نگاهی به بخشهایی از گزارش سیاسی سخنگوی سازمان چریك های فدایی خلق ایران

م . وحیدی

 

گزارش سیاسی سخنگوی سازمان چریك های فدایی خلق ایران به هشتمین اجلاس شورای عالی، در مورد بحرانهای لاعلاج رژیم و ویرانی اوضاع نابسامان میهن را در شماره 356  “نبرد خلق“ خواندم و با دیدن برخی آمار و ارقام در زمینه های مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و ... صنعتی در حاكمیت ننگین فاشیسم مذهبی متاسف و حیرت زده شدم. در عین حال و بار دیگر اظهار امیدواری و آرزو كردم كه این رژیم ضد تاریخی و ضد میهنی هر چه زودتر ـحتی یكساعت هم كه شده ـ به دست مقاومت و خلق بپا خواسته سرنگون گردد؛ تا نه تنها مردم بجان آمده ایران و خلقهای تحت ستم منطقه و جهان كه آب و خاك و هوا و جنگل نیز نفسی راحت از دست این جانیان  و تبهكاران پلید بكشند و زمستان سرد و سیاه ایران زمین جای خود را به شكوفایی و بهاران سرسبز بسپارد. واقعیت این است كه هنگام خواندن گزارش بارها و بارها دچار اندوه شدم و بغض و درد گلویم را گرفته و می فشرد. در این بین چند بار یاد  شعر زنده یاد “سعید سلطانپور“ افتادم كه؛

بركشورم چه رفته است 

كه زندانها

از شبنم و شقایق سرشارند

و بازماندگان شهیدان

انبوه ابرهای سوكوار

در سوك لاله های سوخته می بارند

با كشورم چه رفته است

كه گلها 

هنوز سوكوارند

          

حقیقت اینست كه آمار و ارقام خرابیها و انهدام زیر ساختهای اقتصادی، صنعتی، كشاورزی و....ذكرشده بعضاً غیر قابل باور و خارج از تصور انسان است. قطعا خرابیها و فجایع بیش از آن است که در گزارش مطرح شده است.

شكاف طبفاتی در ایران 30 برابر و ایران طبقاتی ترین جامعه دنیا را دارد. نكته قابل ذكر دیگر اینكه گزارش خلاصه و به مهمترین تحولات دو سال اخیر پرداخته و به بسیاری از موارد ویرانی و جنایات در حوزه های گوناگون اشاره نكرده است. من فكر می كنم “تعریف ما از شرایط كنونی“ در این گزارش جامع و مانع نیست، اگر چه این مسـاله از اهمیت و ارزش گزارش نمی كاهد. از جمله نكاتی كه به آنها اشاره نشده است از این قرار است؛

ـ افزایش سركوب و میزان اعدامها از زمان روی كار آمدن آخوند روحانی که در مواردی تا هفته ای 80 اعدام صورت می گیرد.

ـ نقض گسترده حقوق اقلیتهای قومی و مذهبی، دستگیری و كشتار و محدودیت و ممنوعیت اجتماعات، تحصیل، كار، پژوهش آنان، به ویژه برای بهاییان و هموطنان یهودی

ـ وضعیت نابسامان معیشتی معلمان و فرهنگیان كشور

ـ نمودار رو به رشد خود سوزی و خودكشی در میهن بلازده، خصوصاً در مورد دختران جوان و كم سن و سال كه در سال 93 نسبت به سال 92 حدود 11 درصد افزایش داشته است.

- موضوع اسید پاشی

ـ حذف برخی دروس دانشگاهی و واحدهای درسی در زمینه جامعه شناسی، پزشكی، قضایی، حقوقی و....برای زنان

ـ مساله بیكاری گسترده، خصوصا در میان فارغ التحصیلان دانشگاهی

ـ گسترش مواد مخدر و اعتیاد نسبت به سال 90 که بر طبق آخرین كار پژوهشی انجام شده حدود صد در صد رشد نشان داده و از 2|5  به 2|9 رسیده است. ( آمار رسمی دو میلیون و سی و پنج هزار نفر است كه حداقل پنج میلیون نفر است.)

ـ عدم پرداخت حقوق مكفی بازنشستگان و زنان بی سرپرست

ـ موضوع كمبود دارو و بیمار و بیماری و مشكلات پزشكان و پرستاران و بیمارستانها و مقوله  فروش كلیه و اعضای بدن.

ـ كاهش آمار ثبت نام دانش آموزان و دانشجویان در سال تحصیلی جاری به میزان 5 میلیون نفر نسبت به سال گذشته ه خاطر فقر. درسال گذشته آمار ثبت نام شدگان حدود 19 میلیون نفر و در سال تحصیلی جاری به 13 میلیون نفر تقلیل یافته است.

ـ موضوع كودكان كار

ـ انهدام باغداری و دامداری و صنایع دستی همچون فرش.

ـ اختلال روانی؛ میانگین درصد اختلال روانی كل كشور 24 درصد و در تهران 34 درصد است.

ـ رتبه غمگینی، ایران از پایین جدول، بعد از عراق رتبه دوم كشورهای غمگین دنیا را دارد. یعنی به لحاظ روحیه غم و اندوه، مردم ایران در سكوی دوم در دنیا قرار دارند.

ـ رتبه شادی؛ آخرین كار پژوهشی نشان می دهد كه ایران رتبه 157 و به لحاظ روحیه شاد، مردم در پایین ترین مدار قرار دارند.

همانگونه كه ذكر گردید، در اهمیت و اعتبار گزارش تردیدی نبوده و نیست و هر وجدان منصف و آگاهی، با مطالعه آن، به میزانی كه باید، به ماهیت ضد خلقی و ضد میهنی این رژیم پی برده و به فكر فرو می رود. روشن است كه این تنها مشتی از خروار است. بر این اساس و علیرغم این ، من می خواهم به استناد جمله ای از همین گزارش ، كه “عمق فجایع را باید هرچه بیشتر تكرار كرد تا نیروی حسی به اندیشه و عمل اجتماعی تبدیل شود “،  بخشهایی از آن را عیناً و دو باره در اینجا باز خوانی كنم.

 

بحران اقتصادی و زندگی فاجعه بار مردم؛ شرایط فاجعه بار زندگی مردم و بحران ساختاری عمیقی كه محصول رژیم ولایت فقیه است، هیچ چشم اندازی برای بهبود اقتصادی ندارد. اكثریت مردم ایران كه نیروی كار را تشكیل می دهند، هم تحت مناسبات سرمایه داری استثمار می شوند و هم عوارض ناشی از رژیم قرون وسطایی ولایت فقیه را بر دوشهای خود حمل می كنند. جامعه ایران در تمامی عرصه ها ... سیر قهقرایی طی كرده است. اقتصاد در جمهوری اسلامی، هیچ معنی و مفهومی جز رانت خواری، دزدی، فساد، غارت و چپاول ، فقر و ویرانی ندارد. عوامل بنیادی اقتصاد ایران را در كلی ترین بررسی می توان اقتصادی رانتی، مافیایی، امنیتی و فاسد تعریف كرد. “حجم قاچاق كالا در سال 92 معادل دو برابر بودجه كشور بوده است." (حبیب الله حقیقی، 21 دی 93)

در حالی كه ، كل درآمدهای نفتی از كشف نفت در ایران تا به قدرت رسیدن رژیم جدید 140 میلیارد دلار بوده، تنها در دوره 8 ساله احمدی نژاد، 531 میلیارد دلار نصیب دولت برگزیده خامنه ای شده است. در این دوره افزوده بر درآمد انبوه حاصل از فروش نفت خام، حدود 450 میلیارد دلار ارز از سایر منابع نصیب رژیم شد.

بر پایه آمار منتشر شده از سوی بانك جهانی “تنهادر فاصله سالهای 2011 تا 2013 و طی دوسال، هر ایرانی به طور متوسط 32 درصد فقیرتر شده است. امروز یك ایرانی 800 دلار درسال فقیرتر از یك الجزایری و 1800 دلار فقیرتر از یك عراقی است.“ همه این حقایق تكان دهنده در شرایطی بود كه هنوز تحریمهای نفتی و بانكی اجرایی نشده بود.

 

جمعیت و اشتغال؛ براساس آخرین گزارش بانك مركزی از هر سه ایرانی، یك نفر مشغول به كار است و 54 میلیون ایرانی نقشی در اقتصاد ندارند. طبق این آمار از 9|77 میلیون تن جمعیت ایران، تنها 23 میلیون نفر فعال اقتصادی _شاغل و بیكار جویای كار_ هستند.

 

بالاترین میزان سوانح رانندگی؛ در ولایت خامنه ای هر 20 دقیقه یك تن در سوانح رانندگی كشته و زخمی می شود. نرخ سوانح رانندگی در ایران 20 برابر میانگین جهانی است. در بهار سال 93، فرمانده نیروی انتظامی رژیم گفت آمار سالانه كشته شدگان حوادث رانندگی ایران، برابر با میانگین سالانه كشته شدگان جنگ ایران و عراق است. ایران درمیان 190 كشور جهان از نظر ایمنی و تصادفات رانندگی رتبه 189 را كسب كرده و تنها سیرالیون از این نظر وضعیت نامناسب تری دارد.

 

مقام اول در فرار مغز ها؛ غلامحسین دولتی، پژوهشگر اقتصادی می نویسد: “طبق آمار صندوق بین المللی پول، سالانه بین 150 تا 180 هزار نفر از ایرانیان تحصیلكرده برای خروج از ایران اقدام می كنند و ایران از نظر فرار مغزها در بین 91 كشور در حال توسعه و توسعه نیافته جهان، مقام اول را از آن خود كرده است. [ این رقم ] معادل خروج 150 میلیارد دلار سرمایه سالانه است. یعنی این كشور در صادرات ثروت انسانی رتبه ممتاز را در جهان بدست آورده است.

 

در قعر جدول نابرابری جنسیتی؛ در گزارش سالانه مجمع جهانی اقتصاد در باره چگونگی وضعیت برابری زنان و مردان در جهان كه روز 6 آبان منتشر شد، چگونگی وضعیت برابری زنان و مردان در 142 كشور ارزیابی شده كه از این لحاظ ایران در انتهای جدول قرار گرفته است. دویچه وله، 28 شهریور 93؛  “آمارها نشان می دهد كه در 8 سال گذشته، سالانه بیش از صد هزار زن از بازار ایران كنار رفته اند .“

 

فاجعه تخریب مواد حیاتی رشد و توسعه پایدار؛ یونانیان باستان معتقد بودند كه آب، خاك، آتش و هوا عناصر چهارگانه سازندگان جهان هستند. با اولیه ترین پیشرفتهای علوم شیمی و سرانجام با اختراع مندلیف، نظریه چهار عنصر تشكیل دهنده هستی كنار گذاشته شد. اما اهمیت این چهار ماده حیاتی همچنان برقرار است، به طوری كه می توان گفت توسعه مدرن و پایدار مرهون توجه به این چهار ماده و استفاده مطلوب از آن است. حكام ایران اما به جای استفاده بهینه از عناصر چهارگانه، در جهت تخریب آن گام برداشته اند.

 

آب؛ حاكمیت مثل بقیه حوزهای مربوط به زندگی مردم، در زمینه بحران آب  هم شرایط را به نقطه غیر قابل درمان رسانده است. “روزنامه لوموند“ در مورد بحران آب در ایران نوشت: “همین حالا نیز برای متوقف نمودن قطار بحران كم آبی بسیار دیر شده است. اگر در گذشته به طور متوسط در عمق 20 متری آب وجود می داشت، اكنون تنها بین 300 تا 500 متری زمین می توان به آب دست یافت.“

رودخانه كارون كه روزگاری یكی از تمیزترین رودخانه های جهان و تنها رودخانه قابل كشتیرانی در ایران بود كه به آبهای بین المللی و اقیانوسهای جهان ارتباط داشت، امروز به دلیل سو مدیریت دركنترل فاضلاب شهری و صنعتی و كشاورزی، تبدیل به جوی فاضلابی كثیف شده است. (ایسنا 16 آذر 93)

رود مرزی ارس دیگر رمقی ندارد. پای خشكسالی به رودخانه ای كه هیچكس فكر نمی كرد روزی خشك شود هم بازشد. سطح آب ارس آنقدر پایین رفته كه می گویند رو به خشكی است. حتی سد آن هم به حجم مرده خود رسیده است. ( شهروند 13شهریور 93)  

تاكستانها ی قزوین تا همین چند سال پیش، اطراف شهر را، تا پای حتی بسیاری از ساختمانها و محیط شهری را پوشانده بودند و فضای دلگشای خوشه های انگور و درختچه های سبز رنگ این محصول خوش رنگ و لعاب، جشنواره ای از سبز قامتی را برای مردم ... فراهم ساخته بود، اكنون رنج كم آبی سایه بر روی تولید و توسعه محصول انگور كرده است. (فارس 14 مهر 93)

 

ركود در صنعت فولاد؛ صنعت فولاد به دلیل كمبود آب،  با چهل درصد ظرفیت خود كار می كند. ( ناصر موسوی لاركی، از اعضای مجلس، 21 شهریور 93)

 

كشــــــــــــــاورزی؛ عیسی كلانتری، وزیر سابق كشاورزی گفت؛ “كسی به فكر نیست... من همه جا گفته ام اگر وضعیت اصلاح نشود، ایران در 30 سال آینده كشور اوراح می شود، چون همه كشور تبدیل به كویر می شود ... در حال حاضر تمامی پیكره های آبی طبیعی ایران خشكیده اند ... دریاچه ارومیه، بختكان، تشك، پریشان، گاوخونی، هورالعظیم، هامون، جازموریان و ... دیگر چیزی باقی نمانده؛ من از وقوع بحران حرف می زنم، زندگی ملت در حال تهدید است.“ (ایسنا اول شهریور 93)

{ “ ایران با بهره برداری از 79 درصد آبهای سطحی خود عملاً تمام رودخانه های خود را خشك كرده است و دیگر آبی در طبیعت باقی نمانده است ... این موضوع به معنای آن است كه اگر به همین وضع ادامه دهیم، حدود 70 درصد ایرانیان یعنی جمعیتی معادل 50 میلیون نفر برای زنده ماندن ناچار به مهاجرت از كشور هستند .“ عیسی کلانتری، رادیو فردا، 7 اردیبهشت }

وضعیت آب، در بسیاری از شهرهای ایران قرمز اعلام شده و بسیاری دیگر از شهرها، در وضعیت هشدار قرار دارند، تداوم این بحران باعث می شود كمبود آب، حتی گریبان شهرهای شمالی را نیز بگیرد. تهدید كم آبی باعث شده كارشناسان هشدار دهند كه ایران در صورت مدیریت نكردن منابع آبی خود، ظرف آینده ای نزدیك به جمع كشورهای قحطی زده و گرفتار خشكسالی چون سومالی خواهد پیوست.

جواد هروی ، عضو مجلس رژیم: “بحرانی  آب و خشكسالی ، مرزهای شرقی ایران را خالی از سكنه كرده است، به طوری كه 200 روستای استان سیستان و بلوچستان خالی از سكنه شده اند. بحران كم آبی، حتی دامن مناطق اطراف برخی از رودخانه های پر آب كشور مثل ارس را هم گرفته است، تا جایی كه سه ماه پیش اعلام شد 11 روستا از 17 روستا ی شهرستان مرند در استان آذربایجان شرقی و در نزدیكی رود ارس، به دلیل بحران آب، خالی از سكنه شده است.“

 در همین بخش است كه سیاستهای مخرب حكومت آشكار می شود. اگر سیستم آبیاری كشاورزی با سرمایه گذاری موثر و مكفی به سیستم مدرن تبدیل شود، بخش قابل توجهی از آب مصرفی در كشاورزی ذخیره می شود. به گفته رییس سازمان حفاظت محیط زیست، در دنیا در ازای مصرف هر متر مكعب آب، دو كیلوگرم محصول كشاورزی تولید می شود، در حالی كه در ایران محصول تولیدی در ازای مصرف هر متر مكعب آب تنها 900 گرم است.

خاك؛ فرسایش خاك زراعی مراتع و جنگلها بیداد می كند. در دوران حكومت فعلی، این فرسایش از مرز فاجعه گذشته است. نابودی زمینهای كشاورزی، بهره برداریهای بی رویه از جنگلها، كه در اساس توسط سپاه پاسداران صورت می گیرد ... طی حیات جمهوری اسلامی بخش زیادی از جنگلهای ایران ، به اشكال مختلف نابود شده است. از 18 میلیون هكتار اراضی زیر پوشش انواع جنگلها ...اكنون بیشتر از 5/12 میلیون هكتار باقی نمانده است ... روزانه چهل هكتار اراضی جنگل تخریب و به بیابان تبدیل می شود.

آتش ( انرژی )؛ ایران از نظر منابع گاز در رده دوم جهان و بنابه برخی ارزیابیها در رده اول قرار دارد. در نقاط مختلف ایران در طول سال آفتاب وجود دارد. در برخی از مناطق كشور باد به طور مرتب می وزد. همه اینها فرصتهای بی نظیری است كه تا كنون به سود مردم ایران از آن استفاده نشده است. وجود منابع فسیلی و غیر فسیلی ایران را به طور مطلق بی نیاز از انرژی اتمی می كند. به گزارش بیرتیش پترولیوم “اگر ایران اكتشافات جدیدی انجام ندهد و از چاهها و حوضچه های فعلی خود استفاده كند، توانایی صادرات نفت تا 50 سال آینده و گاز طبیعی تا 80 سال آینده را دارد.

بر اساس اداره آمار اطلاعات انرژی آمریكا، اكثریت میادین نفتی ایران در نیمه دوم عمر خود هستند و به صورت طبیعی سالانه 8 تا 13 درصد از تولید آنها به خاطر فشار نفت كاهش می یابد.“

هم اكنون كشور به افزایش 260 میلیون متر مكعب گاز برای مصارف صنعتی ، نیروگاهی و تزریق گاز به میادین نفتی نیاز دارد و ایران اگر بخواهد نیازهای داخلی را در سطح كنونی جواب دهد، حداقل تا چند سال آینده، عملاً گازی برای صادرات ندارد ... با جلوگیری از هدر رفتن سالانه گاز می توان بر بسیاری از معضلات و نابسامانیها غلبه كرد. به گزارش رادیو فردا ( 14 آبان 92 ) در سال 2011 میلادی معادل 7 میلیارد و 300 میلیون دلار از گازهای همراه با نفت ایران سوخته و به هدررفته است. اگر چنین حجمی از سرمایه صرف كشاورزی ایران می شد، ما اكنون در وضعیتی نبودیم كه بخش عمده مواد غذایی مورد نیاز را از خارج وارد كنیم.

هـــــــــوا؛ {تهران آلوده ترین شهر دنیاست.} هوای ایران در كلان شهرهای تهران، كرج، مشهد، اصفهان، تبریز و شیراز به شدت آلوده و سالانه هزاران تَن از مردم ایران در پیامد آلودگی جان می بازند. محمد هادی حیدر زاده ، مدیر كل محیط زیست استان تهران، آمار مرگ و میر ناشی از آلودگی هوا زیبنده نامهایی همچون “ام القرا“ كه تهران از گذشته یدك می كشد نیست ... میزان تلفات آلودگی هوا بیش از تلفات 8 سال جنگ تحمیلی بوده است.

بانك جهانی در سال 2008 اعلام كرد؛ سالانه نزدیك به 7  هزار نفر در ایران در اثر آلودگی هوا جان خود را از دست می دهند. سرپرست حفاظت محیط زیست تاكید كرد كه آلودگی “بنزن“ موجود در بنزین پتروشیمیها طی سالهای 89 تا 92 تا 40 برابر حد مجاز بوده و خواب آلودگی، گیجی، سردرد، اختلالات تنفسی و خونی اثر سو بر مغز و استخوا ن و كم خونی و سرطان خون از جمله اثرات سو “بنزن“ است. این سیاست ضد انسانی برای مقابله با تحریمها اتخاذ شد و تا فروردین 93 به طور متوسط پنج و نیم میلیون لیتر بنزین “تقلبی“ در پترو شیمیها تولید و مصرف شد و سرانجام وزارت نفت تولید هرگونه بنزین در پتروشیمیها را ممنوع اعلام كرد. آنچه درمورد زیانها انسانی از آلودگی هوا گفته شد، بیشتر مربوط به كلان شهر تهران و البته آمار كارگزاران حكومتی بود. كارشناسان مستقل زیانهای انسانی ناشی از آلودگی هوا در كل كشور را سالانه بیش از چهل هزار تن ارزیابی می كنند.

واقعیتهای بالا را مردم ایران با پوست، گوشت و استخوان خود حس می كنند و به طور روزمره با آن درگیر هستند. آنچه كه در بالا گفته شد عمق فجایعی است كه باید هرچه بیشتر تكرار كرد تا نیروی حسی، به عمل اجتماعی تبدیل شود. افشاگری، روشنگری و آگاهی رسانی همین نقش را دارد. به گفته ماركس “آگاهی باید به میان توده ها رود، تا به نیروی مادی تبدیل شود.“

 

منبع: نبرخلق شماره 359، اول خرداد 1394 (22 مه 2015)

 بازگشت به نبردخلق

بازگشت به صفحه اول