فراسوی خبر... پنجشنبه ۷ اردیبهشت

اعتصاب کارگران پروژه ای؛ یک تغییر درونمایه ای

منصور امان

در پرتو جُنبش انقلابی شهریور، اعتصاب کارگران پروژه ‌ای صنایع نفت، گاز و پتروشیمی چونان شُعله ای روان در حال گُسترش است و هر روز و هر ساعت کارگران کارگاه ها و شرکتهای بیشتری به آن می پیوندند. در این میان کارگران مس، معدنچیان و بخشهایی از کارکنان اداری شرکتها نیز دست از کار کشیده اند.

با این حرکت مُتحدانه، جُنبش انقلابی شهریور یک گام دیگر به جلو گذاشته و به مُطالباتی که بر پرچم خود نوشته، نزدیکتر شده است. برای دریافت تاثیر اعتراضات سراسری که از تابستان سال گذشته آغاز شد، باید مُبارزه کُنونی کارگران پروژه ای را با کمپین اعتصابی آنها در آبان ماه سال گذشته مُقایسه کرد. حرکت آبان با وجود سازماندهی مُناسب و استقبال کارگران در مراکز گوناگون، موفق به همه گیر شدن و انتقال خواسته های خود نشد. بی تردید یک عامل تعیین کننده در این امر، سرکوب شدید حاکمیت، دستگیریهای گُسترده و ایجاد خفقان و وحشت در مُحیطهای کاری بود؛ عامل مُهمتر را اما باید در میزان آمادگی ذهنی کارگران برای ورود به میدان رویارویی با حاکمیت و طلب حق خود با مُشت گره کرده و صدای بُلند جُستُجو کرد.

شتاب و گُستردگی اعتصاب اُردیبهشت نشان از یک تغییر درونمایه ای در نگاه کارگران به شرایط و تواناییهای خود از یک طرف و از طرف دیگر به تواناییهای رژیم ستمکار دارد. نبردهای هفت ماهه سال گذشته نه تنها اقتدار دستگاه حاکم را به گونه عُمومی در چشم و نظر جامعه کمرنگ کرد، بلکه به برآشُفتن و مُبارزه علیه آن پلاتفُرمی اجتماعی برای موجودیت و تحرُک داد. این تحوُل بیشتر از همه در آمادگی برای پرداخت هزینه و اعتماد به نفس در چیرگی بر موانع خود را به نمایش می گذارد. از یاد نباید برد که هر مُبارزه جویی کارگران گذشته از مُواجه ساختن شان با اشکال کلاسیک سرکوب، آنها را با خطر از دست دادن شُغل و محل حیاتی درآمد و نیز قطع خرج زندگی در ایام اعتصاب نیز روبرو می سازد.      

کارگران پروژه ای و قراردادی اما تا همینجا فقط سرکوب مُستقیم حاکمیت را پُشت سر نگذاشته اند؛ آنها ترفند امنیتی «نظام» برای پراکنده کردن نیروهای شاغل در این رشته صنعت پول ساز و استراتژیک را نیز خُنثی کرده اند. همبستگی گُسترده کارگران با یکدیگر و شرکت مُتحدانه اکثریت شرکتها و کارگاه ها در اعتصاب، تلاش حاکمیت به منظور جلوگیری از شکل گرفتن اتحاد صنفی به وسیله استخدام کارگران در شرکتهای پیمانکاری گوناگون با قراردادهای مُتفاوت را بر باد داده است. این اعتصاب همچنین بر نقشه حاکمیت و پادوهای آن در صُفوف کارگران مانند «خانه کارگر» و «شوراهای اسلامی» را برای کانالیزه کردن اعتراضات مُزدی در راهروهای حُکومتی و رسمی و جلوگیری از حرکت مُستقل آنها، خط بی اعتباری کشید.

هیچکس بهتر از رژیم درمانده ج.ا اهمیت این اعتصاب را نمی تواند ارزش گذاری کند. مُشکل دستگاه حاکم فقط این نیست که نه می تواند و نه اراده برآوردن مُطالبات کارگران را دارد، او به شرایط انفجاری جامعه در پیرامون خود که اعتصاب در چارچوب آن شکل گرفته می نگرد و بر خود می لرزد.

پیکار کارگران بخشی از مُبارزه عُمومی جامعه به پاخاسته ایران علیه ستم طبقاتی، بی عدالتی و استبداد مذهبی است. حرکت آنها دریچه ای است که به روی دیگر بخشهای کارورز در ادارات، مدارس، مرکز درمانی، دانشگاه ها، رانندگان کامیون، کسبه و جُز آنها برای وُرود به میدان و طلب حقوق خود گشوده شده. مُبارزه همبسته و یکپارچه آنها می تواند رژیم ولایت فقیه را تا پرتگاه سرنگونی عقب براند. هر مُوفقیت حتی کوچک، هر گام حتی کوتاه به جلو، یک موفقیت یا گام درخود نیست، بلکه در مجرای یک جُنبش انقلابی سراسری جاری می شود و نیروی پیش رونده آن را قوی تر و خروشان تر می سازد. تغییر شرایط زیست و کار در گرو چنین پیکاری است.

 

 

بازگشت به صفحه نخست