یادداشت سیاسی

 

خامنه ای در مدار نَرمِش و غُرِش

 

مهدی سامع

 

قطار بی دنده و ترمز احمدی نژاد تِلوتِلو خوران از خط خارج شده و واگنهای فرسوده آن هریک به سویی در حرکتند. رسوایی دروغ و دَوَلهای کوتوله آن سیاسی که به وسیله خامنه ای مهندسی می شد، همه جا به چشم می خورد. کاغذ پاره ها در مقابل چشم ولی به سندهای معتبر تبدیل شده و قطعنامه دان ولایت خامنه ای سوراخ سوراخ شده است. بوی تعفن نظام به مشام همگان رسیده و البته اینها هنوز از نتایج سحر است.

قرار بود در ریل گذاری جدید مقام معظم، جهان احمدی نژادی شود. قرار بود رَمالها، جادوگران، جِن گیران، شعبده بازان و ساحران در کنار مداحان، چاقوکشان و اوباشان دست در دست هم رویای تهوع آور ولی فقیه را تحقق بخشند. اما آن رویاهای جنون آمیز و بیمارگونه، اکنون در ژنو پَرپَر می شود و در این میان البته راز و رمز گَپ و گُفتها و توافقهای «داوطلبانه» از دید «دشمن» پنهان نگهداشته می شود. به راستی دشمن کیست؟ آمریکا و اروپا که از زیر و بَم توافق خبر دارند، زیرا خود یک طرف معامله هستند. اسراییل نیز با دهها کانال و منجمله عوامل اش در وزارت خارجه جمهوری اسلامی از چند و چون معاملات با خبر است. پس چه کسانی از دسترسی به اطلاعات محروم می شود؟ رقبای دولتهای 6 کشور طرف معامله، از کانالهای رسمی در جریان توافقات قرار دارند. خانم اشتون نیز وظیفه دارد تا تمامی کشورهای اتحادیه اروپا را در جریان قرار دهد. به نظر می رسد که ابر و باد و مه و خورشید و فلک دست به دست هم داده اند تا فقط مردم ایران به طور روشن در جریان امور قرار نگیرند. همین موضوع به خوبی نشان می دهد که از نظر سران نظام و به ویژه ولی فقیه، این مردم هستند که دشمن باید به حساب آورده شوند و بنابرین امور حساس از چشم و گوش آنها باید پنهان بماند. خامنه ای بزدلانه و با پنهانکاری می خواهد مردم را از عمق «نرمش» حقیرانه اش بی خبر نگهدارد و هزینه این عقب نشینی اجباری را از جیب مردم و مبارزان سیاسی و به ویژه مجاهدان ساکن در کمپ بدتر از زندان «لیبرتی» بپردازد. اما رویدادها خود به بهترین شکل سخن می گویند.

 

روز دوشنبه 30 دی، علی اکبر صالحی رییس سازمان انرژی اتمی گفت:«عمده ترین اقدام تعلیق داوطلبانه غنی سازی 20 درصدی است که اتصالات 2 آبشار در نطنز و چهار آبشار در فردو قطع می شود و تا حوالی ظهر تولید 20 درصد عملا متوقف می شود....قرار بوده در تاسیسات اراک، آب سنگین وارد محوطه راکتور نشود و بازرسان امروز از انبارها بازرسی کردند و مشخص شد که آب سنگین نداریم...همچنین بازرسان امروز از اصفهان بازدید کردند که یکسری اقدامات را برای ساخت سوخت اراک متوقف کنیم...از ابتدا بارها گفتیم دنبال غنی سازی 20 درصد نبوده ایم و پنج سال قبل تقاضا کردیم و گفتیم که ورود به غنی سازی 20 درصد در نیت ما نیست و به دنبال غنی سازی در سطوح بالا نیستیم.»(ایرنا)

به جز مواردی که صالحی نام می برد، اقدامات دیگری هم بر طبق توافق اجرایی توسط رژیم باید انجام گیرد.

صدای آمریکا در روز جمعه 27 دی متن کامل بیانیه معاون مطبوعاتی کاخ سفید با عنوان «خلاصه یادداشت تفاهم فنی مربوط به اجرای برنامه اقدام مشترک در مورد برنامه هسته ای» رژیم را منتشر کرد.

برای همین است که سايت شبکه خبر با حسرت و اندوه فراوان حرفهای صالحی را با عنوان «قلب اراک هسته يی از تپش افتاد» منتشر کرد و روزنامه «وطن امروز» با تیتر بزرگ «هولوکاست هسته ای» سیاهپوش شد.

 

در مقابل اقدامات «داوطلبانه» رژیم، آمریکا و اتحادیه اروپا نیز «داوطلبانه» برخی از تحریمها را به شکل مرحله ای کاهش می دهند. اهمیت این کاهش برای رژیم فقط جنبه کمی آن نیست، بلکه این کاهش یک فضای به طور نسبی مناسب از نظر بین المللی برای حکومت فراهم می کند. این یک واقعیت انکار ناپذیر است که علت عقب نشینی خامنه ای، وجود تحریمها است. اگر تحریمها نبود، ولی فقیه نه در مورد انتخات حسن روحانی عقب نشینی می کرد و نه در مورد پروژه اتمی. آن دسته از افراد و جریانات سیاسی که به علت عدم درک موقعیت رژیم و یا به علت منافعی که در ماندگاری رژیم دارند، عوامفریبانه با تحریمها مخالفت می کردند، اکنون راهی جز اعتراف به ارزیابی اشتباه خود و یا مغلطه گویی ندارند.

 

قابل انکار نیست که تحریمها زیانهایی به مردم می رساند. اما در مورد خاص کشور ایران با وجود رژیم ولایت فقیه و سیاستهای ضد مردمی آن، تحریمها برای رژیم شرایط سختی را به وجود آورد. رژیم طی سالهای 1384 تا 1390 که مورد تحریم جدی اقتصادی نبود، درآمد هنگفتی از فروش نفت به جیب زد. در حالی که در همین دوران زندگی مردم به شکل فاجعه باری بدتر شد.

به گمان من تا وقتی خامنه ای به یک راه حل «جامع و فراگیر» تن نداده، باید اساس تحریمها حفظ شود. کشورهای طرف مذاکره به درستی گفته اند که «هیچ چیزی مورد قبول نیست مگر آن که بر سر همه چیز به طور یک جا توافق شود».

خامنه ای میلیاردها دلار از ثروت مردم ایران را در راه پروژه اتمی هزینه کرده و در ازای آن زندگی اکثریت مردم را به تباهی کشانده است. تا آن جا که به پروژه اتمی بر می گردد، هر عقب نشینی رژیم در پروژه اتمی به سود مردم خواهد بود. باید به هر نحو تلاش کرد تا این عقب نشینیها به نقطه غیر قابل بازگشت برسد. بدیهی است که عقب نشینی در پروژه اتمی برای مردم ایران هم یک فرصت فراهم می کند.

 

در سند سیاسی هفتمین اجلاس شورای عالی سازمان چریکهای فدایی خلق ایران که در بهمن سال 1391 برگزار شد، آمده است:«امروز دیگر همگان می دانند که ادعای مستقل شدن در انرژی و دستیابی به تکنولوژی اتمی بهانه ای برای دستیابی به جنگ افزار اتمی است. ما بارها خواستار توقف کامل تمامی عملیات و اقدامات رژیم ایران در زمینه اتمی شده ایم و گرچه بنا به دلایل گوناگون اقتصادی و زیست محیطی مخالف استفاده از انرژی اتمی هستیم، اما معتقدیم که مردم ایران در یک شرایط دمکراتیک و با امکان توجه به طرح آزادانه نظرات کارشناسانه باید در مورد استفاده و یا عدم استفاده از انرژی اتمی تصمیم گیری کنند....طی سالهای پس از حمله اشغالگرانه آمریکا به عراق ما به طور ممتد شاهد آن بودیم که محافل و جریانهای گوناگونی صحبت از «خطر جنگ خارجی» می کردند. بعضی از این جریانات به تبعیت از خبرگزاری رسمی روسیه، در موارد بسیار تاریخ دقیق حمله را هم تعیین می کردند! بخش گفتمان سازی وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی با طراحی پیچیده و با استفاده از خواست برحق صلح خواهی در افکار عمومی مردم جهان، به توهم خطر جنگ دامن می زد. ما تا کنون و در چشم انداز قابل ارزیابی برای حمله خارجی احتمال کمی قایل بودیم، هرچند در شرایط پیچیده کنونی چنین امکانی را با توجه به ماجراجوئیهای ولایت خامنه ای نمی توان نادیده گرفت. پروژه اتمی خامنه ای منجر به یک فاجعه بزرگ برای مردم و کشور ایران می شود و بدین لحاظ ما از عقب نشینی حکومت ایران از این پروژه مخرب استقبال می کنیم و آن را به سود مردم و کشور ایران دانسته و گامی در جهت جلوگیری از یک جنگ خانمانسوز می دانیم.»

 

روزهای یکشنبه 3 آذر و دوشنبه 30 دی 1392 را باید روزهای فلاکت ولایت خامنه ای دانست. مقام معظم که مجبور به نوشیدن جام زهر هسته ای شده، بر خلاف اُلدوروم بُلدرومهایی که برای سرکوب مردم می کرد، در این مورد سیاست غیر فعال پیش گرفته است. جسارتهای مقام معظم برای اعدام زندانیان سیاسی و سرکوب مبارزات مردم و یا موشک باران کمپ لیبرتی حد و مرزی ندارد. اما وقتی پای سُمبه پُر زور خارجی در میان باشد، «نرمش» ذلیلانه با نام مستعار «قهرمانانه» مطرح می شود تا از خُسرانهای عقب نشینی کاسته شود. خامنه ای برای دادن کمی دل گرمی به برخی از باندهای ولایت اش، همزمان با انبوهی «نرمش» کمی هم «غُرِش» نشان می دهد. 

جواد کریمی قدوسی عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس در مورد توافق ژنو صحبت از «جلسه‌ ای با حضور خامنه ای، سران قوا و تیم مذاکره کننده» می کند و می گوید خامنه ای گفته است:«من فقیه هستم و سه بار این متن را خوانده ‌ام و از آن تثبیت حق غنی‌ سازی هسته ‌ای به دست نمی‌آید.» (سایت حکمت سرا، وابسته به باند سعید جلیلی، جمعه 27 دی 1392)

خامنه ای که مدعی فقیه بودن است، با «سه بار» خواندن توافقنامه ژنو، «تثبیت حق غنی‌ سازی هسته ‌ای» را در آن ندیده و با این وجود اجازه داده که روز 30 دی، همان توافق اجرا شود. به نظر می رسد که ولی فقیه تلاش می کند تا نشان دهد که جام زهری در کار نبوده و تحریمها نیز هیچ نقشی در تن دادن رژیم به توافقنامه ژنو نداشته است. حرکت خامنه ای در مدار نرمش و غرش است، نرمش برای «خارج» و غُرِش برای «داخل»

 

منبع: نبردخلق شماره 343، سه شنبه 1 بهمن 1392(21 ژانویه 2014)

 

بازگشت به صفحه نبردخلق