فراسوی خبر... پنجشنبه ۱۴ اردیبهشت

اول ماه مه ۱۴۰۲، بُرشی از یک دوران تاریخی

منصور امان

امسال در ایران به پاخاسته، روز جهانی کارگر اهمیتی بسا فراتر از معمول یافت و به تریبونی برای نمایش آشکارتر پیوستگی درونمایه ای مُطالبات طبقات، قشرها و خلقهای زیر ستم بدل گردید. این را فقط خواسته های فُرموله شده و مُشخص پانزده تشکل کارورزان در بیانیه ۱۲ ماده ای خود به مُناسبت اول ماه مه یا ۲۰ مطالبه ده ها نویسنده، مُعلم، کارگر و فعال مدنی و صنفی در «منشور آزادی، رفاه، برابری» به همین مُناسبت گواهی نمی دهد.

جلوه عینی و عملی این پیوستگی در پیکار شبانه جوانان، زنان و مردان در چندین نُقطه تهران و اصفهان و در شهرهایی مانند بوکان، سنندج و کرج در آستانه روز کارگر به نمایش درآمد؛ نُقاطی از میدان یک رزم سراسری که در شُعارهایی در اتحاد با طبقه کارگر، حُقوق پایه ای و سرنگونی رژیم ج.ا طنین انداز شد و شُعله جُنبش انقلابی بار دیگر افروختن گرفت. 

تنها چند ساعت بعد این پرچم نبرد در دست کارگران، بازنشستگان، دانشجویان، پرستاران، کوشندگان حقوق زنان و برابری طلبان در ده ها شهر کوچک و بُزُرگ به اهتزاز درآمد که با اعتصاب، راهپیمایی، اعتراض، و تجمُعات خود، روز جهانی کارگر را به مُناسبتی برای تداوُم پیکار و به پیش راندن جُنبش انقلابی تبدیل کردند.

این واقعیت که اول ماه مه در شرایطی فرا می رسد که هزاران کارگر پیمانی صنایع نفت، گاز و پتروشیمی و کارگران مس و فولاد دست به اعتصاب زده اند، به روشنی فضای تغییر یافته در مُناسبات سیاسی – اجتماعی کشور را به تصویر می کشد. گُردانهای گوناگون اجتماعی برای کسب حقوق خود که ده هاست از سوی استبداد مذهبی و اُلیگارشی نظامی - امنیتی پایمال می شود، به حرکت درآمده اند. نیروی درونی این اعتراضات با وُجود تفاوُت ظاهری مُطالباتی که مطرح می شود و رنگین کمان نیروهایی که آنها را بر پرچم خود می نویسند، ماهیتی دموکراتیک و رهایی بخش دارد و علیه تمامی قیدوبندهای طبقاتی و اجتماعی ظالمانه ای که یک نظم نامُتعارف سرمایه داری با روبنای اسلام سیاسی بر بخشها و لایه های اجتماعی تحمیل کرده، جبهه گرفته است.

ظرف اجتماعی جُنبش انقلابی همان نیروهایی هستند که امروز و اینجا خواسته هایشان را فُرمولیزه می کنند، به آنها بیان مُبارزاتی می دهند، چرخهای کارخانه را مُتوقف می کنند، زیر پای رژیم ولایت فقیه آتش به پا می دارند و قواعد و قوانین اش را به سُخره می گیرند. همگی اینان در وظیفه تغییر رادیکال شرایط سیاسی و اجتماعی موجود و درهم کوفتن مانع اصلی بر سر این راه اشتراک عمل و نظر دارند. از این زاویه، مُناسبت اول ماه مه ۱۴۰۲ را باید بُرشی  برجسته از یک دوران تاریخی به حساب آورد که آغاز شده است. 

 

 

بازگشت به صفحه نخست