فراسوی خبر... چهارشنبه ۲۴ مرداد

حمایت خامنه ای از روحانی در هراس از خیزشهای مردُم

منصور امان

رهبر جمهوری اسلامی هر آنچه که برای رویارویی با بُحران داخلی و خارجی رژیم اش در کیسه داشت را به گونه نااُمید کننده ای برای وابستگان و پیروان "نظام"، روی میز گذاشت. تدبیرهای آقای خامنه ای از مجموعه شناخته شده ای از دُروغگویی، افترا زنی، تحریف و دستبُرد به حقایق تشکیل شده بود که اگرچه شاید بتواند نقش مُسکن برای عقب مانده ترین بخشهای حاکمیت را بازی کند، اما زخمهای عمیق و کُشنده "نظام" را شفا نمی دهد.  

او اعتراضات جامعه را به "توطئه دُشمنان" نسبت داد، فساد همه گیر حُکومتی را مُنکر شد، بُحران مالی و پولی حُکومت را "خطای" پایوران دولت تفسیر کرد و در عوض خود را با پیروزیهای خیالی از جنس راه اندازی تورهای "راهیان نور" و کُشتارگاه "مُدافعان حرم" آذین کرد.

سُخنان آقای خامنه ای برای مردُم ایران تازگی ندارد؛ هر بار که زیر ریش او آتش اعتراضهای توده ای، کشمکشهای خطرناک خارجی یا رُسواییهای چشمگیر حُکومتی شُعله ور می شود، "آقا" همین کیسه را با همان مُحتویات بویناک و بی ثمر خالی می کند و هر بار بخش دیگری از محاسنش دود داده می شود.

"خبر" او مبنی بر آنکه اعتراضهای مردُم به جان آمده از ستمگری اقتصادی و اجتماعی رژیم اش ناشی از "خرج ۳ یا ۴ ساله آمریکا و اسراییل و سعودیها" است، حتی مُتوهم ترین لایه های جامعه را نیز که هنوز از حُکومت انتظار مرحمت و چاره جویی دارند، به ژرفای بیگانگی و دُشمنی "بالاییها" نسبت به خواسته ها و نیازهایشان آگاه می سازد.

چاره جوییهای آقای خامنه ای نه در جهت پاسُخ به مُطالبات مردُم و به حساب آوردن آنها، بلکه بر مُقابله و سرکوب شان مُتمرکز شده است. در همین راستا حمایت رهبر باند نظامی و امنیتی از دولت آقای روحانی در برابر خیز زیردستانش برای برکناری وی قرار دارد. او آشکارا از آن بیم دارد که سُقوط دولت از سوی جامعه مُعترض، همچون آخرین سالهای رژیم شاه به مثابه علامتی از عقب نشینی حُکومت انگاشته شود و آن را به طرح مُطالبات فزاینده تری برانگیزد.

حاکمیت عقب نشینیهای آرایشی و بی اهمیتی همچون جابجایی این یا آن وزیر یا مُدیر دولتی را سقف تحمُل ثبات خویش می داند و هر گام جلوتر از این نُقطه را گامی در مسیر فروریختن باروهای قلعه "نظام"، سرازیر شدن جامعه به درون و فروپاشی ارزیابی می کند. در این بخش از سُخنان آقای خامنه ای تاکتیک حُکومت در برابر جامعه به خوبی پیداست: صفر مُدرا و صفر تفاهُم!

بدیهی است که پای لغزان این تاکتیک روی زمین سخت توازُن قوا بین حاکمیت و جامعه قرار دارد. فشار نیروی اعتراضی "پایین" که جوشش آن سراسر کشور را در بر گرفته، حفظ راه حل مزبور را برای آقای خامنه ای و همدستانش روز به روز دُشوارتر خواهد ساخت.

در همین حال، حفظ مترسک دولت آقای روحانی، یک مُرده ریگ دوران پیشین "برجامی"، به خوبی در چارچوب منافع باند حاکم قرار دارد. یک دولت ضعیف که به هر قیمت خواهان سهمی از قُدرت است، گذشته از آن که گوش شنواتری برای اطاعت از دستورات "رهبر" و شُرکایش دارد، همزمان بُز قُربانی پرواری برای گذاشتن چاقوی شکستها، رُسواییها، بُحرانها و ناکارآمدیها بر گلویش بدون مُقاومت جدی است.

آقای خامنه ای می تواند یاوه ها و خیالاتش را از روی کاغذ یا از حفظ باز هم تکرار کند؛ جامعه راه خود را می رود و جز نیم نگاهی آتشین از سر خشم، بهایی برای آنها قایل نیست. "مقام مُعظم" پاسُخ خود را در زیر گامهای سنگینی که در حال عُبور از وی و "نظام" اش هستند، دریافت می کند.   

 

 

بازگشت به صفحه نخست