فراسوی خبر... پنجشنبه ۷ دی

«لایحه عفاف و حجاب»؛ ناله سُرنا و تهدید دُهُل

منصور امان

جنگ روانی رژیم ولایت فقیه علیه موج نافرمانی انقلابی علیه حجاب اجباری وارد دور تازه ای شده است. شورای نگهبان برای دُوُمین بار «لایحه عفاف و حجاب» را که از سوی مجلس مُلاها ارایه شده بود، رد کرده است تا با این ترفند این ابزار فشار و ترور روانی جامعه و به ویژه زنان، همچنان در تیتر خبرها نقش ببندد و برای استفاده در دست «نظام» حفظ شود.

از هشت ماه پیش که دستگاه امنیتی پروژه یاد شده را به واسطه قُوه قضاییه و سپس مجلس به جریان انداخت، حتی برای لحظه ای نیز کمپین رسانه ای و تبلیغاتی حاکمیت گرد آن مُتوقف نشده است. حاکمیت روی دوش این دستاویز، کارزار گُسترده و همه جانبه ای را به راه انداخته که هدف آن تهدید، وحشت پراکنی و بُزُرگنمایی توان سرکوب خود است. پایوران رژیم ولایت فقیه برای آب و تاب دادن به فیلی که هوا کرده اند، تا مرز ترکیدن در آن می دمند. ایده های تمسخُر آمیزی مانند «ممنوعیت كاشت ناخن و مُژه»، «تعیین سن مُجازات برای دُختران ۹ ساله»، «تدوین لیست اعمال آرایشی و زیبایی مخالف موازین شرعی»، «رعایت حجاب در فضای مجازی» و جُز آن محصول این تلاش است.

با این حال کمپین «لایحه حجاب و عفاف» یک ابتکار تهاجُمی نیست، بلکه زاده شکست در صحنه عینی نبرد و کف خیابان است. جُنبش انقلابی شهریور، پوشش اجباری و به عبارتی خط قرمز اسلام سیاسی و دستگاه بوروکراتیک آن یعنی رژیم ولایت فقیه را قاطعانه پشت سر گذاشته و تلاش بیرحمانه و خونین حاکمیت برای بازگرداندن شرایط به گذشته را بی نتیجه ساخته. در سایه این نبرد، تلاشهای سرکوبگرانه رژیم مُلاها برای اعمال و تحمیل قوانین و مُقررات خود نه تنها ره به جایی نبرده، بلکه ایستادگی و سرپیچی جامعه آن را به ضد خود تبدیل کرده و به عاملی برای شکستن انحصار اعمال قُدرت استبداد حاکم و افکندن تردید پیرامون اقتدار مُطلقه آن فروکاسته است. هنگامی که قوانین قهری از سوی اکثریت مشمول آن به گونه آگاهانه زیر پا گذاشته می شود، آنکه بی اعتبار و خلع سلاح می شود، وضع کننده قانون خواهد بود.

برای مُتوقف کردن این روند خطرناک و سرنگونی ساز، دستگاه حاکم اعمال زور به مدد قانون و ظاهرسازی مُرتبط با آن را کنار گذاشته و به سیاست گذاری در خفا و توسُل به زور بدون واسطه ی قوانین و مُقررات روی آورده است. از دل این تنگنا، خودروهای بی نام نشان «ارشاد»، «حجاب بانها»، اراذل خیابانی «نهی از مُنکر» و اقدامات دیگری زاده شد که هیچ نهاد، وزارتخانه و دایره رسمی مسوولیت آن را به عُهده نمی گیرد و پیرامون سرچشمه شان، به گونه هدفمند ناسازگار گویی و ابهام پراکنی می شود. دستگاه قُدرت گمان می کند این یک بازی پنجاه - پنجاه است، به این صورت که اگر توانست اراده اش را بر جامعه تحمیل کند که بُرده است و اگر نتوانست، دستکم هزینه باخت در این میدان را از کیسه آتوریته قانونی اش نپرداخته است.

«نظام» مُدتهاست که اصلی ترین اجزای «لایحه عفاف و حجاب» را به دست اجرا و آزمایش گذاشته. میزان موفقیت آن را فقط با یک گشت و گذار ساده در سطح شهرهای کوچک و بُزُرگ می توان تخمین زد. جامعه به مترسکی که چاکرپیشگان مجلس و شورای نگهبان در برابرش تکان می دهند، پوزخند می زند و جُز ریشخند و انزجار با آن روبرو نمی شود.

«غلط املایی» که شورای نگهبان به استناد به آن جنگ روانی «لایحه عفاف و حجاب» را استمرار بخشیده، در حقیقت نقص کلیدی در سیستم بقای حُکومتی است که یک ابزار هُویتی تولید مشروعیت و تحمیل اراده اش را به گونه جُبران ناپذیری از دست داده و فقط با شگردهای رمالها و کف زنها می تواند رزق قُدرت بخورد.    

 

 

بازگشت به صفحه نخست