سازماندهی جنبشهای عصر جدید پس از جنگ سرد (40)

 

- نقدی بر دیدگاه انحرافی بخشی از چپ جهانی پیرامون مثلث ایران، سوریه و روسیه

- معامله کثیف اروپا و ترکیه بر سر پناهجویان

لیلا جدیدی

 

نقدی بر دیدگاه انحرافی بخشی از چپ جهانی پیرامون مثلث ایران، سوریه و روسیه

متاسفانه بخش قابل توجهی از نیروهایی چپ جهانی در این خطای کلاسیک گیر کرده اند که "دشمن دشمن من، دوست من است". اینکه تصور شود چون دولت آمریکا و به طور کلی غرب با دخالت و مداخله نظامی روسیه و رژیم ایران در سوریه مخالفت می کند، پس نشان می دهد طرفهای مورد تهدید خوب هستند، اشتباه فاحشی است. نوشته زیر نمونه نقدی بر این دیدگاه از سوی بخش دیگری از چپ جهانی است.

"استیل هلر"، دبیر "کمیته بحران در خاورمیانه" در "کاناکتیکت" - آمریکا، در مقاله ای که در نشریه "کارگران سوسیالیست" به چاپ رسیده، نویسندگان و ژورنالیستهای چپ مشهوری مانند "پاتریس کاکبرن"، "ستون کوهن" و "رابرتسون فیس" را که با راست گرایان و لیبرالها در هورا کشیدن برای پوتین و رژیم ایران همصدا شده اند را مورد انتقاد قرار داده و رویکرد آنها را "افتضاح" و فراتر از آن "فاجعه" توصیف کرده است.

وی در ابتدا برای جلوگیری از اتهام زنیهای معمول و انحراف بحث، پیشینه برخی فعالیتهای ضد امپریالیستی اش را بازگو می کند:

"شرکت فعال در تظاهرات ضد جنگ ویتنام، دستگیری در اعتراضات علیه رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی، دستگیری به دلیل پشتیبانی از جنبش نیکاراگوئه، دستگیری به دلیل فریاد زدن بر سر جورج بوش (پسر) به خاطر کشتار صدها هزار نفر در تحریم عراق، اعتراض به تهدید جنگ با ایران از سوی اسراییل و آمریکا، مخالفت با اوباما برای بمباران سوریه در سال 2013 و 33 سال کار و فعالیت در دفاع از خلق فلسطین."

او سپس می نویسد: "رژیم ایران سالها در حمله به مردم سوریه شریک حکومت اسد بوده است. حمایت ایران از اسد بسیار گسترده است، در حقیقت بنا به گفته "استفان د میسترا"، نماینده ویژه سازمان ملل، ایران سالانه بیش از 6 میلیارد دلار به دولت اسد کمک می کند.

نوامبر سال گذشته پنتاگون اعلام کرد که ایران نزدیک به 2000 نیروی نظامی در سوریه دارد. حزب الله لبنان که به ایران نزدیک است - یا بهتر است بگویم کاملا از داراییهای دولت ایران است - ، 6 تا 8 هزار نیرو در سوریه دارد. به همین صورت، شیعیان عراقی که بدون هیچ شکی تحت حمایت ایران هستند و افغانهای بدون روادید، از سوی رژیم ایران به سوریه فرستاده شده اند."

استیل هلر در ادامه متذکر می شود: "آیت الله خمینی پس از انقلاب قول داد انقلابی اسلامی، دست رد به سینه سلطه غربیها بزند و عدالت اجتماعی بدون سوسیالیسم را حاکم کند. اما هنوز چند ماهی نگذشته بود که نشان داد واقعا به "انقلاب" باور دارد. او پوشش اسلامی برای زنان در مراکز دولتی و در مراکز عمومی را اجباری کرد. پس از آن، بند از پای بیرحمانه ترین ستمها گسست، چپها را کشتار و هزاران نفر را به زندان انداخت. ناگهان اعدام زندانیان سیاسی حرکتی عادی و روزانه شد. به گزارش "شاخصهای سانسور"، در اواخر جنگ ایران و عراق، رژیم ایران نزدیک به 15 هزار سوسیالیست، کمونیست و اعضای مجاهدین خلق که در زندانها بودند را اعدام کرد".

 البته این تمام داستان نیست. رژیم جمهوری اسلامی هرگز از اعدام دست نکشیده. ژوییه گذشته سازمان عفو بین الملل خبر از اعدام 700 نفر در 6 ماه اول سال داد. گزارشهای پیاپی احمد شهید، این روند را رو به رشد توصیف کرده است.

اکنون باید دید رژیم ایران در سوریه از چه دفاع می کند. در سال 2014 "مایکل کرجیس"، تحلیلگر سرشناس سوریه، رفتار اسد را اینگونه توصیف کرد: "اسد در واقع تمامی شهرهای سوریه را با خاک یکسان کرده است. تمام کشور را به ویرانه تبدیل کرده، صدها هزار نفر را کشته و دهها هزار نفر دیگر را تحت شکنجه در سیاهچالهای قرن بربریت به مرگ سپرده. بیمارستانها و مدارس را به اسم "رژیم صهیونیستی" بمباران کرده و بر سر کودکان کرد بمب شیمیایی ریخته است."

بنا به گفته پزشکان بدون مرز، 240 کلینک درمانی بمباران شده و 700 پزشک و کارمند مراکز درمانی در سوریه کشته شده اند، اکثر قریب به اتفاق آنها توسط نیروها اسد.

در نهایت به رکورد آقای اسد باید بمبهای بشکه ای و محاصره غذایی صدها و هزاران نفر مردم سوریه تا دم مرگ را نیز باید افزود. از همین روست که مرکز سوری "پژوهشهای سیاسی"، شمار کشته شدگان را 470 هزار نفر اعلام کرده است.

استیل هلر در ادامه می گوید: "بی شک شما هم ویدیویی که توسط هواپیمای بدون سرنشین روسی از شهر "حمص" گرفته شده و تخریب کامل آن را نشان می دهد دیده اید؛ شهری که زمانی 600 هزار نفر جمعیت داشت. دومین پیروزی فاجعه بار پوتین در چچنی را هم به خاطر بیاورید که چگونه به دست آمد و با "جنایت جنگی" توصیف می شود. اگر فکر می کنید من زیادی پوتین را خراب می کنم، باید بگویم رژیم او یک سرمایه داری دزد سالار بد است. اگر رفتار او در داخل روسیه تا به حال این را به شما ثابت نکرده، بهتر است رابطه همکاری گرم نظامی بین روسیه و اسراییل را مطالعه بفرمایید."

روسیه به خاندان سلطنتی اسد طی سالها و دهه ها اسلحه فروخته است و اکنون با بمبارانهای پیاپی اش، بالاترین مقام را در کشتار مردم سوریه به دست آورده است. گزارشها حاکی از آن است که روسیه هیچگاه اجازه ورود به سوریه را لازم نداشته است.

در این حالت، حال چپ چه باید بکند؟ برخی از چپهای آمریکایی و اروپایی انفعال حمایت آمیز خود از مداخله روسیه و رژیم ایران در سوریه را اینگونه توجیه می کنند که دشمن اصلی، کشور خودی است و باید در این کشمکش روی آن متمرکز شد.

نویسنده به استدلال مزبور اینگونه پاسخ داده است:

"موافق هستم، اما فقط تا اندازه ای. قبول دارم که برای نمونه غرب بیشتر از شرق آدم کشی کرده است. در تحریمهای بوش و کلینتون علیه عراق، انسانهای بیشتری جان خود را از دست دادند. البته که ما همیشه مخالف جنگ افروزی آمریکا هستیم، اما این که دایم تمام هم و غم خود را فقط متوجه زورگویان کشور خودمان کنیم، کافی نیست. این احمقانه است که تصور کنیم دشمن دوم مرگ زا نیست. باید دانست که دشمن دوم هم برای خودش هیولایی است."

پس چه باید کرد؟

او پیشنهادات زیر را به چپ جهانی توصیه می کند:

"- چپ باید کمپینهای تحریم، افشاگری و غیره را که فلسطینیها به کار برده اند، راه بیاندازد

- باید خواستار پایان محاصره شهرها از سوی اسد شد. تعداد زیادی از مردم در محاصره قرار گرفته اند. این عمل جنایت جنگی است.

- باید از سازمان ملل بخواهیم و اگر موفق نشدیم، از دولتهای خود بخواهیم علیه محاصره اقدام کرده، به مردم غذا رسانده و نیازهای آنان را برطرف کنند. این کمکها از طرف سازمان ملل بدون اجازه گرفتن از اسد صورت گیرد.

- کمپینهای گوناگون براه بیندازیم، همانطور که گروهی در آمریکا دو هزار و در بریتانیا 6 هزار امضا جمع کرده اند.

- در مقابل دفاتر نمایندگی روسیه و ایران تظاهرات و اعتراض براه بیندازیم.

- از ظاهر شدن در برنامه های تلویزیونی ایران و روسیه خودداری کنیم. این شرم آور است که کسانی که ادعا می کنند چپ هستند، با تلویزیونهای انگلیسی زبان ایران و روسیه کار می کنند.

- محصولات ایران و روسیه را تحریم کنیم. منظور من از تحریم، فاصله گرفتن از شرکتها و افرادی است که با این دو کشور رابطه تجاری دارند، همان شیوه ای که علیه اسراییل به کار گرفتیم. لیستی از نام آنها تهیه کنیم و به طور مسالمت آمیز برای آنها مزاحمت ایجاد کنیم

- درست است عربستان سعودی در این بحران دست داشته، اما اسد مجرم شماره یک و حامیان او مجرمان شماره 2 هستند و عربستان مقام سوم را دارد. علیه مهمترین مجرمان فعال شویم.

- علیه هر گونه توافق آمریکا و روسیه بر سر سوریه بسیج شویم. به هر گونه دولت در ائتلاف با اسد اعتراض کنیم.

- همه مداخله گران خارجی در سوریه باید گورشان را گم کنند و بچسبند به کمکهایی انسانی.

این اقدامات درس خوبی برای ایران و روسیه خواهد بود و ممکن است آنها را مجبور به تغییر رفتارشان کند.

 

معامله کثیف اروپا و ترکیه بر سر پناهجویان

پنج سال از فاجعه تراژیک سوریه گذشت. در این کشور 22 میلیونی، بنا به گزارش "مرکز پژوهشهای سیاسی سوری"، بیش 470 هزار نفر کشته شده اند که مسوول 95درصد آن دولت سوریه و حامیان خارجی آن می باشند. بیش از نیمی از جمعیت، بالغ بر 11 میلیون نفر، آواره و بیش از یک میلیون نفر دیگر به امید یافتن پناهگاهی در اروپا، کشور خود را ترک کرده اند.

فاجعه انسانی سوریه که اکنون به وضعیت اسفبار پناهجویان سوری انجامیده، اگرچه مردم جهان را متاثر کرده و تلاشهایی برای کمک و یاری بدانها شده، اما حکومتهای آنان که خود را "جامعه جهانی" خطاب می کنند، اقداماتی واقعی و موثر صورت نداده اند. اوج اقدامات اروپا در برابر بحران پناهجویان که قربانیان قدرت طلبی هستند، نشست روز 7 مارس 2016 (17 اسفند 1394) با ترکیه در بروکسل و امضای توافقی است که بر اساس آن همه درها به روی پناهجویان بسته و آنان به دست حکومت خشن و سرکوبگر ترکیه به رهبری "رجب طیب اردوغان"، "سلطان" ترکیه سپرده شده اند؛ کسی که در نقض حقوق بشر شهروندان کشور خود از جمله، سرکوب رسانه های آزاد، اساتید دانشگاه، کشتار کردها و به تازگی تلاش برای لغو مصونیت قضایی پارلمانترهای کرد، شهره خاص و عام شده است. وی با وقاحت تمام می گوید: "یک تروریست سلاح به دست با یک بمب گذار یا کسانی که از موقعیت و قلم خود در خدمت این اهداف استفاده می کنند، فرقی ندارد و این می تواند یک روزنامه نگار، یک قانونگذار یا یک فعال باشد".

پیش از مرور سرنوشتی که برای پناهجویان سوری در این توافق فرصت طلبانه رقم زده شده، نگاهی گذرا به سیر تحولات سوریه در 5 سال گذشته می اندازیم.

 

پیشینه

پنج سال پیش مردم سوریه علیه رژیم ستمگر بشار اسد به پا خواستند. الهام بخش آنها مردم تونس، مصر و دیگر نقاط در خاورمیانه و شمال آفریقا بودند. همه آنها در یک آرزو و یک خواست شریک بودند. قیام مردم سوریه نمایانگر نارضایتی از حکومت اسد، نپذیرفتن دیکتاتوری، نو - لیبرالیسم، فقر و ستم بود. آنها وقتی پیروزی در تونس و مصر را دیدند، با موجی هزار هزار به پا خواستند و خواستار پایه ای ترین حقوق انسانی خود یعنی دمکراسی، آزادی و برابری شدند.

 

واکنش اسد و حامیان او

"یاسین قصاب" و لیلا شمس در کتابی به نام " کشور سوخته" واکنش رژیم سوریه به این خواست طبیعی را به طور مفصل بازگو کرده اند. آنها شرح مفصلی از اینکه چگونه اسد "رو به تاکتیک تفرقه اندازی و جدا سازی نیروهای قیام، ترویج سکتاریسم و قوم گرایی و در نهایت خشونت و کشتار آورد" داده اند.

این در حالی بود که هزاران هزار نفر از مردم سوریه در تظاهرات مسالمت آمیز خود شعار می دادند: "مسالمت آمیز، مسالمت آمیز" و " یک، یک و یک - مردم سوریه یکی هستند."

دخالت نظامی جمهوری اسلامی و مزدوران لبنانی اش، به اختلافات و درگیریهای دامن زد. سپس پای عربستان سعودی، قطر، ترکیه و روسیه نیز به میان کشیده شد تا هر یک دیکتاتوری در کشورهای خود را حفظ کنند. در این میان، بی تدبیری آمریکا که ناشی از ناتوانی در دریافتن آلترناتیو مطلوب خود بود، آتش درگیریها را هر روز شعله ور تر کرد.

 

چیده شده صحنه بحران در سوریه

دو عامل اساسی بحران کنونی خاورمیانه را شکل داده است:

نخست، جنگ عراق؛ جنگی که در نهایت به بستر تولید و اشاعه بنیادگرایی شیعه و سنی تبدیل شد و به صف آرایی و رقابت نیروهای مختلف ارتجاع اسلامی میدان داد.

آمریکا برای جبران ضعف خود و روسیه برای قدرت نمایی، به یارکشی پرداختند و اینگونه به بحرانها افزودند. عربستان سعودی، قطر و اسراییل زیر بال آمریکا و رژیم ایران زیر بال روسیه و چین. همانطور که جمهوری اسلامی رابطه خود را با سوریه و روسیه نزدیک تر می کرد، آمریکا نیز فروش سلاح به عربستان را افزایش می داد و هنوز هم به صادرات سلاح به این کشور ادامه می دهد.

دومین علت، خاموش کردن و شکست بهار عرب بود. سه نیرو برای شکست این جنبشهای عدالت طلبانه و مسالمت آمیز دست به کار شدند: قدرتهای امپریالیستی، طبقه حاکمه و ماشینهای دولتی و سرانجام ظهور داعش. و بدین گونه صحنه بحران در سوریه چیده شد.

 

معامله در بروکسل

حاصل نشست مشترک ترکیه و اتحادیه اروپا در بروکسل، بستن درها به روی پناهجویان و فرستادن آنها پشت دیوار مرزها بود. بدین صورت، یک میثاق بین المللی پیرامون حقوق پناهجویان لگدمال شد.

رفتار با پناهجویانی که به خاطر طمع و قدرت طلبی امپریالیستها و دیکتاتورهای مرتجع آواره شده اند، مانند رفتار با یک ارتش متجاوز شد.

کشورهای بالکان از همان روز توافق به تحقیر و اخراج آوارگان دست زدند و با آنان مقابله نظامی کردند. مجارستان حکومت نظامی اعلام کرد و نیروهای ارتش را به مرزها برد. بلغارستان به ارتش آماده باش داد و اقدام به بیرون راندن پناهندگان کرد. اسلوانی اعلام کرد که تنها مهاجرانی که مدارک قانونی سفر دارند را می پذیرد و کرواسی و صربستان علیه هر فردی که از مرز عبور کند، مجازات تعیین کردند. "دانالد تاسک"، رییس شورای اتحادیه اروپا، اعلام کرد که همه 28 کشور عضو اتحادیه اروپا از بستن مرزها حمایت کرده اند و وزیر کشور آلمان، "توماس دمیزیه"، نیز افزود: "ما نمی توانیم وکیل مدافع حقوق بشر در تمام دنیا باشیم."

بسته شدن مرزها شرایط اسف باری را برای آوارگان به وجود آورده است. هزاران نفر که در یونان منتظر انتقال خود به کشوری برای زندگی مانده اند، در بدترین شرایط بسر می برند. کشور یونان که خود در مرز ورشکستگی به خاطر ریاضتهای اقتصادی اروپا قرار دارد، بنا به برخی از آمارها با 36 هزار پناهجو در آتن، جزایر و شمال یونان روبرو است. مقامهای یونانی تخمین می زنند این رقم به زودی به 150 هزار نفر افزایش یابد.

با توافق بین ترکیه و اتحادیه اروپا، ترکیه امیدوار است عضویت در اتحادیه اروپا را که سالها است انتظارش را کشیده، به دست آورد. تاکنون نقض حقوق بشر در این کشور یک مانع اصلی عنوان می شد. با چشم پوشی از این دلیل و اهدای جوایز سیاسی به این کشور، احتمال می رود روند بررسی عضویت ترکیه شتاب پیدا کند. با این حال، فرانسه مایل به پذیرفتن ترکیه در اتحادیه اروپا نیست و دولت "سیپراس" در یونان نیز شرایطی در برابر ترکیه قرارداده است.

توافق ذکر شده شامل موارد زیر است:

1- کمک مالی اتحادیه اروپا به ترکیه از 3 میلیارد به 6 میلیارد یورو افزایش خواهد یافت (در این زمینه سبزهای پارلمان اتحادیه اروپا گفتند "در واقع اتحادیه اروپا به ترکیه برای ساخت مراکزی که اروپاییها را برای اخراج پناهندگان آماده می کند، پول می دهد")

2- ترکیه با بازگرداندن مهاجرانی که از این کشور خود را به یونان و بلغارستان رسانده اند، موافقت می کند

3- اتحادیه اروپا می تواند پناهجویان سوری را که در کمپهای ترکیه نام نویسی شده اما اخراج شده اند را به کمپهای ترکیه باز گرداند. (بازگشت به اردوگاه به معنی زندگی در ترکیه و حل در جامعه نیست)

4- در اردوگاهها اخراج نهایی پناهجویان سازماندهی می شود

 

اقدامات ترکیه درست پس از توافق در بروکسل

پس از این توافق، دولت اردوغان در لگدمال کردن حقوق مردم ترکیه جان تازه ای گرفت و به سرعت دست به اقدامات زیر زد:

- روزنامه "زمان" و آژانس خبری "جیحان" را بست

- تظاهرات 8 مارس، روز جهانی زن را با خشونت بی رحمانه ای سرکوب کرد

- جنگ خونین علیه کردها را سازماندهی تازه کرد

- نخست وزیر ترکیه در راه بازگشت از این نشست تهدید کرد که فقط پناهجویان سوریه را در کمپها نگه خواهد داشت. این فرصتی است برای ترکیه که پناهجویان ایرانی، افغان، عراقی، یمنی، سومالی، اریتره ای و کردهای سوریه را اخراج کند.

طبقه بندی ترکیه به عنوان کشور امن سوم عملی فاجعه بار است. بسیاری از پناهجویان در ترکیه در شرایط وخامت باری بسر می برند. برخی اخراج شده اند و برخی دیگر مورد حمله های نیروهای امنیتی مرزی قرار گرفته و مورد اصابت گلوله قرار می گیرند.

 

شرایط زندگی پناهجویان در ترکیه

بیکاری و نبود مدرسه برای کودکان به صورتی است که کار کودکان را به امری رایج تبدیل کرده است. بنا به گفته اردوغان تنها 8 درصد سوریه ایها در سیستم تحصیلی ترکیه جای گرفته اند.

روزنامه انگلیسی "ایندپندنت" در گزارشی فاش کرده است که پناهجویان سوریه ای به طور مداوم هدف آتش نیروهای مرزی ترکیه قرار می گیرند. حتی مقامهای آنکارا این ادعا را رد نمی کنند و در مقابل می گویند این دفاع از خود است. سازمان عفو بین الملل در این زمینه گزارش می دهد که روزانه 2 نفر در مرزهای ترکیه با سوریه هدف گلوله قرار می گیرند.

 

"انقلاب ادامه دارد"

روز 4 مارس امسال (12 اسفند 1385) اما مردم سوریه برای اولین بار پس از 4 مارس 2011 (13 اسفند 1389)، با شعار " انقلاب ادامه دارد" و " 5 سال پس از قیام، مردم هنوز سرنگونی اسد را می خواهند" به خیابان آمدند. آنها شعارهای سال 2011 را تکرار کردند: "مردم سوریه آزادی می خواهند"، "انقلاب برای حرمت انسانی و آزادی"، "ما مردم یکی هستیم و متحد".

بازگشت مردم و انقلابیون به تظاهرات خیابانی بهترین امید و راه حل را برای حل بحران سوریه و همراه آن مساله پناهجویان به جهانیان نشان می دهد. مردم سوریه باید راهی برای همبستگی ملی، قومی و دینی بیابند و برای مطالبات مشترک خود متحد شوند.

 

 

 

منبع: نبرد خلق شماره 369، یکشنبه اول فروردین 1395 - 20 مارس 2016

 

بازگشت به نبردخلق

بازگشت به صفحه اول