فراسوی خبر... پنجشنبه ۱۴ تیر

تغییر تاکتیکی، طوق لعنت حاکمیت و همدستانش شد

منصور امان

پنج ماه پس از پیروزی کارزار تحریم سراسری «انتخابات» مجلس مُلاها، یورش حاکمیت برای درهم شکستن نیروی اجتماعی تحریم و تخریب گُفتمان آن ناکام ماند و جُنبش اجتماعی در یک نبرد دُشوارتر، موفقیت مُقدماتی چشمگیرتری به دست آورد.

ضربه سنگین خُرداد، همه رشته هایی که دستگاه حاکم بافته بود را پنبه کرد و تغییر تاکتیک تحمیلی اش را به تلاشی بیهوده و حتی زیانبار به حالش بدل ساخت. در یک فاصله کوتاه این بار دُوُم بود که واقعیت عینی، ذهنیات یک رژیم در تنگنا و زیر آتش را می روفت و نیست می کرد. «نظام» که با سیاست یکدست سازی، پایگاه اجتماعی خویش را پایه ثبات اش قرار داده بود، ناگهان در دو دور نمایش انتخابات «مجلس»، خود را در مُحاصره جامعه یافت. او به سُرعت دریافت که روی طناب آب رفته «مُتدینین» نمی تواند تعادُل خود را حفظ کند و تاب توفان نیرومندی که از جانب اکثریت جامعه می وزد را ندارد. 

ضرورت تغییر تاکتیک برای تداوُم سیاست یکدست سازی در این نُقطه وزن سنگین خود را روی دوش حاکمیت افکند. از آنجا که جنگ سخت در قالب سرکوب با تمام بیرحمی و وحشیگری اش نتوانسته است اراده مردُم مُعترض را برای تغییر شرایط حاکم مُتزلزل کند، آخوند خامنه ای برای پراکنده کردن جبهه جامعه، سلاح جنگ نرم را به دست گرفته. او باند «اصلاح طلب» حُکومتی را از سردخانه مُردگان سیاسی بیرون آورده تا دوقُطبی ساختگی دوران آخوندها روحانی و خاتمی را زنده کند، با «اپوزیسیون» خانگی و دست آموز به جنگ روانشناسی تغییر برود و جُنبش اجتماعی را مُنزوی سازد. اگر خامنه ای و همدستانش موفق می شدند توده مُعترض را پشت سر باند «اصلاح طلب» ببرند، دستکم برای یک دوره وضعیت را به قبل بازگردانده و به رژیم خود ثبات داده بودند.

حاکمیت به خیال خود اکثریت جامعه را در این بزنگاه در برابر دو گُزینه قرار داده بود، بدینگونه که مردُم به جان آمده می بایست بین دُنباله روی از حاکمیت و بازی فریب تکراری آن یا ایستادن بر سر مُطالبات خود دست به انتخاب می زدند. هشتُم تیر اما مُشت دُرُشت اکثریت قاطع مردُم ایران بر سر «نظام» و صندوقش فرود آمد و به همراه آن، اُمید دو طیف همدست را زیر سنگینی قاطعیت خود له کرد.

فقط یک مُتوهم درمانده همچون خامنه ای و دسته تیپا خورده و خواری همچون «اصلاح طلبان» حُکومتی می توانستند باور داشته باشند که سرکوب شدگان، تحقیر شده ها و برآشُفتگانی را که به توان خود در ایجاد تغییر باور یافته اند و آن را در خیزشهای بُنیان برافکن و سلسله وار شان عینیت بخشیده اند، می توان به سیاهی لشکر استبداد و هیزُم کش وضع موجود تغییر حال داد. حتی نتایج دستکاری شده از دامی که زیر عُنوان «انتخابات» بر سر راه جامعه گذاشته شده بود، این واقعیت را نشان داد که جامعه در جُستُجوی راه خُروج از شرایط اسفبار خود، از نظام حاکم و باندها و دستجاتش گذر کرده و آن را در مسیر قیام و سرنگونی یافته است.

 

 

بازگشت به صفحه نخست