سازماندهی جنبشهای عصر جدید پس از جنگ سرد (30)
 

لیلا جدیدی

در این شماره می خوانید:
- فیلیپین و دانشمندان به ما می گویند تخریب محیط زیست، بحران بشریت است
- سکتاریسم در عراق، دست پرورده آمریکا و کارت بازی نوری مالکی

فیلیپین و دانشمندان به ما می گویند تخریب محیط زیست، بحران بشریت است
فاجعه توفان در فیلیپین بار دیگر به جهانیان گوشزد کرد که تهاجم سرمایه داری جهانی به منابع طبیعی، توان کره زمین را برای دفاع و حفظ ثبات خویش تضعیف کرده است. تخریب محیط زیست به دست بشر دیگر تنها یک عقیده شخصی نیست، دانشمندان که شامل فیزیکدانان، ستاره شناسان، پزشکان و زیست شناسان می شوند، نه تنها آن را به اثبات رسانده اند، بلکه نیاز به یک انقلاب زیست محیطی را ضروری و فوری اعلام کرده اند. آنها خود بارها در صف مقدم اعتراضهای خیابانی قرار گرفته و علیه سلاحهای هسته ای، انرژی هسته ای، جنگ، آلودگیهای شیمیایی و خرافات مذهبی اعتراض کرده اند. دانشمندان بارها تاکید کرده اند که "تخریب محیط زیست فقط بحران زندگی کنونی ما نیست، بلکه بحران بشریت است".

یک زن از بازماندگان توفان در فیلیپین به خبرنگار "سی ان ان" می گوید: "اینجا بدتر از جهنم است، بدتر از جهنم!"
بیش از ده هزار نفر در این فاجعه مرگبار جان سپرده اند. ساختمانها و محلهای مسکونی با خاک یکسان شده و بازماندگان بی صبرانه چشم براه کمک هستند. بسیاری از ساکنان در سیلاب ناپدید شده اند و یا در گورهای دستجمعی به خاک سپرده می شوند. شمار افرادی که جان سپرده اند نامعلوم است و امدادها برای آسیب دیدگان کافی نیست.
فیلیپین سرزمینی با بیش از 7000 جزیره واقع در اقیانوس آرام و در جنوب شرقی قاره آسیا است. در ماه جاری، توفانی به سرعت بیش از 370 کیلومتر در ساعت و بالا آمدن سطح دریا بسیاری از این جزایر را به زیر آب برد.
روزنامه نیویورک تایمز گزارش می دهد: "شهر "تکلوبن" که زمانی زنده و پر رونق بود، با جمعیت 220 هزار نفر به مخروبه ای تبدیل شده است. بازماندگان ناامیدانه درخواست کمک می کنند، کودکان روی تخته پاره ها نوشته اند آب، غذا و دارو نیاز دارند و یک تصویر از زنی که فریاد می زند "کمک کمک، زندگی مان نابود شد" از تلویزیون پخش می شود. تیم بین المللی "اورژانس اکسفم" خواهان رساندن فوری آب برای نوشیدن و مصارف بهداشتی شده است."
تاکنون کمکهای بین المللی و دولت فیلیپین ناچیز تر از ابعاد فاجعه و نیازهای بازماندگان آن بوده است. برخی گزارشات خبر از تلاش آسیب دیدگان گرسنه برای به دست آوردن مواد غذایی به هر قیمت می دهد. دولت فیلیپین با ارسال نیروهای ارتش و برقراری حکومت نظامی به این شرایط واکنش داده است.
وضعیت کنونی در فیلیپین پس از وقوع قویترین توفانی که تاکنون در تاریخ به ثبت رسیده، سوالهای بسیاری را برانگیخته است از جمله: علت این فجایع طبیعی چیست و چگونه می توان از آن جلوگیری کرد؟ چگونه باید در برابر این حوادث آمادگی داشت؟ چه باید کرد؟

* علت این فجایع طبیعی چیست و چگونه می توان از آن جلوگیری کرد؟
این درست است که وقوع توفان در فیلیپین سابقه دار است، اما با تغییر آب و هوا و گرم شدن کره زمین تعداد و شدت این گونه توفانها نیز افزایش پیدا کرده است. از سوی دیگر، اگر چه وزش یک توفان ساده را نمی توان نتیجه تغییر آب و هوا دانست، اما بنا به گفته دانشمندان وقوع توفانهای عظیم نتیجه مستقیم گرم شدن اقیانوسها و تغییرات آب و هوایی است.
آخرین نشست اعضای مجمع بین المللی سازمان ملل متحدIPCC پیرامون تغییرات آب و هوا بیشتر از گذشته و بدون تردید بر نقش انسان به عنوان مقصر اصلی گرمایش زمین انگشت گذاشته و هشدار می دهد چنانچه اقداماتی جدی صورت نگیرد، باید در انتظار فجایع بیشتری بود. این نهاد بین المللی میزان اطمینان خود از نقش انسان در این تحول مخرب را 95 درصد اعلام می کند، این در حالیست که پیشتر 66 در صد گزارش شده بود.
از نمودارهای هشدار دهنده دیگر، بالا رفتن دمای کره زمین به میزان 5 درجه در پایان این قرن است. همچنین بالا آمدن سطح آب دریاها که به گفته دانشمندان در سال 2100 تا 82 سانتیمتر بالا خواهد رفت.

گزارش امسال حاصل کار صدها دانشمند است و با موشکافی زیاد تهیه شده، زیرا گزارش ۲۰۰۷ با اشتباهاتی در اغراق میزان آب شدن یخچالهای طبیعی هیمالیا همراه بود. این اشتباه بهانه ای به بدبینان داد تا اعتبار تحقیقات این نهاد محیط زیستی و جایزه نوبل آن را مورد تردید قرار دهند. دانشمندان IPCC همچنین این نظر را که در ۱۵ سال گذشته سرعت افزایش گرمای زمین کمتر شده، رد کردند. آنها معتقدند که حتی اگر چنین امری صحت داشته باشد، به عوامل طبیعی بر می گردد که دوام ندارند. گازهای گلخانه ای عامل اصلی گرمایش زمین شناخته شده اند. (1)
به طور دایمی گرمای زمین، جریان هوای گرم، خشکسالی، بارانهای شدید و سیل افزایش می یابد و انسان با نابودی جنگلها و افزایش گازهای گلخانه ای به آرامی اما پیوسته در حال نابود کردن محیط زندگی خود است. اگر چه کشورهای فقیر از فجایع طبیعی بیشتر ضربه می خورند، اما آب شدن یخها که منجر به بالارفتن سطح آب دریاها می شود، سواحل کشورهای غنی را نیز تهدید می کند.
از این رو، از رهبران جهان خواسته می شود تا اقداماتی جدی را در برنامه های خود در مدنظر قرار دهند. اگر چه حکومتها پذیرفته اند برای دستیابی به یک توافقنامه جهانی در سال ۲۰۱۵ تلاش کنند، ولی زمان رسیدن به چنین توافقی یا امضای آن در دو سال آینده چندان معلوم نیست. این در حالیست که نشست زیست محیطی سازمان ملل متحد در سال ۲۰۰۹ در کپنهاگ نیز شکست خورده است.
بسیاری از کشورها از جمله کشورهای قدرتمندی مانند آمریکا اقداماتی عملی برای جلوگیری از آلودگی گازهای گلخانه ای در دستور کار ندارند. به عکس، دولت آمریکا در تدوین سیاستهایی که منافع سرمایه داران بزرگ را تامین می کند و برای محیط زیست مخرب است، فعالیت بیشتری دارد. برای نمونه و به ویژه می توان به صنعت سوخت فسیلی اشاره کرد که شواهد علمی بسیاری از تاثیر مهم آن در تغییر آب و هوا وجود دارد. در واقع بیشترین مسوولیت جلوگیری از اقدامات جهانی برای بهبود محیط زیست، به گردن ایالات متحده است.
نزدیک به تمامی کشورها در حال حاضر نگران چگونگی تامین انرژی خود در آینده‌ هستند. چین و آمریکا به ساخت نیروگا‌ه ‌های جدید اتمی می اندیشند، اما اغلب کشورها به خصوص بعد از فاجعه‌ نیروگاه اتمی "فوکوشیما"ی ژاپن، در پی توسعه‌ بهره‌ ‌برداری از انرژیهای دیگر به ویژه انرژیهای تجدید‌پذیر ‌برآمده ‌اند.

* چگونه باید در برابر این حوادث آمادگی داشت؟
تجربه نشان داده که فجایع طبیعی همواره بیشترین آسیب را به مردم فقیر کشورهایی که فاقد ساختار توسعه یافته هستند و به امکانات کمتری در هنگام بحرانهای طبیعی دسترسی دارند. زده است. فیلیپین هم مستثنی از این امر نیست. نابرابریهای اجتماعی در سیستمی که فساد، فقر و استثمار بیداد می کند، طبیعی است. باوجود گزارشهایی که نشان می دهد این کشور رشد اقتصادی 8 درصد داشته است، بنابر آمارهای رسمی، نزدیک به یک سوم مردم زیر خط فقر زندگی می کنند، از هر 4 نفر فیلیپینی یک نفر با کمتر از یک دلار در روز زندگی می کند، بیش از یک سوم جمعیت کشور نمی تواند برای خانواده اش مسکن و خوراک تامین کند و... همه اینها در حالیست که اکثریت جامعه در خدمت ثروت اندوزی افسانه ای اقلیتی ناچیز در داخل و شرکتهای خارجی است.
فیلیپین کشوری است که بخش اعظم ثروت در دست تنها 15 خانواده است و میلیونها نفر در فقر بسر می برند. از این جهت، فجایع طبیعی تلفات زیادی به وجود می آورد. دولت این کشور سیاست ریاضت اقتصادی نو - لیبرالیستی را با قطع خدمات اجتماعی برای مردم فقیر و نیازمندان اجرا کرده و همچنین به خصوصی سازی بیشتر ادامه داده است. دولت اکنون در این شرایط هم رسیدگی به وضع مردم را به همین شرکتهای خصوصی سپرده و یا به زبان دیگر، هیچ اقدام جدی انجام نمی دهد.

* چه باید کرد؟
"ناومی کلاین"، نویسنده کتابهای پرفروش No Logo و Shock Doctrine در حال انتشار کتابی با عنوان "نیروی انقلاب تغییر آب و هوا" و یک فیلم در همین زمینه است. وی که از حامیان سرسخت جنبش حفظ محیط زیست است، می گوید: "سرمایه داری برای کسب سود بیشتر، زندگی روی زمین را به خطر انداخته است. این دیگر موضوعی نیست که باید در کتابهای علمی خواند، بلکه نمودارهای آن در برابر چشمان ما است. ما فقط با ایجاد یک سد و یک چالش بزرگ در برابر کمپانیهای بزرگ می توانیم کره زمین را حفاظت کنیم. از این رو به یک "انقلاب جهانی" نیازمندیم."
وی می افزاید، حتی بسیاری از دانشمندان از نتایج تحقیقات علمی خود شوکه شده اند. آنها که به آرامی و سادگی تحقیقاتی را انجام می دادند، به ناگاه متوجه شدند که با سکوت شان ناخواسته در بی ثبات کردن نظم سیاسی و اجتماعی جهان دخالت دارند.
در حال حاضر مردم فیلیپین نیاز به کمکهای اولیه دارند. به موازات این، مبارزه علیه تغییر وضع موجود در کشورها و به لحاظ جهانی یک "انقلاب" علیه تخریب محیط زیست ضروری است.
اکنون ما در عصری زندگی می کنیم که همبستگی جهانی برای مبارزه علیه تخریب محیط زیست یک نیاز ضروریست. خواست دسترسی به توسعه پایدار در برابر جامعه جهانی قرار گرفته است. مبارزه در این راه جدا از مبارزه طبقاتی و نبرد علیه سرمایه داری و کمپانیهای بزرگ نیست.
در زیر، لیست بدترین و بهترین کشورها و کمپانیهای بزرگ به لحاظ حفظ محیط زیست برای تحقیق بیشتر آورده شده است:
- بهترین کشورها:
ایسلند، سویس،کاستاریکا، سوئد، نروژ، جزایر موریس، فرانسه، اتریش، کوبا و کلمبیا
- 10کشور بدتر:
برزیل، آمریکا، چین، اندونزی، ژاپن، مکزیک، هندوستان، روسیه، استرالیا و پرو
- بهترین شرکتها:
Walt Disney, Sony, Samsung, Volkswagen, IBM

- 10کمپانی بدتر:
Coca-Cola, Dow Chemical, DynCorp, Ford Motor Company, KBR (Kellogg, Brown and Root), A Subsidiary of Halliburton Corporation, Lockheed Martin, Monsanto, Nestle USA, Philip Morris USA and Philip Morris International

(1) - بر اساس یک گزارش تازه٬ تنها ۹۰ شرکت در سراسر جهان مسئول تولید دو سوم از گازهای گلخانه‌ای هستند که موجب گرمایش زمین می‌شود.(رادیو فردا، 30 آبان 1392)

سکتاریسم در عراق، دست پرورده آمریکا و کارت بازی نوری مالکی
همزمان با ورود نوری المالکی به واشنگتن در روز اول نوامبر (10 آبان)، چندین بمب گذاری و حادثه خونین در عراق روی داد و بر این امر که تحت حکومت فاسد و دیکتاتوری وی، عراق در پرتگاه جنگی سکتاریستی داخلی بسر می برد، تاکید کرد. شدت درگیریهای خشونت آمیز فعلی از سال ۲۰۰۸ تاکنون سابقه نداشته است. به طور متوسط هر ماه 70 بمب گذاری و درگیری مسلحانه در عراق صورت می گیرد که حاصل آن کشته شدن نزدیک به 5 هزار نفر تنها در 9 ماه اول سال 2013 و زخمی گشتن هزاران نفر دیگر است. در همین حال میلیونها عراقی نیز ترک وطن کرده اند.
به گزارش خبرنگاران، اختلافات فرقه ‌ای به گسترش ناآرامیها در این کشور دامن زده و خشونتها را از سال ۲۰۰۸ میلادی به بالاترین سطح رسانده است. گفته می شود که پیکارجویان سنی بیشترین عامل این حملات هستند.
به هر جهت، موقعیت عراق اکنون با دو سال پیش در آخرین دیدار نوری مالکی از واشنگتن و زمانی که اوباما از ظرفیت بالای عراق و توانایی به دست گرفتن امور به طور مستقل داد سخن می داد، متفاوت است. این بار مالکی از " ویروس القاعده" و "جنگی جهانی" که عراق در جبهه مقدم آن قرار گرفته، سخن می گوید.
روزنامه "نیویورک تایمز" در این باره می نویسد: "درگیریها بین عراقیهای سنی و شیعه که توسعه القاعده دامن زده می شود و تلاشهای نیروهای امنیتی برای جدا نگه داشته سنی ها و شیعه ها از یکدیگر، نشاندهنده عمق اختلافات فرقه ای در این کشور است. خشونتهایی که با ریشه مواضع فرقه ای در خاورمیانه رایج شده، روندی است که انقلاب سوریه را به بن بست رسانده و در عراق نیز هر روز قوی تر می شود، به طوریکه این کشور را به مرز جنگ داخلی کشانده است. مارتین کوبلر که نماینده ویژه سازمان ملل برای عراق تا اوایل سال جاری بود، در این باره گفته بود "جبهه عراق و سوریه در حال ادغام در یکدیگر هستند."
این روزنامه در ادامه می نویسد، همان قدرتهایی که این جنگها را در سوریه حمایت می کنند، همانها در عراق هم مشغولند.
مجله "اکونومیست" نیز در همین زمینه می نویسد: "ایران شیعه و عربستان سعودی سنی از جنگ افروزترین طرفها هستند."
"جووست هیلترمن"، از "گروه بین المللی برای بحران" می گوید: "عراق بنایی است که با کارتهای کاغذی روی هم سوار شده و هر لحظه در معرض فروریختن است."

با ورود مالکی به واشنگتن، رسانه های سرمایه داری حرفهای رایج خود مبنی بر "دیرینه و سنتی" بودن اختلافها بین مسلمانان شیعه و سنی را تکرار کردند. "نیویورک تایمز" از قول "انتونی کوردزمن"، تحلیل گر سیاستگذاری آمریکا می نویسد: "این برخورد درون تمدنهاست، به جای برخورد بین تمدنها".
این داستان سرایی و انواع مشابه تنها برای سرپوش گذاشتن بر نقش جنگ طلبان در عراق است.
"اشلی اسمیت" (1)، نویسنده و تحلیل گر "سازمان بین الملل سوسیالیست" در مقاله ای تحت عنوان "ریشه امپریالیستی خشونهای فرقه ای در عراق" از قول "نیر روزن"، نویسنده مقاله "از پیامدها: پس از خونریزیهای جنگ آمریکا در جهان اسلام" می نویسد: "در حالیکه هرگز در کشور عراق یک همگرایی کامل مذهبی وجود نداشت اما هیچ سابقه ای نیز از جنگ داخلی بین سنی و شیعه تا زمان تهاجم آمریکا به عراق وجود ندارد. هیچگاه هم تا این حد رسانه ها و سیاستمداران و روحانیون بسیج نشده بودند تا از فرقه گرایی در عراق دم بزنند. این جنگ آمریکا در عراق بود که روابط بین شیعه و سنی را برهم زد، به طوری که اگر یک غریبه را در عراق ملاقات کنی، اولین سوال از تو این است که شیعه هستی یا سنی؟"
اسمیت معتقد است در حال حاضر مالکی سرکوب سنیها زیر عنوان جنگ علیه القاعده را پیش گرفته است.
او می افزاید: "یک علت دیگر کشیده شدن عراق به سمت جنگ داخلی، برخورد فرقه ای طبقه حاکمه منطقه با "بهار عرب" است. هنگامی که مردم تونس و مصر حاکمان جبار خود را از تخت پایین می کشیدند، طبقه حاکمه کشورهای دیگر نگران وضع خود شدند و به استراتژی "جدا کردن و اشغال" که آمریکا مبتکر آن بود، رو آوردند. اکنون جنگ فرقه ای به سوریه هم کشیده شده است. بشار اسد که با یک جنبش مسالمت آمیز برای تغییر روبرو شد، با آتش سنگین سلاح و ارتش با آن برخورد کرد. وی با اعلام جنگ علیه مخالفانش، وانمود می کرد که از اقلیت دفاع می کند و مخالفانش را تروریستهایی که از سوی عربستان سعودی و آمریکا حمایت می شوند، خواند. سایر کشورهای بانفود منطقه نیز مساله فرقه ای را در سوریه بزرگ کرده اند، دولت شیعه ایران و متحد آن لبنان و حزب الله از نیروهای اسد حمایت می کنند و حتی تن به تن با مخالفان در کنار ارتش اسد می جنگند. رژیم ایران از مالکی استفاده می کند تا تجهیزات جنگی به رژیم اسد برساند و عربستان سعودی و قطر از افراطی گران فرقه ای حمایت می کنند."
اشلی اسمیت در ادامه می گوید: "از همین رو، پدیده کشاکش فرقه ای شده از سوریه به عراق نیز گسترش پیدا کرده و خشونت را به سطوح بالاتری برده است. ایران و عربستان سعودی هر دو احزاب فرقه ای و شبه نظامیان آنها را حمایت می کنند. همین رفتار در عراق نیز دامنه پیدا کرده است و این کشور را به بازیچه ی همه طرفها برای کسب قدرت در منطقه، تبدیل کرده است."

در چنین شرایطی است که مالکی به ملاقات اوباما می آید و ادعا می کند که در جنگ با القاعده و جنگ علیه تروریسم هم پیمان و متحد آمریکا است. او به اوباما قول می دهد که ایران را راضی خواهد کرد در مورد مساله هسته ای کوتاه بیاید. همچنین قول می دهد برای برقراری صلح در سوریه تلاش کند. در عوض مالکی خواستار کمک نظامی از جمله هلیکوپتر، کشتی جنگی و هواپیماهای جنگی بدون سرنشین برای جنگ با القاعده می شود. البته اگر به سابقه وی نگاه کنیم، روشن است که او خود را فقط برای سرکوب مخالفان تسلیح می کند.
اوباما و دیگر طراحان سیاستهای حکومتی در آمریکا با این نگرانی که شاید عراق را کاملا و برای همیشه به جمهوری اسلامی باخته اند، با مالکی ملاقات می کنند. "الیوت انگل"، یک مقام بالا و سرشناس از حزب دمکرات در مجلس نمایندگان آمریکا می گوید: "به نظر می آید ما خون دادیم و همه پولها را ما پرداخت کردیم، اما سرآخر ایران نفوذ بیشتری در عراق پیدا کرد و این بسیار آزار دهنده است."
در همین رابطه اشلی اسمیت می نویسد: "آمریکا که در اثر عقب نشینی در افغانستان و عراق تضعیف شده، در موقعیتی قرار ندارد که بتواند به مالکی امر و نهی کند. به همین دلیل با وجود اینکه بسیاری از شخصیتهای مجلس سنا دست به انتقاد شدید از مالکی زده اند و او را به خاطر فساد و اعمال مستبدانه و سکتاریستی اش سرزنش کرده اند، اوباما او را تحت هیچ فشار قابل اهمیتی نگذاشت. دولت او تلاش می کند تا جایی که می تواند مالکی را به سمت خود بکشد و آنجا نگه دارد."
اوباما با ادامه فروش هواپیماهای جنگی F-16 و یک سیستم موشک دفاعی برای کنترل حریم هوایی عراق و همچنین رهگیری محموله های هوایی جمهوری اسلامی که برای اسد ارسال می شود، موافقت کرد، اما درخواست مالکی برای دریافت هلیکوپترهای چنگی را رد کرد. از سوی دیگر، از مالکی خواسته شد که دست از آزار سیاستمداران سنی بکشد و با تقسیم قدرت موافقت کند. اوباما در واقع مالکی را برای ادامه جنگ داخلی یاری می دهد.
اشلی اسمیت معتقد است: "اوباما هم مانند بوش امیدوار است که از سنیها و کردها استفاده کرده و بتواند عراق را از سمت ایران به سمت آمریکا سوق دهد."
وی می افزاید: "این مشکل است که پیش بینی کنیم تا چه زمانی درگیریهای فرقه ای که توسط آمریکا دامن زده شده، ادامه خواهد داشت. در حال حاضر کرد، شیعه و سنی بر یک امر مشترک پافشاری دارند و آن این است که چگونه هر یک می توانند درآمدهای صنعت نفت را که اکنون در کنترل دولت است، به چنگ بیاورند. همین هدف، بستری برای یک جنگ داخلی تمام عیار است."
چالش دیگری که در عراق وجود دارد. تمایلات گریز از مرکز است که به طور کلی می تواند به تقسیم عراق بیانجامد. برخی از کردها علایمی نشان داده اند که می خواهند از عراق جدا شوند. بخشی از سنیها نیز خواهان خودمختاری در منطقه خود هستند و این درحالیست که دولت عراق مصمم است کنترل سراسر کشور را در دست داشته باشد.
اگر چه نفوذ امپریالیسم آمریکا و رژیم مرتجع جمهوری اسلامی در عراق انکار ناپذیر است، اما آینده عراق اکنون به همزیستی گروهها و اقوام مختلف کشور عراق مشروط است. کشورهای دیگر و سازمانهای بین المللی باید برای باز گرداندن صلح به این کشور یاری کنند. دولت عراق به دلیل جلوگیری از ایجاد نهادهای دمکراتیک و فساد در همه ارکان آن، مسوولیت این نابسامانی را به عهده دارد. مردم عراق باید برای برقراری جامعه ای سکولار که برای همه ادیان احترام و حقوق مساوی در نظر می گیرد و جامعه ای مدرن و آگاه تلاش کنند. دست اشغالگران، از رژیم جمهوری اسلامی گرفته تا آمریکا و غرب، باید از این کشور کوتاه گردد. اینها ممکن نیست مگر در اتحاد مردم و مبارزات کارگران و زحمتکشان این کشور.


(1) فعال ضد جنگ آمریکایی و عضو هیأت تحریریه "سوسیالیست رویو"، نوشته های او در "كانتر پانچ"، "زی نت" و مجله "زی" چاپ می شود
بازگشت به صفحه نبردخلق