فراسوی خبر... چهارشنبه ۱۶ مرداد

اعتراف حجاریان به "تمومه ماجرا"

منصور امان

ژرفش صف بندی جامعه با حاکمیت و دسته بندیهای آن که به ویژه در شُعار "اصلاح طلب، اُصولگرا، دیگه تمومه ماجرا" و توده ای شدن آن بازتاب یافته، پُشت پرده سیاست ج.ا را به جلوی صحنه کشانده است. آنچه که جامعه به تجربه خویش دریافته را اینک به گونه مُستند از زبان صحنه گردانان و بازیگرانی همچون آقای سعید حجاریان می شنود.

وی اعتراف کرده است که در یک "انتخابات شفاف نه اُصولگرایی باقی می ماند و نه اصلاح طلبی"! لازم به گُفتن نیست ناپرهیزی مقام امنیتی سابق از سر گفتن حقایق نیست، بلکه او این سُخنان را به عُنوان هُشدار به هر دو طیف حاکمیت و کشیدن تُرمُز رقابت "خودی"ها به زبان آورده است. او بدین ترتیب توصیه می کند که همریشهای "اصلاح طلب" و "اُصولگرا"، سیاستهای خود را در نظر به این واقعیت و پیشگیری از وقوع آن تدوین و اتخاذ کنند.

نام بی روتوش آنچه که او به عُنوان حیات سیاسی دو باند مزبور در "شرایط گُلخانه" نام می برد، استبداد عُریان با روکش دین است که زیر چتر آن رقابت باندهای حُکومتی در قالب "انتخابات"، تقسیم سهم در بوروکراسی و توزیع قُدرت و ثروت جریان یافته و حل و فصل می شود. "رانت سیاسی" که در این چارچوب در اختیار طبقه مُمتاز قرار می گیرد، در بسته بندیهایی همچون سرکوب وحشیانه احزاب و گروه های سیاسی، کُشتار دگراندیشان، ممنوعیت رسانه های مُستقل، انتخابات مُهندسی شده و جز آن ارایه می شود.

باندهای مُرتجع و فاسد حاکم در هیچ دوره ای، حتی آنگاه که تازه به قُدرت پرتاب شده بودند، توانایی رقابت با بخشهای مُترقی و دموکرات جامعه را نداشتند. آنها در پهنه نظری واپس گرایانه ترین تفکُرات را نمایندگی می کنند و با تمدُن مُعاصر و مُدرنیت به همان اندازه بیگانه و دُشمنند که با ارزشها و دستاوردهایی که تکامُل اجتماعی از بربریت تا به اکنون در توشه دارد.

در پهنه عملی مُدل حُکمرانی آنها یک دست در دست خلافت اسلامی دارد و با دست دیگر به فاشیسم و نازیسم چنگ زده است. در یک رقابت مُنصفانه و با شرایط برابر برای جلب حمایت و اعتماد جامعه، به این گرایش با هر رنگ و لعاب، مکان بهتری از حاشیه زرد و مطرود سیاست بخشیده نخواهد شد.

اعتراف آقای حجاریان علت آویختن "اصلاح طلبان" به "انتخابات" به هر قیمت را هم بازگو می کند. تشریفات انتخابات فقط اهرُم نگه داشتن قُدرت در جیب "خودی"ها نیست، بلکه آنها را از شر جامعه و رای و اراده مُستقل آن نیز ایمن نگه می دارد. بنابراین پیام بین سطرهای سفید سُخنان وی، حفظ شرایط غیر"شفاف" و خلع ید گُستاخانه تر از جامعه مُعترض است.      

بین تصویری که آگاهی جامعه در ذهن خود از حاکمیت ترسیم کرده و واقعیت کریه و ضد مردُمی که حاکمیت اینک به طور آشکار مجسم می کند، تعادُلی برقرار شده که نیروی مُحرکه همه قیامها و انقلابهاست.

 

 

بازگشت به صفحه نخست