خصوصی سازی متکی بر رانت و تحکیم استبداد (11)

شهره صابری

 

چشم بستن به رویدادهای جهان به مثابهِ کلیتی به هم پیوسته ما را در منجلاب مفاهیمی چون توهم توطئه می اندازد و باعث می شود که از تئوریهای رهاییبخش و مترقیانه چشم پوشی کنیم و طراحان تئوریهای پیشرو را کسانی بدانیم که دچار توهم توطئه شده اند. نگاه انحرافی به جهان باعث می شود کشورهای محروم و پیرامونی را خارج از دینامیسم کانونهای اصلی در غرب دانسته و موجودیتی مستقل برای آنها قائل شویم و در نهایت در مغاک جهل نسبت به چارچوب عمل تاریخی می افتیم و به دنبال آن به جهل نسبت به وظایف خود در عرصه ی سیاست، فرهنگ، اقتصاد و ... خواهیم افتاد.

با ظهور بورژوازی، کشورهای پیرامونی به پویایی افتاده و در فرآیند رو به تکامل جهان در حال حرکتند.  امروز دو مفهوم جهانی شدن و جهانی سازی که هر دو ترجمه ی واژه ی گلوبالیزاسیون است، بر امور و نظریات در عرصه های مختلف چیره شده اند. در نظر موافقان نظم موجود گلوبالیزاسیون، جهانی شدن، فرآیندی تاثیر پذیر است و خوش بینانه به آن نگریسته می شود. در این نگاه جهانی شدن روندی بدون سوژه است که بیشتر به سیال بودن سرمایه توجه می شود.

در نگاه مخالفان، هدف نظم موجود بلعیدن جهان از طرف کانون اصلی نظام سرمایه داری است. در این باره نگاه محافظه کاران و چپگرایان از دو منظر گوناگون یک نقطه تلاقی دارد. محافظه کاران در حسرت فروریختن بناهای یادبود، آه می کشند و چپگرایان که در بررسی جریان سلطه، به غلط فقط جنبه امپریالیستی آن را می بینند.

 

اگرچه فرآیند جهانی سازی دردناک است، لیکن سیالیت سرمایه باعث تشدید تضادها خواهد شد. باید به هر دو خصوصیت توجه کرد و روند دیالکتیکی و پویای پدیده ها را در نظر گرفت. مارکسیسم نمی تواند به هیچ کدام از این دو خصیصه بی توجه باشد. 

گلوبالیزاسیون در عرصه اقتصاد با نام تجارت آزاد جهانی و با ابزارهایی مانند سازمان تجارت جهانی، در زمینه ی نظامی با ابزاری مانند ناتو و در زمینه تعیین خط مشی با ابزاری مانند بانک جهانی به دنبال تضمین سلطه ی خود بر جهان است. مجریان این سیاستهای در مناطق پیرامونی، حاکمان دلال و مرتجع در نقش مهمترین عوامل سلطه و هجوم نظام سرمایه داری هستند که حاصل کار آنان فلاکت مردم کشورهای پیرامونی است.

 

برای از میان برداشتن دولتهای مستقل و ادغام و تلفیق ملل جهان! از طرف سازمانهای وابسته و تحت سلطه ی هسته ی نظام سرمایه داری، باید قوانینی اعمال شود که اجزاء قائم به ذات دولتهای مستقل و ملی را ابتدا محدود کرده و سرانجام از بین ببرد. سلطه جهانی سازی همراه با از بین بردن مرزها و محدودیتهای توسعه سرمایه داری به منظور ایجاد جهانی بدون رقیب برای یکه تازی است.

برداشتن این موانع تحت نام کمک به توسعه ی کشورهای کم توسعه یافته انجام می شود. گردانندگان این سیاست این امید واهی را تبلیغ می کنند که با این کمکها، کشورها در فرآیند توسعه قرار گرفته و سبب افزایش فعالیت اقتصادی در این کشورها می شود.

 

بر خلاف گذشته که بزرگ شدن دولت در کشورهای پیرامونی تشویق می شد، اکنون عقب کشیدن مرزهای دولتها، موانع را از سر راه ضمیمه کردن کشورهای پیرامونی در نظام بحران زده ی سرمایه داری در عصر تسلط بازار تسهیل می کند.

در این جا تناقضی وجود دارد. از طرفی عقب نشینی دولت تشویق می شود و از طرف دیگر بی بُرو برگردترین برنامه ریزیها برای نظارت و ایجاد وحشت از بالا به پایین اعمال می شود. اختناق سنگین تر و سرکوب وحشیانه تر می شود. همانطور که این مسیر را در مشی مدعیان اصلاح طلب و میانه رو میبینیم.

همانطور که در پیش گفته شد؛ پیوستن به جهانی سازی در ایران با ماموریت رژیم اسلامی در حال انجام است. گفتیم سیاستهایی که از دوران هاشمی رفسنجانی با عنوان تعدیل ساختاری به اجرا درآمد و در ادامه ی آن منجر به خصوصی سازی، حذف سوبسیدها، ورشکستگی صنایع و واحدهای تولیدی کوچک، تغییرات در نرخ ارز، تغییرات در نظام تامین اجتماعی و... شد.

واقعیت این است که پس از آغاز شدن برنامه های مربوط به خصوصی سازی اختناق سنگین تر شده است. آمار مجازات سنگین و اعدامها دور از انتظار حامیان اصلاحات و میانه روی، روند صعودی داشته است. رژیم به منظور خفه کردن و جلوگیری از بیرون رفتن محرومان از چارچوبهای قانونی و سرپوش گذاشتن بر جنایات خود علیه محرومان، مجازات را سنگین گرفته و تا می تواند دست به جنایت و اعدام می زند.

این سخت گیریها و ایجاد رُعب و وحشت برای عملی کردن شروطی است که در مقابل رژیم حاکم برای کسب منافع خود قرار گرفته است. عضویت در سازمانهایی مثل سازمان تجارت جهانی و ناتو و... دارای شروطی است که تا این شروط به طور کامل اجرا نشود عضویت کشورهای کم توسعه در این سازمانها و یا استفاده از امکانات آنها ممکن نیست. به نظر می رسد یکی از دلایل انجام نرمش قهرمانانه در برابر امپریالیسم غرب و آمریکا سود بردن از منافع خوابیده در این دگرگونیها برای رژیم باشد.  سازمانهای اداره کننده جهانی سازی، کشورها را وادار می کنند که اقتصادشان را در خور اقتصاد جهانی و بازارهای جهانی کنند. مثلاً در ایران سوبسیدها حذف می شود، خصوصی سازی یه بهای از هم پاشیدگی اقتصاد و تلاشی صنایع کوچک انجام می شوند. بدون تردید با ورود نظام اقتصادی ایران به میدان تجارت جهانی، صنایع باقی مانده نیز تاب رقابت نداشته و از بین خواهد رفت. اعمال سیاستهای تعدیل ساختاری در ایران تا جای ممکن به ویرانی اقصاد کمک کرده است.

تحفه ی این فجایع؛ بدبختی، فلاکت و تیره روزی هرچه بیش تر مردم ایران است.  بیکاری کارگران به همراه خفقان حاکم، دستمزدها را نیز بیش از قبل پایین می آورد. خدمات رفاهی به حداقل می رسد. تمامی اینها که نتایج ویرانگر آنها را چند سال اخیر دیده ایم به این دلیل انجام می شود که کشورهایی مانند ایران به طور انفعالی در این سازمانها وارد شوند. وگرنه مسائل مربوط به حقوق بشر و آه و ناله ها و دردهای فرهنگی در مورد ارتجاع حاکم بر ایران، یاوه هایی بیش نیست. این مسائل، مسائلی بی اهمیت و رنگ و لعابی است که امپریالیسم همزمان با تجاوز به این کشورها مطرح می کند.

دلالهای سرمایه داری در ایران به سرکوب و اعمال ارتجاعی، هم زمان با پیاده کردن این سیاستها افزوده اند. خیال خامی که بسیاری از فعالان اصلاح طلب در ایران در مورد باز شدن فضای فعالیت سیاسی در عین بلاهت و منگی و حماقت داشته اند از این جا به واقعیت بدل نمی شود که رژیم اسلامی در نقش دلال سرمایه داری به سرکوب و وحشیگری برای این ادامه می دهد که شکل گیری سندیکاها و اتحادیه ها و فعالیتهای اجتماعی و... از عواملی است که در برابر اعمال سیاستهای دیکته شده به رژیم مانع ایجاد می کند. تشکلها، اتحادیه ها، سازمانهای اجتماعی توده ای و ... با اعتراض به پایین آمدن دستمزد ها، فقر و انحطاط فرهنگی، سدها و موانعی در برابر سیاستهای رژیم خودفروخته می بندند. به طور حتم هرگونه پیگیری علنی و در چارچوب قوانین نظام برای پس گرفتن حقوق مردم، سرکوب خواهد شد و تلاشی بیهوده است. ارتجاع وابستگی تنگاتنگ با تیره روزی مردم دارد.

 

 

منبع: نبردخلق شماره 360 اول تیر 1394

بازگشت به نبردخلق

بازگشت به صفحه اول