فراسوی خبر... پنجشنبه ۱۳ مهر

«شبکه جوانان»، نُفوذی یا دوجانبه؟

منصور امان

افشای شبکه ای از مُزدوران خارجه نشین رژیم ولایت فقیه در دستکم دو دولت آقایان اوباما و بایدن، تصویر روشن تری از سیاست ایران ایالات مُتحده ارائه کرده است. اسناد مُنتشر شده از مُکاتبات این افراد، همزمان ماهیت و پُشت پرده کمپینهای رسانه ای در حمایت از رژیم ج.ا یا مقالات، مُصاحبه ها و ارزیابیهای گمراه کننده از سیاستها یا جناحهای قُدرت آن را آشکار ساخته است. 

شبکه یاد شده که نام شش تن از اعضای آن شناخته شده (آرین طباطبایی، علی واعظ، دینا اسفندیاری، الی گرانمایه، عدنان طباطبایی، روزبه پارسی) و چهار تن دیگر که هنوز ناشناس مانده اند، زیر هدایت دستگاه های امنیتی و خارجی ج.ا، به لابیگری، ردوبدل اطلاعات و ارتباط سازی اشتغال داشته اند. در کنار این، آنها فعالانه در رسانه ها و شبکه های اجتماعی به تولید مُحتوا می پرداخته اند.   

آنچه که فعالیت این شبکه را توجُه پذیر ساخته، بکارگیری تعدادی از آنها توسط دولت آمریکا است. خانُم آرین طباطبایی عُضو تیم مُذاکرات هسته ای آمریکا در دو دوره ریاست جُمهوری آقایان اوباما و بایدن بوده است و خانُم دینا اسفندیاری و علی واعظ نیز جُزو حلقه آقای راب مالی، که عُنوان رسمی او «فرستاده دولت آمریکا در امور ایران» است، بوده اند.

هرگاه بُحران مُناسبات ایالات مُتحده و ج.ا و درجه حساسیتی که پرونده ایران برای چهار دهه در دستگاه دولتی آمریکا داراست در نظر گرفته شود، آنگاه به دُشواری می توان پذیرفت که استخدام افرادی ایرانی تبار برای فعالیت در امنیتی ترین پرونده روی میز واشنگتن، بدون بررسی و تحقیقات کافی از پیشینه، حال و روز فعلی، روابط و مُراودات آنها و گذار از چند لایه چک امنیتی صورت گرفته باشد. حتی مُرور ساده نوشته های این افراد در رسانه های گوناگون، می تواند نزدیکی یا دستکم تفاهُم آنها با سیاستهای منطقه ای ج.ا و تلاش برای کوچک شمردن یا دور زدن بُحران ماجراجویی هسته ای آن را نشان دهد؛ امری که صلاحیت افراد یاد شده را برای مُشارکت در پرونده به شدت زیر سووال می برد.  

با این پیش زمینه، ترم «نُفوذ» نمی تواند حُضور ماموران ج.ا در دولت آمریکا را به گونه قانع کننده ای توضیح دهد. بسا بیشتر باید فعالیت مُبلغان مُماشات با حاکمان ایران در این سطح را مُجوز دار و آگاهانه ارزیابی کرد؛ فعالیتی که با سیاست رسمی دولتهای آقایان اوباما و بایدن در برابر رژیم ج.ا نه تنها مُنافات ندارد، بلکه آن را به گونه مُفیدی پُشتیبانی هم می کند.

برای درک بهتر موضوع باید به سُخنان مُشاور امنیتی دولت اوباما، آقای بن رودز، گوش فرا داد. وی در اُردیبهشت ۱۳۹۵/ می ۲۰۱۶ از یک کمپین رسانه ای پرده برداشت که هدف آن گمراه کردن افکار عمومی پیرامون توافُق هسته ای با ج.ا بود. جمع بندی سُخنان او نشان می دهد که هدف دولت آمریکا از این کارزار از جُمله برشمردن منافع خیالی از توافُق، میانه رو جلوه دادن طرف توافُق، القای کاهش بُحران رژیم مُلاها و در چشم انداز قرار گرفتن حل آن و در یک کلام دستکاری در واقعیت برای القای روایت خود بوده است.

آقای رودز از همکاران خود در این پروژه نام نبرده، اما می توان حدس زد که از جُمله نامزدهای واجد شرایط شرکت در چنین کمپینهایی، افراد بومی کشور مورد هدف هستند که می توانند به دلیل همین امتیاز، نزد مُخاطبان اعتبار فریبنده ای به روایت مطلوب بدهند و تریبونهای بیشتری برای ارایه آن به دست بیاورند.      

«شبکه جوانان» و فعالیتهای آن فقط گوشه ای از مکانیزم سیاست مُماشات را نشان نمی دهد، بلکه به گونه مُشخص آموزه ای گرانبها برای شناخت و فهم ریشه آن دسته از فعالیتهای رسانه ای است که به صراحت یا در لفافه دستگاه حاکم بر ایران را بی آزار و سیاستهای آن را کم اهمیت جلوه داده و شرایط اجتماعی و اقتصادی کشور را تزیین می کند. از دولت اوباما تا دولت بایدن، اُلگو یکسان است.  

 

 

بازگشت به صفحه نخست