فراسوی خبر... دوشنبه ۳۱ اردیبهشت

خیزش کازرون، یک چشم انداز واقعیت یافته

منصور امان

رژیم جمهوری اسلامی با شکل تکامُل یافته ای از اعتراضهای اجتماعی روبرو گردیده که نه فقط در لحن و بیان، بلکه در عمل مُشخص نیز از چالشهایی که در دو دهه گذشته با آن دست و پنجه نرم کرده، مُتمایز می شود. خیزش کازرون نمونه ای دیگر از آنها است که نیروی مُتراکم شده اعتراضی شان سد سرکوب و ترس را شکافته و قُدرتمند و مهیب چونان سیلی بُنیان کن جاری شده اند.

در کازرون سطح اعتراضهای پراکنده ای که از اسفند ماه سال گذشته آغاز شده بود، گام به گام ارتقا یافت و در انتهای ماه فروردین شکل توده ای و بیرونی یافت. تنها چند هفته بعد، تحرُکات خیابانی علیه تقسیمات جُغرافیایی، به خیزشی با سویه های آشکار سرنگونی فراز یافت. مردُم در عمل شهر را به تسخیر خود درآوردند و آن را از نیروهای سرکوب حُکومت روبیدند.

خیزش کازرون در این تحول شگرف و شتابان با خیزشهای دی ماه مُشترک است. این قیامها نیز بر متن خواسته های ابتدایی خود تکامُل یافت و در فاصله ای اندک و در بعضی موارد حتی چند ساعت، در شُعار و عمل مُبارزاتی به رویارویی مُستقیم با حُکومت به طور عام شتافت و سمتگیری براندازانه یافت.

در قیام مردُم کازرون اما می توان شباهتهای آن با خیزش درویشان را که زمان کوتاهی پس از رویدادهای دی ماه شکل گرفت نیز دید. اعتراضهای درویشان هنگامی که با سرکوب همه جانبه و خشن حُکومت روبرو گردید، نه تنها خاموشی نگرفت، بلکه واکُنشی سخت و کوبنده را در پی داشت. آنها در مرکز و قلب دستگاه سرکوب، یک منطقه را به زیر پایش خود درآوردند، آن را از وجود نیروهای مُزدور حُکومت آزاد کردند و ساعتها با دست خالی در برابر هُجوم لشکری تا دندان مُسلح ایستادند.

مردُم کازرون نیز برخورد سخت و خُشونت بار حُکومت را با مُقاومتی جانانه پاسُخ گفتند. آنگاه که حاکمیت بُزدل ابتدا نیروهای موجود خود در شهر را به رویارویی با مُعترضان فرستاد و شکست خورد تا سپس نیروهای کُمکی از دیگر نُقاط کشور را به میدان بفرستد، توده ها کار را تعطیل کردند، از خانه بیرون آمدند، به خیابان رفتند و "نظام" ستمکار و هر آنچه که آن را نمایندگی می کرد را درهم کوبیدند و به خاکستر نشاندند.    

چه در گُلستان هفتُم تهران و چه در میدان شُهدای کازرون، خیزش از سطح اعتراض عُبور کرد و به مرتبه مُقاومت فعال فرا رویید. این در حالی است که میزان درنده خویی و خُشونت حُکومت علیه جامعه به گونه دوچندان افزایش یافته است. در دوسوی این مُعادله ارتقای سطح آمادگی جامعه برای مبارزه جهت کسب مُطالبات خود در یک سمت، و در سمت دیگر زوال تدریجی تاثیر روانی سرکوب و کارایی عینی خُشونت و ترور دولتی را می توان به خوبی مُشاهده کرد.

شکل گیری روحیه مُقاومت در جامعه را فقط در حرکات جمعی و توده ای نمی توان شاهد بود. دُختران خیابان انقلاب، شهروندانی که ستمکاری ماموران ریز و دُرُشت حُکومت را بر نمی تابند، جوانانی که در برابر امر و نهی عوامل اونیفورم پوش و لباس شخصی "نظام" می ایستند و آنها را عقب می رانند و سرانجام تلاش مُزدوران، از "سرداران" سپاه پاسداران تا خودفروختگان دون پایه، برای مخفی کردن تصویر یا شناسه های خود از چشم مردُم خشمگین کوچه و بازار، همه و همه نشان از افزایش سطح مُبارزه و آمادگی جامعه دارد.    

شباهتهای خیره کننده ای که بین رویدادها و خیزشهای زلزله آسای سه ماه اخیر دیده می شود، تصادُفی نیست. آنچه که در هیات این تحولات چونان جوانه ای بلوغ یافته سر بر می کشد، ریشه در زمین و عینیتی یکسان دارد و آگاهی خود را از یک هوا تنفُس می کند. این به معنای شُروع یک دوره توفانی است که با شوکهای پی در پی دی ماه، درویشان، کازرون و آنهایی که پس از این خواهند آمد، درآمدن خود را اعلام کرده است و بدون توقُف به سمت یک چشم انداز پدیدار شده پیش می رود.      

 

 

بازگشت به صفحه نخست