فراسوی خبر... پنجشنبه ۴ اسفند

چُماقداران و تجمُع شکنان را از صُفوف خود بیرون برانیم

منصور امان

تلاش مُخرب راست سلطنت طلب برای مُصادره و مُنحرف ساختن حرکتهای حمایتی ایرانیان خارج کشور دامنه تازه ای یافته است. این جریان که برای رسیدن به هدف، به خُشونت در فضای مجازی و حقیقی روی آورده، گام به گام بیشتر ویژگیها و کارکرد یک نیروی فشار فاشیستی از نوع باندهای حزب الهی و لباس شخصی ج.ا را به خود می گیرد.

چُماقداران راست سلطنت طلب که پیشتر با حمله به تریبون سُخنرانی در تجمُع همبستگی لندن پا به صحنه گذاشته بودند، روز دوشنبه، اول اسفند، نیز در جریان تظاهرات بروکسل به ضرب و شتم یکی از تجمُع کنندگان به دلیل همراه داشتن پلاکاردی علیه شیخ و شاه پرداختند و وی را به شدت مضروب کردند.

رفتار خُشونت بار مُشابهی را ایرانیان تظاهُرکننده در پاریس هم شاهد بوده اند؛ زمانی که اوباش سلطنت طلب با پُشتیبانی مُزدوران شناخته رژیم ج.ا به جمعی از تظاهُرکنندگان حمله ور شده و صحنه های نفرت بار و شرم آوری را خلق کردند. آخرین بار نیز در مونیخ، همین دسته با قُلدربازی و قالتاق گری، یک تجمع مُخالفان از گرایشهای گوناگون را اشغال کردند تا آن را تجمُعی به هواخواهی سلطنت بنمایانند.  

این یک روند نگران کننده است که آشکارا در تضاد با جُنبش دموکراتیک و رهایی بخش داخل کشور و نیروی پُشتیبان آن در خارج کشور قرار دارد و هم از این رو می تواند از یکسو موجب تضعیف و پراکنده کردن حرکتهای همبسته خارج کشور شود و از سوی دیگر، فاکتوری در دست حاکمیت باشد به منظور هراس افکنی نسبت به آینده و ایجاد یاس بین نیروهای فعال در میدان و بخشهایی از جامعه که هنوز به آنها نپیوسته اند. مُداخله فعال دستگاه های اطلاعاتی ج.ا به نفع این جریان که در شبکه های اجتماعی به گونه روشن مُشاهده پذیر است و اینک به صحنه واقعی نیز گُسترش یافته، برخاسته از چنین منافع و همسویی است.

هدف مُقدم چُماق کشی در گردهماییها و تخریب و خفه کردن صدای مُخالفان در فضای مجازی، تثبیت یک نیروی ارتجاعی و موج سوار به عُنوان صدا و نماینده جُنبش داخل است. اما باید دانست که هدف نهایی، جلوگیری از پیشرفت و ژرفش انقلاب دموکراتیک ایران و سنگ اندازی بر سر راه آن به سمت تغییر بُنیادی مُناسبات سیاسی و اقتصادی است. جابجایی قُدرت در بالا به جای جایگُزینی اراده و خواست چند صد ساله مردُم ایران، همه ی طرح و برنامه سیاسی – اجتماعی راست سلطنت طلب است که ناگُفته پیداست کمترین شانسی برای تبدیل به گُزینه وضع موجود ندارد.

خاستگاه روی آوردن گرایش مزبور به خُشونت در اشکال گوناگون، از قاپ زنی تجمُعات تا فحاشی و کُتک کاری شرکت کنندگان، آگاهی از همین امر است. نیرویی که در داخل کشور به جنگ استبداد حاکم رفته و حرکتهای توده ای خارج کشور زیر تاثیر آن شکل گرفته، هیچ همگونی با بازماندگان و وُراث استبداد سرنگون شده ندارد و با زرق و برق سلبریتی و افیون نوستالژی نمی توان آن را زیر مهمیز و دیهیم کشید. این واقعیت که با وجود پُشتیبانی تبلیغاتی همه جانبه چند تلویزیون بیست و چهار ساعته، راست پادشاهی برای جا انداختن خود و کسب جایگاه در جامعه ایرانی، نیازمند کاربُرد خُشونت و اوباش گری است، گویای مُخاطب نداشتن گُفتمان ضددموکراتیک و واپسگرای آن در کشور و نیز میان اکثریت قاطع ایرانیان خارج کشور است.

برای پیشرفت مُبارزه در داخل و هرچه فشُرده کردن همبستگی در خارج، این نیروی مُخرب را باید مُنزوی کرد و چُماقدارانش را از صُفوف خود بیرون راند. نباید اجازه داد این نیروی حاشیه ای، جُنبش غُرورانگیز و شُکوهمند کُنونی را بی اعتبار و عقیم سازد. فردا را امروز می سازد؛ راست سلطنت طلب همان راهی را پیش گرفته که آخوند خُمینی پیمود، «شاه» راهکارهایی را کُپی می کند که به استبداد مُطلقه «شیخ» ختم شد.

 

 

بازگشت به صفحه نخست