ونزوئلا فقط اقتصادی نیست، بلکه بحرانی سیاسی و اجتماعی نیز هست. در واقع، آینده این کشور بستگی به چگونگی واکنش جنبشهای مردمی آن دارد.

در این راستا نگاهی کوتاه به تاریخ معاصر ونزوئلا پس از سال 1958 که حکومت نظامی ژنرال "مارکوس پرز" به پایان رسید، برای توضیح حوادث کنونی خالی از فایده نیست.

 پس از سقوط دیکتاتوری نظامی، این کشور به مدت 40 سال به دست دو حزب دست راستی "اقدام دموکراتیک" (Democratic Action) و "سوسیال مسیحی" (copei) که نماینده سیاستمداران ثروتمند بودند، اداره شد. این دو حزب تا سال 1997 حکومت کردند. در این دوران 61درصد از جمعیت ونزوئلا زیر خط فقر زندگی می کردند. طبقه کارگر زیر ستم هر دو حزب کمر خم کرده و عاصی شده بود. از این رو اعتراضاتی شکل گرفت که در سال 1998 به اوج رسید. این اعتراضات با خشونت دولتی مواجه شد و ناگزیر به درگیری و زدوخوردهای بسیاری کشیده شد. رهبری این جنبش را "هوگو چاوز" به دست گرفته بود.

در این زمان چاوز از محبوبیت بسیاری برخوردار شد. او با شعار "سوسیالیسم قرن 21"، عدالت را تبلیغ می کرد و سرانجام در سال 1998 در انتخابات و مستقل از دو حزب قدرتمند که دیگر حمایتی نداشتند، به قدرت رسید.

رژیم چاوز به ملی کردن کمپانیهای خصوصی از جمله رسانه های دولتی و مدارس دولتی دست زد و با سر دادن شعارهای ضد امپریالیستی، به دولتهای چپگرا در آمریکای لاتین، به ویژه به رژیمهای برزیل، بولیوی، اروگوئه، نیکاراگوئه و کوبا نزدیک شد.

چاوز با دادن وعده عدالت سوسیالیستی به مردم به صحنه آمد و توانست بخش بزرگی از جامعه را پشت سر خود بسیج کند. حزب او به نام "حزب اتحاد سوسیالیستی ونزوئلا"، شش میلیون عضو داشت، اما او از این فرصت استفاده نکرد و فساد دولتی را آنچنان رواج داد که دیگر گریزی از آن نبود. چاوز همزمان، معترضان را که بسیاری از آنها طرفداران خودش نیز بودند، سرکوب کرد.

چاوز پیش از مرگ در سال 2013 "نیکلاس مادورو" را به جانشینی خود معرفی کرد. مادورو که سابقاً راننده اتوبوس و بعد رهبر اتحادیه شد، در دولت چاوز به وزارت امور خارجه و سپس به معاونت او دست یافت. اما دوران حکومت او برای مردم ونزوئلا فاجعه بود. این کشور با کمبود اساسی ترین کالاهای مورد نیاز مردم، صفهای طویل در برابر فروشگاهها و تورم سرسام آور روبرو گردید و سرانجام به مکانی سقوط کرد که حتی دیگر دزدان و غارتگران هم ارز محلی را نمی خواستند. نرخ تورم در سال گذشته 250درصد گزارش شد که رقم واقعی بیشتر از آن است. در همین حال فروشگاههای مواد غذایی خالی و اجناس در بازار سیاه 100 برابر قیمت به فروش می رسند. باید متذکر شد که البته ارتش و رهبران و مدیران دولتی از کمبودها و تورم برکنار هستند.

اعتراضات مردم در زمان مادورو به اوج رسید؛ نخست با مطالبه آزادی بیان و آزادی زندانیان سیاسی و سپس علیه تورم، کمبود خدمات اجتماعی، نقض حقوق بشر و غیره. فعالیتهای اینترنتی با فیس بوک و تویتر نقش موثری در هدایت اعتراضات به عهده داشتند.

از آنجایی که فساد به درون دولتی که ادعای سوسیالیست بودن می کرد کشیده شده بود و اعضای آن از درآمدهای مفتی به ثروتی هنگفت دست یافته بودند، دولت مادورو حیثیتی برای خود بر جا نگذاشته بود و دیگر قابل دفاع و حمایت نبود.

البته این تنها دولت مادورو نیست که مردم این کشور را از خود بیزار کرده. به طور کلی همانطور که پیشتر اشاره شد، فساد دولتی از دوران چاوز آغاز شد. در ۱۵ سال اخیر میزان قتل و جنایت در جامعه بالا گرفته است، آنچنان که گفته می شود وضع از عراق و افغانستان، رواندا و سوریه نیز وخیم تر است. برای نمونه در سال ۲۰۱۴ گروههای مسلحی که از دولت حمایت می کردند، مرتکب جنایت و خشونتهای هولناکی شدند. رژیمی که باید حامی مردم باشد، به قتل عام آنان دست زد.

سرانجام، حزب "چاوزیستا" در انتخابات مجمع قانونگذاری ونزوئلا فرو ریخت. ائتلافی به نام "میزگرد اتحاد دمکراتیک" که از تعدادی حزب و گروه کوچک و بزرگ تشکیل شده بود، 99 کرسی از 167 کرسی را به دست آورد و حزب حاکم با کسب 46 کرسی به رده اقلیت سقوط کرد. البته این نشانه رشد راستها نیست، زیرا آنها تنها 300 هزار رای بیشتر آوردند. این حزب چاوزیسم بود که 2 میلیون رای از دست داد. امروز حزب چاوز یک میلیون عضو دارد که اکثر آنها کارگزاران سیاسی و دولتی هستند. قدرت دولت مادورو با فساد حفظ شده. این در حالیست که دیگر نمی تواند با پول نفت مردم فقیر را ساکت نگه دارد.

از طرفی، بیشتر احزاب اپوزسیون ریشه در همان دو حزب راستگرایی که 40 سال قدرت را در دست داشند دارند. با این همه هیچ یک از دو طرف دارای راه حلی برای غلبه بر بحران کنونی نیستند.

مادورو با شکست حزبش در انتخابات، صندلی حکومت را رها نکرده. او به همراه رسانه های دولتی تحت فرمان خود، وخامت اقتصادی را بیشتر "جنگ اقتصادی" می خواند و آنرا به گردن نیروهایی از خارج که به یاری "ضد انقلابیون داخلی" آمده اند، می اندازد. از این رو به دستگیری و زندانی کردن معترضان داخل کشور رو آورده است.

در روزهای اخیر، خبرها حاکی از وخامت بیشتر شرایط در این کشور است. روزانه از خاموشیهای گسترده، کمبود کالاهای مورد نیاز و غارت و هرج و مرج گزارش داده می شود. در واکنش بدین اوضاع، نیکلاس مادورو، آمریکا با همدستی فاشیستهای راست را مقصر دانسته است. وی به این بهانه که کشور تحت تهاجم آمریکا قرار گرفته، اعلام ۶۰ روز حکومت نظامی کرد که با مخالفت همه جانبه روبرو شد.

ناگفته نماند که رفراندومی که برای درخواست برکناری وی توسط مخالفان ترتیب داده شده بود و نیاز به 200 هزار امضا داشت، ۸/۱ میلیون امضا جمع کرد.

ونزوئلا نمونه دیگری از فرو پاشی رژیمهای پوپولیستی چپ در آمریکای لاتین است. رهبران پوپولیست پشتوانه ای برای جلوگیری از سقوط ندارند. برای آنها تنها گزافه گویی و دادن آدرسهای نادرست و شعارهای ضد آمریکایی در چنته باقی مانده است. این در حالیست که اداره مهاجرت آمریکا در آخرین گزارش خود در ماه ژوئن 2016 اعلام کرده است که ونزوئلا بعد از چین دومین متقاضی ویزا و مهاجرت و ترک کشور را داشته است.

پیرامون شرایط حاضر در ونزوئلا "سزار رومرو"، یک فعال سیاسی، توضیحاتی شنیدنی دارد. او عضو شاخه جوانان "سازمان انقلابی سوسیالیست" که در پروسه "چاویستایسم" از همان آغاز دهه 90 فعال بوده و عضو "حزب اتحاد سوسیالیستی ونزوئلا" که چاوز در سال 2007 بنیان گذاشت، می باشد. رومرو که اکنون این حزب را ترک کرده، در مصاحبه ای به مناسبت سومین سالگرد مرگ چاوز می گوید: "با مرگ چاوز بحران در ونزوئلا وارد مرحله حاد تری شد. از سوی دیگر، یک دوره از بن بست همراه با بحران جهانی اقتصاد ضربه محکمی به کشورهای آمریکای جنوبی زده است. به همین دلیل، حلقه دموکراتیکی که با رای مردم به "مورالس" در بولیوی، "کیرشنر" در آرژانتین، "مادورو" در ونزوئلا و "دیلما" در برزیل شکل گرفته بود، شکسته شده است."

وی می افزاید: "با این حال، جنبشهای دیگری شکل گرفته است، از جمله جنبشهای مدافع محیط زیست، ضد نژاد پرستی و همجنس گرایان و غیره... این موضوعات کاراکتر ضد سرمایه داری دارند ولی همزمان آنها ضعف احزاب چپ سنتی را نیز که راه های مترقی را نیمه تمام می پیموده اند، نشان می دهند. آنها این موقعیت را داشتند که در برابر سیاستهای راستگرایانه، آلترناتیوی انقلابی ارایه دهند، اما این کار را نکردند و نخواهند کرد."

رومرو تاکید دارد: "از این نظر، چپ انقلابی باید برای یک آلترناتیو انقلابی سازماندهی کند. اکنون چپ باید با همدستی با منتقدان چاوزیسم و چپ انقلابی در ونزوئلا و دیگر کشورهای آمریکای لاتین، از احزابی که از طبقه زحمتکش دور شده اند، فاصله بگیرد."

هیچکس در این شکی ندارد که شکست پوپولیسم چپ در ونزوئلا یورش دست راستیها و نو - لیبرالیسم را در پی دارد و شکی هم در اینکه آنها چه افقی دارند، نیست: بازگشت به نظم پیشین. از آنجا که رژیم پوپولیستی چاوز جنبش چپ مخالف خود را به شدت سرکوب، خلع سلاح کرد و متلاشی کرد، آلترناتیوی انقلابی هم پیش روی مردم نیست. تاریخ و آینده ونزوئلا اکنون در دست کسانی است که به نام مردم، منافع خود را نمایندگی می کنند و برای قدرت و ثروت حکم می رانند. باید دید مردم ونزوئلا چگونه این بحران را پشت سر می گذارند و آیا می توانند از دل آن امکانی برای انتقال قدرت به خود خلق کنند.

 

 

منبع: نبردخلق شماره  372، سه شنبه اول تیر 1395 – 21 ژوئن 2016

 

بازگشت به نبردخلق

بازگشت به صفحه اول