سازماندهی جنبشهای عصر جدید پس از جنگ سرد (39)

- تجربیات ائتلاف چپ رادیکال سیریزا یکسال پس از پیروزی در انتخابات یونان

- تحولات انتخاباتی در اسپانیا و پیروزی پودموس

 

لیلا جدیدی

 

تجربیات ائتلاف چپ رادیکال سیریزا یکسال پس از پیروزی در انتخابات یونان

یکسال از زمانی که ائتلاف چپ رادیکال "سیریزا" در انتخابات بر احزاب سنتی بورژوازی پیروز شد، می گذرد. هدف اولیه این حزب برچیدن بساط ریاضتهای اقتصادی صندوق بین المللی پول بود که گروه مشهور به "تروییکا" شامل بانک مرکزی اروپا، کمیسیون اروپا و صندوق جهانی پول بر یونان تحمیل می کردند.

پس از پیروزی چشمگیر سیریزا، امیدهای تازه ای در دل فعالان چپ در اروپا و جهان، زحمتکشان و محرومان یونان و زحمتکشانی که در سراسر اروپا از جمله اسپانیا و ایتالیا زیر فشار ریاضتهای اقتصادی کمر خم کرده بودند، به جوش آمد. اما در 20 فوریه 2015، ریس جمهور ائتلاف سیریزا، "الکسی سیپراس"، در حرکتی غیر منتظره و شوک آور، در نشستی با رهبران اروپایی ریاضتهای اقتصادی بیشتری را بدون هیچگونه ضمانتی از سوی طرفهای اروپایی پذیرفت.

این رویداد سبب خشم مردمی شد که با امید به بهبودی شرایط اقتصادی خود در انتخابات فعالانه شرکت کرده بودند. در چنین زمانی بود که "پلاتفرم چپ" درون ائتلاف سیریزا که 40درصد حزب را شامل می شود، اقدام به فاصله گرفتن از سیپراس کرد.

اگرچه در ماه ژوییه مردم یونان در یک رفراندوم به تحمیلات تروییکا "نه" گفته بودند، اما الکسی سیپراس در 12 ژوییه همان سال با رویکردی فاجعه بار قرارداد دیگری با طلبکاران بست. وی حتی در این کار توانست آرا اکثریت پارلمان را نیز به دست آورد. قرارداد تازه که "تفاهم نامه سوم" خوانده می شود، شامل تحمیلهای ریاضتی بیشتر، به ویژه پیرامون کاهش و یا قطع کمکهای اجتماعی، حقوق بازنشستگی و همچنین خصوصی سازی 50 میلیارد دلار از داراییهای ملی می شد.

تسلیم دست بسته سیپراس به اروپا سبب خشم فزون تر جناح چپ این حزب شد، به طوری که در نهایت جناح چپ سیریزا از ائتلاف در حزب جدا شد. بخشی از پلاتفرم چپ در ائتلاف ضد ریاضت اقتصادی به نام "وحدت مردمی" تحت رهبری "پناگیوتیس لافازانیس"، وزیر پیشین انرژی در کابینه سیپراس، که از چند گروه کوچک و بزرگ چپ تشکیل می شود، به فعالیت ادامه داده و به طور مستقل در انتخابات شرکت کرد.

در این هنگام سیپراس که می خواست هژمونی خود را حفظ کند، در 20 سپتامبر انتخابات پارلمانی براه انداخت. این در حالی بود که "وحدت مردمی" و دیگر نیروهای چپ زمان بسیار کمی برای سازماندهی داشتند. در این انتخابات سیپراس 5/35 درصد آرا و 145 کرسی از مجموع 300 کرسی پارلمان را به دست آورد؛ تنها 5 درصد کمتر از انتخابات فوریه. اما "وحدت مردمی" فقط 3 درصد آرا را نصیب خود کرد که حتی کفایت کسب کرسی در پارلمان را نمی کند. همزمان باید متذکر شد که 44 درصد از واجدان شرایط در این انتخابات شرکت نکردند.

 

گفتگو با رفیق آنتونیس داوانلوس

"آنتونیس داوانلوس"، از اعضا رهبری سازمان بین المللی کارگران (DEA) و عضو برجسته سیریزا که هم اکنون از رهبران "وحدت مردمی" است، در گفتگویی با سازمان بین المللی سوسیالیسم (ISO)، از آموزه هایی که چپ در ائتلاف سیریزا به دست آورده و نقشی که جنبش چپ در درون آن ایفا کرده، سخن گفته و به برخی از سوالها پاسخ داده است.

رفیق آنتونیو در این گفتگو به دوران سخت کنونی اشاره می کند؛ دورانی که با تمام تلاشهایی که چپ جهت ساختن ائتلاف سیریزا کرد، سر آخر به ترک آن ختم شد. وی از اینکه رفقای کم تجربه تصور می کنند شکست خورده اند و امیدشان را از دست داده اند، ابراز نگرانی می کند. او همزمان می گوید عده از سکتاریستها هم می گویند ورود به این ائتلاف از ابتدا اشتباه بود و به جنبش ضرر زد.

آنتونیو توضیح می دهد: "اما این نادرست است. ما خیلی خوشحالیم و واقعا هم به نقشی که در بنیان گذاشتن سیریزا از همان ابتدای تشکیل در سال 2004 داشته ایم، افتخار می کنیم. سیریزا حاصل قطعی مبارزه طبقاتی در یونان بود و همچنین بازتاب مادی تلاش گسترده و نقش مهمی که چپ علیه ریاضتهای نو - لیبرالیسم در یونان ایفا می کرد. سیریزا همچنین حاصل جنبش ضد جهانی سازی و ضد جنگ بود. به موازات پیشروی این جنبش در خیابانها و محل کار و درون جامعه، روشن می شد که این جنبش یک مبارزه سیاسی است و یک جنبش سیاسی نیاز به ابزاری دارد مانند یک ائتلاف، یک حزب که بتواند مبارزه را به طور سیاسی پیش ببرد. سیریزا پاسخ به این نیاز بود. از همان آغاز تشکیل، سیریزا در دل طبقه کارگر و زحمتکشان و کل جامعه امید ایجاد کرد و همزمان موجی از وحشت به جان طبقه حاکمه انداخت. نگاه کنید به تلاشهای طبقه حاکمه و انرژی که برای خنثی کردن سیریزا گذاشت."

واقعیت این است که سیریزا توانست گرایشهای گوناگونی از چپ و ملی و غیره را به همکاری با یکدیگر وادارد؛ امری که در میان چپ کم نظیر است. آنگونه که آنتونیو می گوید: "ما توانستیم از کانال مبارزاتی عملی و همبستگی سازمان یافته، بسیاری از فعالانی که به مارکسیسم و سوسیالیسم گرایش داشتند را به نام اتحاد چپ سازماندهی کنیم."

وی می گوید: "ما می دانستیم که استراتژی و تفاوتهای سیاسی اهمیت دارد. اما زمانهایی می رسد که حتی این تفاوتها هم دیده و حس نمی شود."

آنتونیو همزمان به نکته قابل توجهی اشاره می کند و می گوید: "با همه اینها، یک اقدام خوب از جانب پلاتفرم چپ این بود که ما خودمان را در کل سیریزا حل نکردیم. ما استقلال چپ را حتی در بهترین حالت و حتی زمانی که کل سیریزا متمایل به چپ می شد، حفظ کردیم و در آن حل نشدیم." وی می افزاید: "ما شکست خوردیم، ولی نابود نشده ایم."

در واقع هنوز عمق این شکست در یونان مشخص نیست. اما به نظر می آید که چپ در حال سازماندهی جدید است و سرنوشت جدیدی را برای خود رقم می زند.

آنتونیو ادامه می دهد: "بحثهای ما درون سیریزا همواره به طور علنی در اختیار مردم قرار می گرفت و در طول سه سال شرکت ما در ائتلاف، همه می دانستند ماده و محتوای بحثهای درونی سیریزا چیست و چه مبارزه ای در آن جریان است. جالب آنکه، روزنامه های بورژوازی همواره تبلیغ می کردند که پذیرفتن سیپراس به عنوان رهبر سیریزا، "درب خروجی پلاتفرم چپ است"."

آنتونیو در بخشی دیگر اشاره می کند که به دستاورد تلاشهای چپ می توان از زاویه دیگری نیز نگریست. پیش از تشکیل سیریزا، چپ یونان پراکنده و بسیار سکتاریست بود. وی می گوید: "اما ما این را در سیریزا تغییر دادیم. حتی ائتلاف چپ افراطی "حزب ضد کاپیتالیست یونان" که حاضر به پذیرفتن سیریزا نشد، از همینجا ریشه گرفت، زیرا پیش از آن وجود نداشت."

یکی دیگر از پرسشهایی که آنتونیو در این گفتگو پاسخ می دهد، سووال پیرامون علت تسلیم سیپراس به تروییکا است که همچنان مطرح است و پرسیده می شود.

شاید اگر سیپراس در مقابل طلبکاران مقاومت می کرد، مردم یونان از وی بیشتر حمایت می کردند، اما او خلاف آن را انجام داد. آنتونیو می گوید: "سیپراس این تصور را به مردم داد که امکان دستیابی به برخی از خواسته ها با مذاکره با طبقه حاکمه یونان و نهادهای بین المللی وجود دارد."

این در حالیست که در ماه ژوییه - پیش از امضای تفاهم نامه سوم - وزیر دارایی آلمان، "ولفانگ شویبله"، تهدید کرد: "اگر قرارداد سوم را قبول نکنید، ما شما را تنها می گذاریم. بانکهای تان فرو می ریزد و مردم علیه شما بسیج می شوند و پایین می کشانندتان".

آنتونیو می گوید، دومین اشکال سیپراس در این بود که به ارزش دمکراسی و رای مردم نزد تروییکا زیاد بها می داد و تصور می کرد از این طریق اروپا تسلیم خواهد شد. وی تاکید می کند: "سیپراس از همان نخست در برابر اتحادیه اروپا محکم و با اراده نایستاد. بعد از توافق 20 فوریه مشخص بود که شویبله و تروییکا به "تفاهم نامه سوم" دست می یابند و این خصلت رفورمیستها است که هماره دل به امکان کوتاه آمدن طبقه حاکمه و نتایج مثبت در مذاکره با آن می بندند."

جناح چپ حزب سیریزا در تمام مدت به سیپراس هشدار می داد که این روش به شکست منتهی خواهد شد، اما برای هر کس که این رویدادها را پیگیری می کرد روشن بود که سمت و سوی سیاسی سیپراس تنها در مسیر دیالوگ و مذاکره پیش می رود.

آنتونیو می گوید: "نتیجه مذاکره به فاجعه "تفاهم نامه سوم" ختم شد. در قراردادی که سیپراس امضا کرد، به ریاضت اقتصادی ادامه داده می شود، به اضافه، تهاجم بیشتر در پهنه هایی مانند بازنشستگی و حذف شدید آن، خصوصی سازی گسترده که تا به حال کسی جرات دست زدن به آن را نداشت، مانند خصوصی سازی فرودگاهها، بنادر، برق و آب. کشور ما آمریکای لاتین شد. بعد هم دولت یک جزیره را به انضمام دریای اطراف آن را به الیگارشی روسی فروخت. این دیگر خصوصی سازی هم نیست، این دیگر حراج مملکت است."

 

 

تحولات انتخاباتی در اسپانیا و پیروزی پودموس

بیش از ۳۶ میلیون نفر در انتخابات پارلمانی اسپانیا در 20 دسامبر 2015 (29 آذر 94) به پای صندوقهای رای رفتند. آنچه که در این انتخابات روی داد از زاویه های مختلف دارای اهمیت است که در این جا به چهار نکته قابل توجه آن اشاره می شود:

 

نکات مهم نتایج انتخابات اسپانیا

- نخست، پیروزی تلخ حزب حاکم و قدرتمند محافظه کار "مردم" به رهبری "ماریانو راخوی" 60 ساله است. نخست‌ وزیر اسپانیا با به دست آوردن 123 کرسی از مجموع 350 کرسی پارلمان که نسبت به دوره قبل انتخابات با کاهش چشمگیر همراه بود، نتوانست از اکثریت آرای لازم برای تشکیل دولت برخوردار شود. با این حساب، این حزب راست میانه ناچار خواهد بود با احزاب دیگر به توافق برسد و دولت ائتلافی تشکیل بدهد.

راخوی و حزب او در چهار سال گذشته از قدرت و اختیارات زیادی برخوردار بودند. آنها سیاستهای ریاضت اقتصادی را ترویج کردند و همین امر سبب از دست دادن قدرت و نفود آنها شد.

- دومین رویداد مربوط به سوسیال دمکراتها که دومین حزب قدرتمند اسپانیا هستند، می شود. این حزب اگرچه بار دیگر در جایگاه دوم ایستاد، اما همچون محافظه کاران، به نسبت انتخابات دور گذشته آرای کمتری نصیب اش شد. آنها نیز رای کافی برای تشکیل دولت به دست نیاورند. در انتخابات اخیر این حزب 90 کرسی کسب کرد، در حالی که در دور پیش 110 کرسی به دست آورده بود.

- سومین رویداد برجسته این است که دو حزب پیروز دیگر، حزب لیبرال "شهروند" (خیدودانوس) و حزب چپ "پودوموس" با کسب آرای بالا، سیستم سنتی دو حزبی اسپانیا را متحول کردند تا برای اولین بار، در پارلمان این کشور چهار حزب حضور داشته باشند.

حزب شهروند که نزدیک به 10 سال پیش در شهر "بارسلون" تاسیس شده، 40 کرسی پارلمان را به دست آورد. "آلبرت لیور"،36 ساله، رهبر حزب "خیدودانوس" است که به عنوان جوان‌ ترین چهره سیاسی اسپانیا شناخته می شود. حزب وی در "کاتالونیا" و در مخالفت با جدایی ‌طلبان این منطقه بنیان گذاشته شد، اما همچنان که حضور آن سراسری شد، مورد توجه و حمایت بیشتری قرار گرفت.

- چهارمین تحول، موفقیت چشمگیر حزب چپ پودموس در انتخابات است. این حزب که تنها دو سال از تاسیس آن می گذرد، با کسب 69 کرسی حضور نیرومندی در پارلمان خواهد داشت. این پیروزی، یکی از برجسته ترین نکات شایان توجه در انتخابات پارلمانی اسپانیا است.

"پابلو ایگلسیاس" 37 ساله، استاد دانشگاه، بنیانگذار و رهبر حزب پودموس است که در سال 2014 تاسیس شد. این حزب در انتخابات شوراهای شهر و شهرداریهای اسپانیا در همین سال موفقیت شایانی کسب کرد و حتی یکی از اعضای آن فرماندار شهر مادرید گردید.

 

پودموس علیه ریاضتهای اقتصادی و نو - لیبرالیسم

تنها دو سال از زمانی که پابلو ایگلسیاس حزب پودموس یا "ما می توانیم" را برپا کرد، می گذرد. طرفداران این حزب بیشتر از دانشگاهیان چپ دانشگاههای اسپانیا بودند. پودموس در همین دوران کوتاه توانست در انتخابات پارلمانی تنها با یک درصد رای کمتر از حزب سنتی سوسیال دمکرات که دومین قدرتمندترین حزب اسپانیا است، جایگاه سوم را به دست آورد.

سه عامل نابسامانی اقتصادی، فساد گسترده در درون حاکمیت و دولت و موضوع جدایی طلبی مردم کاتالان از جمله محورهای مهم انتخابات بودند. این عوامل و موضع گیریهای پودموس، انتخابات اخیر را متحول کرد.

سیاستهای ریاضت اقتصادی، اسپانیا را در وضعیت نامناسبی بعد از یونان قرار داده است. پودموس با تبلیغات ضد سیاستهای ریاضتی توانست محبوبیت قابل توجهی بین مردم و به ویژه جوانان به دست بیاورد.

فساد گسترده مقامهای بالای دولتی نیز موضوع مهمی در انتخابات بود که پودموس برآن تکیه داشت.

موضوع مهم دیگر، مساله جدایی طلبان کاتالان بود که جهت گیریهای احزاب در برابر آن، در به دست آوردن یا از دست دادن رای تاثیر گذار بود. حزب حاکم مردم مخالف جدایی است اما احزاب دیگر محافظه کار با مذاکره با جدایی طلبان این منطقه که یک پنجم اقتصاد اسپانیا را در دست دارد، موافق هستند.

پس از انتخاباتی که به دلیل اکثریت نیافتن هیچیک از احزاب به نتیجه نرسید، احتمالاتی که برای تشکیل دولت داده می شود، شامل شریک قدرت شدن دو حزب پودوموس و خیدودانوس و یا در یک سناریوی دیگر، ائتلاف حزب سوسیال دمکرات و پودموس و یا در سناریوی سوم، ائتلاف سه حزب در مقابل حزب مردم است.

"پدرو سنچز" از حزب سوسیال دمکرات مایل است که دولتی دست چپی با مشارکت پودموس تشکیل دهد. جالب آنکه پودموس حاضر است روابط مستقل و دوستانه با حزب نخست وزیر داشته باشد، اما دست رد به سینه حزب سوسیال دمکرات می زند.

یکی از مشکلات ائتلاف احزاب، اختلاف نظر پیرامون رد یا پذیرش رفراندوم در ایالت كاتالونیا است. اکثر احزاب، رفراندوم را رد کرده اند، اما پودموس با اینکه مخالف جدایی است، با رفراندوم مخالفت نکرده و اطمینان دارد مردم علیه آن رای خواهند داد.

پابلو ایگلیسیاس، هر گونه اتحاد با راخوی را رد کرده است. وی در عوض می گوید پس از شروع کار پارلمان در 13 ژانویه، کمک به مردم فقیر و فرودست را در دستور کار دارد و طرح "مددهای اجتماعی فوری" را به پارلمان خواهد برد. همچنین، پودموس کمک خواهد کرد تا خانواده ها مجبور به از دست دادن خانه خود نشوند و تلاش می کند امکاناتی برای دسترسی بازنشستگان به درمان و دارو ایجاد کند.

این احتمال داده می شود که چنانچه هیچیک از احزاب نتوانند در یک ائتلاف آرای کافی برای تشکیل دولت به دست بیاورند، انتخابات تجدید شود و این بار پودوموس مقام دوم را کسب خواهد کرد.

 

منبع: نبردخلق شماره 367، پنجشنبه اول بهمن 1394 – 21 ژانویه 2016

بازگشت به نبردخلق

بازگشت به صفحه اول