|
|
فراسوی خبر... پنجشنبه ۲۸ تیر دولت؛ ازدحام سهامداران پُشت دربهای خُروجی و وُرودی منصور امان نظام فاسد ج.ا در روند عادی انتقال دولت نیز استانداردهای ویژه خود را دارد. این را می توان در مُسابقه غیرمُتعارف و ناسالمی که بین پایوران و کارگزاران دولت رئیسی و مُنتظرالدوله ها بر سر پُستهای نان و آب دار درگرفته آشکار مُشاهده کرد. در نزدیک به تمامی وزارتخانه های «دولت جوان انقلابی»، وزیران و مُعاونان آنها با شتاب و پُشتکاری توجُه پذیر مشغول تقسیم مشاغل پُردرآمد به اعضای باند خود، دوستان، خویشان و طلبکاران شان و کشیدن صندلی از زیر پای غیرخودیها هستند. شاید لازم به یادآوری نباشد که انتصاب کنندگان نیز دست خالی پُست خود را ترک نخواهند کرد و در ازای کارچاق کنی، مُزد خوبی دریافت می کنند. از جُمله بخشهای محبوب کیک اموال عُمومی نزد مُتقاضیان، می توان از سازمان تامین اجتماعی، شستا و شرکتهای زیر مجموعه آن، صندوق بازنشستگی، شرکتهای نفتی و پتروشیمی، بخش معادن، گُمرُک و فرودگاهها نام برد. این جابجایی گله ای در حالی است که داروغه مشهور «رهبر»، مُحمد مُخبر، در بخشنامه ای به وزارتخانه ها و ادارات تابعه، انتصابهای جدید را ممنوع کرده است. اما چنین می نماید که پایوران دولت رئیسی دستور وی را جدی نمی گیرند و این می تواند به دلیل مُشارکت فعال مُخبر در غنیمت گیری باشد. آنگونه که یک نماینده پیشین مجلس (محمود صادقی) فاش کرده، در روزهای پایانی عُمر دولت رئیسی، شرکتهای پالایش گاز پارسیان، پالایش گاز فجر جم، کشت و صنعت مُغان، پالایش نفت آبادان و طراحی و ساختمان نفت از طریق فرابورس به کارتل میلیاردی خامنه ای، «ستاد اجرایی فرمان امام»، واگذار شده است. در آن سوی میدان نیز به همین ترتیب جُنب و جوش و کشمکش سختی برای تقسیم سهام دولت و تصاحُب پُلهای مُرتبط به جزیره های نُفوذ و ثروت جریان دارد. باندهای حُکومتی جراحی شده، «اصلاح طلب»، «اعتدالیون» و «کارگُزاران»، مُدعیان اصلی هستند که به شدت برای بازگشت به گرد «سُفره انقلاب» در کوشش و در رقابت با یکدیگرند. حجم و گُستره آنچه که در پُشت پرده در این راستا می گذرد را جواد ظریف آشکار کرده است. او که از سوی پزشکیان به عُنوان «سرپرست شورای انتقالی» گمارده شده، می گوید که کُمیته هایی با ۴۵۰ عُضو برای توزیع مشاغل ایجاد شده است. در همین حال مُشارکت باند غالب در این مُسابقه را نباید فراموش کرد. اگر چه آخوند خامنه ای براساس یک رویه اختراعی، چند وزارتخانه کلیدی را برای خود رزرو کرده و ملک دو نبش خویش می داند، اما این مانع تلاش برای گرفتن سهم بیشتر و کاشتن مُهره های خود برای مُدیریت روزانه دولت نیز نمی شود. راه افتادن چنین ازدحامی پُشت درب دستگاه دولت چندان شگفت آور نیست. در سایه ممنوعیت تشکیل احزاب، سندیکاها، نهادهای مدنی و جُز آن برای بستن راه مُشارکت دموکراتیک و سازمانیافته در اداره کشور، بدیهی است که باندها و محافل میدان دار چینش ترکیب دولت می شوند و آنها در درجه نخست خود را نمایندگی می کنند و در نهادهای دولتی نه ابزارهایی برای اداره اُمور، بلکه سوژه هایی برای کسب منافع خویش می بینند. این بیگانگی را می توان به روشنی در این واقعیت دید که پزشکیان در نمایش «انتخابات» دارای هیچ برنامه مُدون و شفافی برای سمتگیری و تعیین مسیر نبود و همانند پیشینیان خود با برخی وعده های رایج و شُعارهای دست دُوُم در برابر جامعه پدیدار می شد. اما این فقط مُختص او نیست؛ تمامی دولتهای تشکیل شده زیر بیرق رژیم ولایت فقیه از ابتدا تاکُنون با این شرایط شکل گرفته اند و در راه چیدن دستگاه دولت همین مسیر را پیموده اند. تنها تغییر در این جابجایی، انحطاط بیشتر شکل و شیوه آن و دون مایگی بیشتر نقش آفرینانش است که با هر دوره مرزهای شرم و وقاحت را اندکی بیشتر پُشت سر می گذارند. |
|
|