این مهمترین جنبش در سالهای اخیر است

Kgk (طبقه علیه طبقه)

برگردان: بابک

 

اصلاحات بازار کار "فرانسوا اولاند" با مخالفت همگانی روبرو شده است، چه از سوی جوانان و چه از جانب کارگران. از ابتدای ماه مارس یک جنبش عظیم علیه این قوانین شکل گرفته است. با وجود انفعال رهبری اتحادیه ها و قوانین محدود کننده علیه گردهماییها، از شمار تظاهرات و بستن خیابانها و مراکز کاسته نمی شود. اعتصاب عمومی 31 مارس گامی به جلو در ایجاد اتحاد کارگران و دانشجویان بود. در این باره با "لورا ورله" (Laura Varlet) از اعضای فراکسیون کمونیستی انقلابی جوانان (CCR) در "حزب نوین ضد سرمایه داری" (NPA) به گفتگو نشسته ایم.

 

چه چیزی خشم جوانان و دانشجویان را برانگیخته است؟

خشم و نارضایتی از سیاست ضد اجتماعی دولت اولاند از مدتها پیش متراکم شده. این اولین قانون ضد کارگری نیست که اولاند تدوین کرده، اما این همان قطره ای است که موجب لبریز شدن لیوان می شود. این قانون یک عقبگرد بزرگ در حقوق کارگری به حساب می آید؛ یک تهاجم وحشیانه علیه شرایط کار که تاکنون هیچ دولتی، حتی دولتهای راست نیز جرات دست زدن به آن را نداشته اند.

جوانان خود را به طور مستقیم هدف این قانون می دیدند، چون اخراجها را ساده و شرایط کاری را افزوده بر نبود امنیت شغلی موجود، بدتر می کند. امروزه بسیاری از جوانان مجبورند در مشاغل بی ثبات، با دستمزد ناکافی کار کنند. جوانان متوجه شده اند که قانون کار دولت، این شرایط سخت را وخیم تر خواهد کرد.

این جنبش که بیش از همه بین جوانها شکل گرفته، مهمترین جنبش در سالهای اخیر است. بسیاری آن را با مبارزات 2006 مقایسه می کنند؛ زمانی که اتحادی از دانشجویان و کارگران در مبارزه ای همبسته توانست مانع تصویب "قانون پیرامون اولین قرارداد کار" شود. جنبش حاضر هنوز به این سطح ارتقا پیدا نکرده و گردهماییها با وجود رشد، هنوز مانند آن زمان بزرگ نیستند. اما شرایط برای شکل گیری یک چنین پدیده ای وجود دارد.

 

جنبش در مدارس و دانشگاهها چگونه نمود می یابد؟

آخرین بسیج ملی در 5 آوریل و در روزهای گذشته، به ویژه در اعتصاب عمومی 31 مارس، نشان داد که جنبش گسترش پیدا می کند. در دانشگاههایی مانند "رن 2"، "پاریس 8" یا "پاری1" گردهماییها مملو از شرکت کننده است. افزون بر آن، ارتباط با جنبش کارگری بیشتر و بیشتر می شود.

برای مثال ما در پاریس 8 در مجمع عمومی تصمیم گرفتیم نزد کارکنان راه آهن، رانندگان اتوبوس، کارگران خودروسازی و بخشهای مختلفی که در نزدیکی دانشگاه هستند برویم تا اتحادی بین کارگران دانشجویان شکل دهیم که توانایی به لرزه درآوردن دولت و مجبور کردن آن به پس گرفتن قانون اش را داشته باشد.

ما دانشجویان به حرکت درآمده ایم و مصمم هستیم تا آخر مبارزه کنیم، اما برای پیروزی به نیروی طبقه کارگر نیاز داریم. تنها هنگامی که موفق شویم مجموعه اقتصاد را فلج سازیم و سرمایه دارها را به این طریق کیش کنیم، به هدف خود مبنی بر عقب وا داشتن دولت و صاحبان صنایع دست خواهیم یافت. این انگاشت هفته گذشته در مجمع هماهنگی ملی دانشجویان که در آن هفتاد مرکز دانشگاهی از سراسر کشور شرکت داشتند نیز مورد بحث قرار گرفت.

در مدارس نیز بسیج به پیش می رود و مناطق جدیدی به صف مبارزه می پیوندند. پدیده خودسامانگری بسیار انگیزاننده است. آنها در حال حاضر خود را در مراکز محلی هماهنگی سازمان می دهند و تلاش می کنند مجمع عمومی برگزار کنند، نماینده انتخاب کنند و با مدارس دیگر علیه فشارها هماهنگ شوند.

 

فشارها و سرکوب حکومت تا چه انداز تاثیرگذار است؟

از ابتدای شروع جنبش، دولت تلاش می کند با اعمال فشارهای فزاینده اعتراضها را تضعیف کند. در 17 مارس پلیس به دانشگاه پاریس1 "تُلبیاک" حمله ور شد و شمار زیادی از دانشجویان را که برای شرکت در مجمع عمومی گرد آمده بودند، مضروب کرد. در 24 مارس پلیس به طور وحشیانه ای دانش آموز 15 ساله دبیرستان "برگسون"، یکی از فقیرترین محلات پاریس را کتک زد.

تصویرهای سرکوب وحشیانه مانند آتش به همه جا دامن کشیدند و موجب برانگیختن خشم و نفرت شدند. کارگرانی که پس از آن در 31 مارس به خیابان آمدند، نه فقط علیه قانون کار، بلکه علیه سرکوب هم به اعتراض برخاستند. آنها حاضر نبودند به پلیس اجازه دهند "فرزندان" شان را مورد ضرب و شتم قرار دهد.

اما در 5 آوریل جهشی در ابعاد سرکوب صورت گرفت. در تظاهرات پاریس، 130 دانش آموز و دانشجو دستگیر شدند. پس از آنکه تظاهر کنندگان مسیر پیش بینی شده را به انتها رساندند، بیش از 500 تن از دانشجویان و دانش آموزان از دبیرستهانها و دانشگاههای گوناگون تصمیم گرفتند به خانه نروند و در عوض به سمت مراکز پلیس به حرکت درآمدند. تا آزادی بازداشت شدگان را بخواهند.

آنها در واکنش به برقراری حالت فوق العاده که حکومت از هنگام سووقصدهای 13 نوامبر در سال گذشته تا کنون پابرجا نگاهداشته، شعار می دادند: "وضعیت فوق العاده و رژیم پلیسی مانع ادامه تظاهرات ما نخواهند شد". تظاهرکنندگان موفق شدند دستگیرشدگان را آزاد کنند. این یک پیروزی روانی و سیاسی بزرگ برای جنبش بود، چرا که دولت تلاش می کند مبارزات را با سرکوب درهم شکند و منزوی کند.

 

نمود این پروسه نزد کارگران چگونه است؟

این پروسه نزد آنها آهسته تر به جلو می رود، اگرچه خشم و فوران انفجاری زیادی هم وجود دارد، همچنانکه 31 مارس نشان داد. تاثیر این اعتصاب عمومی یکروزه در بخشهای استراتژیک گوناگونی از اقتصاد مانند راه آهن مشهود بود. بعد از این روز مهم رهبری اتحادیه ها تصمیم گرفت فراخوانی برای انجام حرکتهای دیگر در روزهای 5 و 9 آوریل بدهد، بدون آنکه به طور مشخص خواهان اعتصاب شود. اینگونه آنها به همان تاکتیکی متوسل شدند که در جریان جنبش علیه اصلاحات بازنشستگی "سارکوزی" در سال 2010 به کار گرفته بودند. در آن هنگام هم رهبران اتحادیه ها به تفکیک حرکتهای اعتراضی از اعتصاب روی آوردند. آنها هیچگاه به روشنی ضرورت پیشبرد یک اعتصاب عمومی تا عقب نشینی دولت را مطرح نکردند. به این طریق کوشیدند امکان ائتلاف بین جوانان بسیج شده و کارگران علیه قانون کار را کمرنگ کنند.

برای مثال، رهبران اتحادیه ها پیشنهاد دادند در 5 آوریل بر نمایندگان مجلس که روز بعد (6 آوریل) در باره پروژه دولت تصمیم گیری می کردند، فشار وارد کنند. این در حالی بود که یک اعتصاب عمومی می بایست در دستور کار گذاشته می شد. در مورد کارکنان راه آهن که با اصلاحات جدید یورش دیگری بر شرایط کار خود را شاهد هستند، رهبری "ثِ ژِ تِ" تاکنون از فراخواندن به "اعتصاب تا اطلاع ثانوی" (یعنی تصمیم گیری در باره ادامه اعتصاب در نشستها) و پیوند دادن مبارزه علیه اصلاحات در راه آهن با مبارزه علیه اصلاحات بازار کار خودداری کرده است.

این امر اما محکم ترین تضمین برای گسترش مبارزه است. افزون بر آن، به طور مشخص ائتلاف با جوانان را طرح می کند؛ تحولی که قدرت عقب راندن دولت از هر دو اصلاحاتش را دارد.

یک مثال خوب برای گسترش مبارزه، اتحاد جوانان و کارگران بندر "لوآور" (Le Havre)، دومین بندر بزرگ کشور است. از هنگام شروع مبارزه علیه قانون کار، این بخش استراتژیک به طور مصمم همراه جوانان حرکت می کند. آنها در موقعیتهای گوناگون بندر و کشتیرانی را بلوکه کرده و نشان داده اند راه چیره شدن بر دولت و بزرگ رییسان کدام است.

در نقاطی که ما حضور داریم، برای ایجاد مجمع عمومی تشکیل شده از بخشهای گوناگون کارگری که در حال مبارزه هستند، تلاش می کنیم؛ سنتی که در مبارزات علیه اصلاحات بازنشستگی در سال 2010 وجود داشت و می تواند هنگامی که اعتصاب به یک چشم انداز واقعی بدل می شود، گزینه ای برای سیاست رهبری اتحادیه ها باشد. ما همچنین در هر مدرسه و دانشگاه برای بخشیدن شکل خودسامانگرانه به جنبش کوشش می کنیم، با هماهنگی و مجامع پایه ای که نمایندگان قابل عزل را انتخاب می کنند.

این یک مساله بنیادی در ایجاد رهبری آلترناتیو به جای سازمانهای سنتی مانند " "UNEF محسوب می شود. "UNEF که بزرگترین اتحادیه دانشجویی کشور است، هم اکنون در حال مذاکره با دولت است و خود را برای دست کشیدن از مبارزه در بهترین فرصت آماده می کند.

 

 

منبع: نبردخلق شماره 370 ، چهار شنبه اول اردیبهشت 1394 – 20 آوریل 2016

 

بازگشت به نبردخلق

بازگشت به صفحه اول