فراسوی خبر... پنجشنبه ۳۰ آذر

آمریکا در جهت اشتباه و با پای لنگان در تعقیب حوثیها

منصور امان

رژیم ج.ا که در هراس از پیامدهای درگیری مُستقیم با اسراییل و مُتحدانش، خود را به گونه خفت باری از جنگ اسراییل و حماس کنار کشیده، به سختی و از طریق آویختن به باندهای نیابتی در تلاش گره زدن رشته های از هم گُسیخته سیاست «جبهه مُقاومتی» و «عقبه استراتژیک» خود است. دستگاه حاکم گمان می کند این کم هزینه و کم خطرترین راه باقی ماندن در «میدان»، بدون شرکت مُستقیم در نزاعهای خطرناک داخل آن است.

با این حال به سختی می توان پنداشت که سیاست منطقه ای رژیم ولایت فقیه بتواند به راحتی از زیر بار آوار گزافه ها، وعده ها و ادعاهای به رُسوایی کشیده شده اش بیرون بیاید. پایان جنگ خونبار و نسل کُشی در غزه، آغاز حسابرسی «عقبه» از «مُقابل» خواهد بود و آنجا «نظام» به جُز دُلارهای سبز، دلیل قانع کننده دیگری برای توجیه فرار از صحنه ندارد.

با این حال تاکتیک پناه گرفتن در پُشت صحنه و گُسیل باندهای نیابتی به جلوی نمایش، دستکم در یک نُقطه دُرُست از آب درآمده و آن کم هزینه بودن آن است. گروه های مُسلح وابسته به آن دست به دهها حمله تروریستی علیه مراکز و پایگاه های آمریکایی در سوریه و عراق زده اند که اگرچه ارزش نظامی چندانی ندارد، با این حال برای سفارش دهندگانش از نظر سیاسی کم ارزش نیست.

آمریکا در برابر تحریکات یاد شده واکُنش موثری نشان نداده و ترجیح می دهد بازی ج.ا را بازی کند و در سطح بگو مگوی نظامی با دستجات طُفیلی از خود تحرُک نشان بدهد؛ سیاستی که اگرچه نمی تواند بر این خُرده درگیریها نُقطه پایان بگذارد اما برای تضمین ادامه و رُشد آن در منطقه انفجاری خاورمیانه به خوبی کفایت می کند. روشن ترین شاهد این ادعا حرکتهای تروریستی و راهزنانه باند بُنیادگرای حوثی در دریای سُرخ و تنگه باب المندب است که بخش مُهمی از تجارت جهانی را مُختل کرده است.

جریان مزبور تاکنون به ۱۲ کشتی حمله کرده و بیش از ۲۰ خدمه آنها را ربوده و به گروگان گرفته است. در پی حملات موشکی، پهپادی و راهزنانه این جریان، چندین شرکت کشتیرانی شاخص در حمل و نقل بین المللی، فعالیت خود در دریای سُرخ را مُتوقف کرده اند. با توجه به این فاکت که نزدیک به ۴۰درصد مُبادلات تجاری جهانی از این مسیر گذر می کند، می توان حساسیت و تاثیر اقدامات حوثیها را حدس زد.

اکنون واشنگتُن می گوید در واکُنش به ناامنی در دریای سُرخ، یک ائتلاف نظامی امنیتی با شرکت چندین کشور اُروپایی و عربی تشکیل داده است. همزمان به نظر نمی رسد بدون تغییر سیاست در برابر بُحران رژیم ج.ا، این ابتکار توانایی خاتمه دادن به تنش آفرینیها و آتش افروزیهای حاکمان ایران و وابستگانش را به گونه پایدار داشته باشد.

یک جلوه ناکارایی استراتژی منطقه ای آمریکا، برخورد آن به حوثیها است. آقای بایدن در فوریه ۲۰۲۱/ بهمن ۱۳۹۹ در یکی از نخُستین اقدامات خود پس از نقل مکان به کاخ سفید، بُنیادگرایان حوثی را از فهرست گروه های تروریستی خارج کرد. آقای بلینکن، وزیر خارجه آمریکا، این رویکرد را با «ملاحظات انسانی و لزوم ارسال کمکهای انسان دوستانه به یمن» توجیه کرد. در پس این رونمای خوش منظره اما سیاست دولت آقای بایدن در جهت هموار کردن راه مُذاکره با ج.ا از یکطرف و فشار بر عربستان و امارات برای سازش با حوثیها به گونه زننده ای خود را به تماشا گذاشته بود.

بر این پیش زمینه، شرارتهای اخیر حوثیها در دریای سُرخ یک آبروریزی تمام عیار برای کاخ سفید است و آشکار می سازد که راهکارهای آن فاقد واقع گرایی استراتژیک است و در تور منافع لحظه ای و مرحله دست و پا می زند.

آمریکا با سنگ بسته حوثیها به پا، لنگان به سمت تشکیل «ائتلاف بین المللی» می رود، اما بُحران منطقه خاورمیانه راه حل جداگانه ندارد و بدون پرداختن به پرونده رژیم ج.ا ابتکارهایی که در این راستا شکل می گیرد، عُمر کوتاهی دارد و بیشتر به مصرف تبلیغاتی می رسد.    

 

 

بازگشت به صفحه نخست