افزایش بیکاری جوانان و سیاستهای «جمعیتی» ولی فقیه

 

زینت میرهاشمی

 

 

علیرغم اعمال فشار برای افزایش جمعیت از طریق کاهش امکانات ضد باروری برای زنان، این راهبرد ضد انسانی ولی فقیه تا کنون نتیجه نداشته است. توصیه های مکرر خامنه ای و پیشنهادهای دایناسورهای حوزه های جهل و خرافات و فقهای حکومتی شاهدی بر این موضوع است.

در پی بی ثمر بودن سیاست افزایش نرخ رشد جمعیت که از زمان احمدی نژاد آغاز شد، سرانجام خامنه ای روز سه شنبه 30 اردیبهشت، ابلاغیه ای در این مورد خطاب به روسای سه قوه و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام اعلام کرد که در آن 14 حکم اجرایی برای افزایش جمعیت ردیف شده است. حکم ولی فقیه «در جهت جبران كاهش نرخ رشد جمعیّت و نرخ باروری در سالهای گذشته» است و مهمترین راهبرد آن خانه نشین کردن زنان و حذف آنها از بازار کار همراه با وعده های پوچ است که در اقتصاد بحرانی و غیر فعال ایران تضمین جدی ندارد.

در ابلاغیه خامنه ای «رفع موانع ازدواج، تسهیل و ترویج تشكیل خانواده و افزایش فرزند، كاهش سن ازدواج و حمایت از زوجهای جوان و توانمندسازی آنان در تأمین هزینه ‌های زندگی» همراه با «تحكیم بنیان و پایداری خانواده با اصلاح و تكمیل آموزشهای عمومی در باره اصالت كانون خانواده و فرزند پروری» جای مهمی دارد. خامنه ای از «تامین هزینه های زندگی» برای جوانان دَم می زند و به روی خود نمی آورد که با این اقتصاد به شدت بحرانی چگونه می خواهد زندگی ملیونها انسان درمانده، بدون کار و فاقد چشم انداز را تامین کند.

 

خبرگزاری حکومتی مهر در تاریخ 29 اردیبهشت، داده های آماری وزارت کار از بیکاری جوانان را درج کرده است. بر اساس گزارش وزارت کار، «تامین هزینه های زندگی و معیشت در ایران نسبت به بسیاری از کشورها دشوارتر شده و ایران جزو 6 کشور اول دارای نرخ بالای بیکاری است.» 

بر طبق آخرین داده های آماری وزارت کار، «نرخ بیکاری جوانان نسبت به متوسط کشوری 2 برابر است». (همین منبع)

در حالی که تک نرخی کردن نرخ بیکاری از وعده های پایوران رژیم است، گزارش وزارت کار چشم اندازی برای تک نرخی کردن رقم بیکاری ارائه نمی دهد. بر طبق این گزارش رتبه ایران از نظر نرخ بیکاری در منطقه 21 است.

موضوع دیگر که وزارت کار به آن اشاره دارد رابطه «تَکَفُل» با کاهش سطح رفاه است. سیاست افزایش جمعیت بدون رشد تولید و کار، تعداد جمعیت مصزف کننده را افزایش داده و در نتیجه فقر و تنگدستی را بیشتر می کند.

بر اساس گزارش مهر، وضعیت «بار تَکَفُل» یعنی نسبت جمعیت افزاد غیر شاغل به افراد شاغل مناسب نیست. به عنوان مثال «با وجود این که هر خانوار به صورت متوسط 3.55 نفر جمعیت داشته اما تنها 1.1 نفر از آن شاغل بودند». (وبگاه مهر 29 اردیبهشت)

بنا به داده های آماری و نظر کارشناسان، وضعیت نیروی کار و بهره وری نیروی کار در ایران بحرانی است. دستمزد نیروی کار بخش بسیار ناچیزی از هزینه تولید در ایران را در بر می گیرد. ار سویی دیگر سهم بهروری در ایران کمتر از 10 درصد است.

رئیس انجمن بهره وری، اعلام کرد که اقتصاد ایران بیش از 100 هزار میلیارد تومان بر اثر عدم بهره وری نیروی کار ضرر می بیند. (خبرانلاین) وی میزان بهره وری نیروی کار در تولید ناخالص داخلی را 5 تا 6 درصد دانسته که باید به 33 درصد افزایش یابد.

آمار جمعیت غیر فعال ایران افشاگر سیاست ضد انسانی و به خصوص ضد نسل جوان است. خبرگزاری حکومتی مهر در روز 19 اردیبهشت امسال گزارش کرد که:« 6.5 میلیون نفر از جمعیت کشور در فاصله سالهای 84 تا 92 بر تعداد افراد غیرفعال کشور افزوده شد و در حال حاضر 39.5 میلیون نفر از جمعیت کشور نه شاغلند و نه بیکار و با اینکه در سن کار قرار دارند اما در توسعه کشور نقشی ندارند و صرفا مصرف کننده‌ هستند.» به بیان دیگر از جمعیت حدود 74 ملیونی ایران فقط 24 ملیون فعال هستند. می توان تصور کرد که اگر احکام خامنه ای و «تمدن نوین اسلامی» او  تحقق پذیرد چه فاجعه ای در انتظار مردم ایران خواهد بود. جامعه ای با گسترده ترین و عمیق ترین ابعاد فقر و بیکاری.

 

گسترش فقر و شعارهای توخالی سران حکومت

گذری بر رویدادها، طرحها و شعارهای داده شده از طرف پایوران رژیم در باره فقر زدایی، ایجاد اشتغال و کار که این روزها صفحات روزنامه ها و پایگاههای اینترنتی را آذین کرده، می توان به میزان فقر، آسیبهای ناشی از آن و وضعیت نابسامان کار و تولید پی برد. موضوع شورش گرسنگان علیه وضعیت موجود را می توان در شعارهای سران حکومت دید. هرچند که این شعارها و وعده ها در «قایق» شکسته شده حکومت و با سرنشینان فاسد آن امکان اجرایی شدن ندارد.

علی ربیعی روز شنبه 12 اردیبهشت، وعده داد «برای هر خانواده ایرانی یک شغل ساماندهی» کند. لابد وعده علی ربیعی زنان خانواده را در بر نمی گیرد، زیرا بر اساس قوانین تبعیض آمیز رژیم، ساماندهی کار برای مرد خانواده خواهد بود. ربیعی همچنین وعده اجرای یک سری طرحهایی را داد که توسط وزارت اش کلید خورده است.  طرح مسکن احمدی نژاد هنوز به جایی نرسیده که ربیعی وعده ایجاد خانه و مسکن برای کارگران و مستمری بگیران می دهد. در همین روز معاون وزیر تعاون، از اختصاص 2400 میلیارد تومان یارانه برای امنیت غذایی در قالب 5 نوبت سبد کالا بین کسانی که زیر پوشش بهزیستی هستند خبر داد. 

 

یکی از مجلس نشینان، و از اعضای کمیته های تحقیق و تفحص مجلس در رابطه با فساد دوران احمدی نژاد و بخور بخورهای کلان در تامین اجتماعی می گوید «فساد آنقدر بزرگ است که می ترسیم باعث شوک جامعه شود.» به همین دلیل وی برای جلوگیری از «ایجاد ضربه های اجتماعی به جامعه» با «اکراه» در مورد علنی شدن فسادهای مالی صحبت می کند.

روحانی در مصاحبه تلویزیونی خود از همقطارن اش که در زیر یک «سقف» و در یک «قایقی» به طور مشترک هستند، خواست که «اخلاق جامعه صدمه نبیند» و هرگز نخواست که کارگران زندانی آزاد شوند. وی اخلاق جامعه را تا جایی می بیند که به منافع و جایگاه خودش در نظام صدمه وارد نشود. اقدام او و دولت اش در روز کارگر، یک دشمنی آشکار با نیروی کار است. احمدی نژاد هم همین کار را انجام می داد. روحانی در سخنرانی خود گفت:«دولتها نباید در تشکلها دخالت کنند» و «زمینه های تشکلهای مدنی، مردمی و انجمنهای خاص در میان کارگران آزاد و بدون مشکل باشد». در همین روز، فعالان کارگری برای برگزاری جشن روز جهانی کارگران مورد یورش قرار گرفته و دستگیر شدند. اگر منظور روحانی تشکلهای دولت ساخته «خانه کارگر» و «شوراهای اسلامی کار» و یا هر نهادی که به اسم تشکل کارگری بند نافش به حکومتیها و اطرافیان آن بند است باشد، هیچ مشکلی از کارگران را حل نخواهد کرد. اولین گام برای راست آزمایی شعارهای توخالی حسن روحانی در مورد تشکل کارگری، آزاد کردن همه فعالان کارگری از زندان است.

وعده ها، شعارها و جدال حکومتی که بحران در قدرت را نمایان می کند، واکنشی در برابر کنشگران اجتماعی و به سطح آمدن نارضایتی مردم در ابعادی وسیع است.

 

بازگشت به صفحه اول ایران نبرد

بازگشت به صفحه نبردخلق