فراسوی خبر... پنجشنبه ۱۴ مهر

قیام فضا را برای رژیم در خارج کشور تنگ می کند

منصور امان

برای هر آنکس که قصد داشت بُلندا و گُستره امواج خیزش دلیرانه و نیرومند مردُم ایران علیه رژیم ستمکار ج.ا را اندازه بگیرد، روز شنبه نُهم مهر (یکُم سپتامبر) فُرصت خوبی بود. در این روز نیروی توفنده تحوُل که در خیابانهای شهرهای کوچک و بزرگ ایران در گشت و گُذار است، بیش از صد هزار ایرانی را در ۱۵۰ شهر جهان به خیابان آورد تا مرزهای اجتماعی جبهه قیام را ترسیم کند و مُحاصره رژیم حاکم و نامشروع را به پیش ببرد.  

پُشتیبانی عظیم ایرانیان تبعیدی و مُهاجر از قیام، ویژگی دوران توفانی است که جامعه ایران در آن بسر می برد. شدت و ژرفای تحولاتی که در جریان است، قشرها و طبقاتی که در دوره های آرامش و سکون به فعالیت سیاسی علاقه ای نشان نمی دهند را جذب می کند و آنها را به مُشارکت فعال در رقم زدن سرنوشت خود و چگونگی زندگی شان برمی انگیزد.

عامل دیگری که به شکل گیری این روند کُمک کرده است، نااُمید شدن طبقه مُتوسط از اصلاح اُمور و بهبود شرایط زیست اجتماعی و اقتصادی خود در چارچوب نظم حاکم است. بخش غالب ایرانیان مُهاجر به این طبقه تعلُق دارند. به پایان آمدن افسانه "اصلاحات" و اُفتادن نقاب از چهره "اصلاح طلبان" در سایه قیامهای دی و آبان، استبداد دینی را در چهره حقیقی خود به عُنوان یک مانع و نه یک امکان به بخش تعیین کننده در آگاهی سیاسی این طبقه تبدیل کرد. همانگونه که می توان دید، خیزش ۴۰۱ به جُستُجوی آن برای راه بُرون رفت از حصار خود در بیرون از نظم موجود و مرزبندی ناشی از آن، قطعیت بخشیده است.

تاثیرات حرکت بُزُرگ ۹ مهر فقط به داخل ایران و میدان اصلی نبرد محدود نمی شود؛ در این راستا باید از یک نُقطه تحوُل سیاسی در مُحیط اجتماعی ایرانیان خارج از کشور سخن گفت که در درجه نخُست بر پایه تغییر روحیه و روانشناسی مهاجران و تبعیدیان قرار گرفته. کشیدن شدن آنها به فعالیت مُستقل و پُشتیبانی از قیام، در همان حال که جو خارج کشور را به سود نیروهای سرنگونی طلب و رادیکال تغییر می دهد، همزمان میدان را برای رژیم ولایت فقیه و مُزدوران صادراتی آن تنگ خواهد کرد. بدیهی است که نیروهای ارتجاعی، فُرصت طلبان و شارلاتانها برای مُنحرف ساختن یا سوواستفاده از این شرایط دست به کار شده اند؛ مُهم اما آن است که در کنار توضیح و افشای آنها، در میدان نیز با حُضور موثر و فعال، اجازه افتادن ابتکار عمل به دست آنها داده نشود.  

به خیابان آمدن ایرانیان به گونه جهانی، تاثیرات خارجی مُعینی نیز چه در پهنه مُحیط اجتماعی کشورهای میزبان و چه در نگاه و رویکرد دولتها به جا می گذارد. جامعه ایرانیان خارج کشور به مثابه نمونه کوچکی از جامعه ایران، به خوبی فقدان مشروعیت اجتماعی رژیم ج.ا را ملموس و عینی می کند و بدین گونه مسیر آسان گیری و مُعاملات کثیف دولتها به بهانه هایی مانند "تحوُل از مسیر تجارت" و وُجود "نیروهای میانه رو" را دُشوار و پُر هزینه می سازد. از سوی دیگر، بازتاب اجتماعی و رسانه ای حرکت سیاسی یک جمعیت به نسبت بُزُرگ، نه فقط همبستگی و پُشتیبانی جوامع و نهادهای مدنی کشورهای میزبان با مُبارزه در داخل کشور را ایجاد و تقویت می کند، بلکه به تولید فشار اجتماعی لازم برای جلوگیری یا خُنثی کردن مُماشات احتمالی دولتها نیز راه می برد.

تبعیدیان و مُهاجران نشان دادند که می توانند پُشتیبان نیرومندی برای قیام و قیام کنندگان باشند. آنها نه فقط با تظاهُرات، بلکه در اشکال گوناگونی از تدارُکات و ارتباطات تا کُمکهای مالی و فنی نیز توانایی یاری رسانی دارند. وظیفه روز ایجاد بسترهایی برای مادی شدن این ظرفیتهای بالقوه است.         

 

 

بازگشت به صفحه نخست