فراسوی خبر... پنجشنبه ۲۲ شهریور

صدای پای سالگرد قیام

منصور امان

خیزش سرنگونی طلبانه ای که در سال ۴۰۱ بهمن وار سراسر ایران را درنوردید، همچنان زنده و پُرقُدرت در متن رویدادها حضور دارد. مُستندترین سند این ادعا، تقلای سراسیمه وار حاکمیت در آستانه سالگرد این خیزش برای فرار از روبرو شدن با آن در میدان است.

هُجوم دیوانه وار به خانواده های شُهدای جُنبش و آسیب دیدگان بخشی از این تلاش است. دستگاه حاکم که به شدت از روشنگری پیرامون جنایات ارتکابی خود و تاثیر اجتماعی آن هراس دارد، مادران، پدران، خواهران و برادران دادخواه و آسیب دیدگان را تهدیدی مُستقیم می شمارد. شهامت مدنی آنها، خُنثی کننده سیاست دُروغ پراکنی و تحمیل سکوت «نظام» است. این رویکرد و بار عاطفی دادخواهی و ارزشهای مُبارزه جویانه همراه آن، به ویژه در سالگرد خیزش برای حاکمیت حساس تر می شود؛ امری که در تهدید، احضار و آزار خانواده ها و آسیب دیدگان خود را به نمایش می گذارد.

در پهنه ای دیگر، همزمان با نزدیک شدن خیزش شهریور، دستگاه نظامی و امنیتی فشار خود را بر گروه ها و سازمانهای کُرد مُستقر در اقلیم کردستان عراق افزایش داده است. در همین چارچوب توسُط جریان بدنام «اتحادیه میهنی کُردستان» (یه کتی) که در جنوبی اقلیم حُکمرانی می کند، سه سازمانی که با نام «کومله» فعالیت می کنند را وادار به ترک اردوگاه های خود کرده و به اجبار در محلی دورافتاده، ناامن و بدون امکانات اولیه اُسکان داده است. «یه کتی» مُناسبات نزدیکی با سپاه پاسداران و  حُکام ایران دارد و در گذشته نیز به نیابت از دستگاه امنیتی ج.ا، دست به اقداماتی علیه گروه های اپوزیسیون زده است.

نقش برجسته مردُم کُردستان در جُنبش انقلابی شهریور و تبدیل مهسا – ژینا امینی به نماد اعتراضات سراسری، عامل نگرانی دائمی استبداد مذهبی است. جرقه زدن اعتراضات در کُردستان به مُناسبت سالگرد قیام، در همان حال که شکنندگی دستگاه حاکم و ناتوانی در سرکوب جُنبش را به نمایش می گذارد، می تواند سرآغاز حرکتهای اعتراضی در دیگر نُقاط کشور گردد. با فشار بر اپوزیسیون مُتشکل کُرد و خُنثی کردن آن چه به شکل محدود سازی و چه ترور و اقدامات نظامی، رژیم ج.ا به جنگ نگرانی و دلشوره های خود رفته است. هدف مُقدم آن، نشان دادن قُدرت خود به مردُم کردستان و زهرچشم گرفتن به منظور مُنفعل کردن آنهاست. در همین حال حاکمیت - به دُرُستی - سازمانیابی و مُبارزه مُتشکل توده ها را تهدیدی استراتژیک برای سُلطه و بقای خود می داند و با چنگ و دندان به ستیز با تشکلهای صنفی، انجُمنهای مدنی، کانونهای مردُمی و احزاب و سازمانها می پردازد.

جُنبش انقلابی شهریور رشته تعیین شرایط نبرد را از دست حاکمان ج.ا بیرون آورده است. متُدهای سرکوبگرانه آنها دیگر پاسخ مطلوب در بر ندارد و سقف وحشیگری و بربریت دستگاه های نظامی و امنیتی شان اشباع شده. آنکه عقب رانده شده، جامعه نیست، بلکه رژیمی است که به گونه پیوسته زیر ضرب آن قرار دارد. جُنب و جوشی که به ویژه در آستانه سالگرد قیام دیده می شود و گوشه ای از آن را در بیانیه های گوناگونی می توان دید که از زندان اوین تا کانونهای مُبارزه صنفی و مدنی مُنتشر می شود، بیانگر این حقیقت است.

 

 

بازگشت به صفحه نخست