فراسوی خبر... چهارشنبه ۱۷ مرداد

اجباری که روحانی را به تلویزیون کشاند

منصور امان

حُجت الاسلام حسن روحانی در مُصاحبه تلویزیونی خود اگرچه حرفی برای گُفتن نداشت، اما برگُزاری این نمایش در خود، یک حرکت سیاسی و بازگو کننده دو هدف روشن بود که یکی به "نظام" خدمت می کند و دیگری به شخص آقای روحانی و جناحش!

پدیدار شدن حُجت الاسلام روحانی در نقش دلال خُرده پای "نظام" و کوشش عرق ریز برای نشان دادن تصویر بهتر و با ثبات تری از جنس بُنجُل و بُحران زده جمهوری اسلامی، واکُنشی دفاعی در برابر موج خیزشهای توده ای در سراسر کشور است. گُفتار درمانی او، سرکوب عُریان خیابانی را تکمیل می کند و به تدبیرهای امنیتی حُکومت برای خفه کردن صدای جامعه مضمون و عملکردی مُرکب می دهد که می بایست با بخش پیشتاز و مُصمم اعتراضها به گونه سخت و با بخش مُردد، مُحافظه کار یا مُنتظر با سلاح نرم روبرو شود.

با ارایه کُلکسیونی از وعده ها و ژستها برای خام کردن مُخاطبانش، آقای روحانی به رویارویی نرم با جامعه مُعترض رفت. او از آستین هر آنچه که به گوش دلنشین می رسید را برای هر آن کس که خریدار بود، عرضه کرد. او وعده قیمت "مُتعادل و حتی ثابت" برای کالاهای اساسی را داد، از تصمیم به کُمک به "اقشار کم درآمد" گفت و در اُفق نزدیک "افزایش تولید و اشتغال" را ترسیم کرد. رییس جمهور مُلاها همچنین فراموش نکرد که برای آرام ساختن اذهان به جوش آمده، مُهمل تکراری و فراجناحی "مُبارزه با فساد" را نیز به این همه بیافزاید.   

دُوُمین هدف از نمایش تلویزیونی دوشنبه را اما حقیقتی ساده و تک یاخته تشکیل داده و آن بقا است. آنچه که آقای روحانی پیرامون موقعیت بین المللی مُناسب حُکومت، غیرموثر بودن تحریمها، پُشتیبانی چین و روسیه و اُروپا و نفی مُذاکره با آمریکا به زبان آورد، نجات خود و جناح میانه حُکومت را نشانه گرفته بود.

پس از شکست "برجام" که روزنه وُرود این جناح به دایره قُدرت و ثروت و تنها میدان نقش آفرینی آن در این پهنه بود، آقای روحانی و دوستان برای باند حاکم فقط دارای مورد مصرف محدودی هستند که بیشتر نه در دایره ضرورت، بلکه در چارچوب مصلحت می گنجد. معنای مادی این تحوُل، بُر خوردن دوباره کارتها زیر "خیمه نظام" و کاهش نُفوذ و میزان تاثیرگذاری جناح بخت برگشته ی "برجامی" است. آنها همانطور که می توانند رُل پادو و تدارُکچی را برای باند حاکم ایفا کنند، با این تهدید روبرو هستند که به نقش بُز قُربانی نیز فرو برده شوند.

تاکتیکی که "نظام" و رییس جمهورش با آن به رویارویی جُنبشهای اعتراضی آمده اند، کُهنه و به دورانی تعلُق دارد که جامعه روند رویدادها را جهت نمی داد و رویکردهای حُکومت را زیر تاثیر خود نمی گرفت. مُعادله تغییر یافته و اکنون این توده خیابان و کارخانه، مدرسه و مزرعه است که "نظام" ناچار است خود را با آن تنظیم کند. آمدن آقای حسن روحانی به تلویزیون یا عُذرخواهی آقای مُحمد خاتمی، خود شاهدی از این اجبار است.

 

 

بازگشت به صفحه نخست