فراسوی خبر... چهارشنبه ۹ خرداد

سوریه؛ تبدیل رژیم جمهوری اسلامی از مُتحد به مُزاحم

منصور امان

رژیم جمهوری اسلامی در حال نزدیک شدن به انتهای بُن بستی است که با دست زدن به شرارت نظامی در سوریه خود را به درون آن رانده است. تحولات جاری نشان می دهد به همان میزان که صحنه جنگ داخلی سوریه بازیگران اصلی خود را پیدا می کند، نقش رژیم مُلاها بیشتر و بیشتر به موی دماغ مُتحدانش تنزُل می یابد.

آقای پوتین، سرپرست خارجی رژیم ولایت فقیه، در آخرین روزهای اُردیبهشت ماه پیام روشنی در این باره ارسال کرد که مقصد آن فقط مُلاهای تهران نبودند. او با تاکید بر اینکه با "آغاز فرایند سیاسی، نیروهای مُسلح خارجی باید جمهوری عربی سوریه را ترک کنند"، به غرب اطمینان می داد که حاضر به مُشارکت با آن در تعیین آینده سوریه است.

بی تردید چرخش مُسکو دلایل خود را از آمادگی آمریکا و اُروپا برای توافُق در دیگر حوزه های مورد اختلاف که برای روسیه مُهم انگاشته می شوند، کسب می کند. این یک بازی بُزُرگ تر در زمینی پهناورتر از سوریه است که در آن مُهره های کوچک همچون رژیم جمهوری اسلامی می توانند به بازی گرفته شوند یا کنار گذاشته شوند.

بُهت و شگفتی حاکمان جمهوری اسلامی از سُخنان آقای پوتین، در فرو رفتن آنها به سُکوتی یکپارچه نمایان شده است. تنها واکُنش ثبت شده در این باره سُخنان یک پایور جُزء در وزارت خارجه مُلاها است که جُز ادبیات شناخته شده حُکومت، آمیزه ای از تکذیب، دُروغ و لاف و گزاف، چیزی بر موضوع نیافزود.

با این حال اگر حملات سنگین و بدون توقُف اسراییل به تاسیسات و نیروهای جمهوری اسلامی در سوریه هنوز نمی توانست رویکرد کرملین را برای کُند ذهنهای اُم القُرا به خوبی ترجُمه کند، این وظیفه را آقای "لاورنتیف"، نماینده وِیژه آقای پوتین در اُمور سوریه به عُهده گرفت که روشن ساخت منظور رییس جمهور روسیه "همه نیروهای نظامی خارجی در سوریه، از جُمله حزب الله لُبنان و ایرانیها" است. او تاکید کرد که سُخنان آقای پوتین "یک پیام سیاسی است".

پیشنهاد جدید مُسکو برای ایجاد یک منطقه بین مرزی به پهنای ۶۰ کیلومتر در مرزهای اسراییل و اُردن با سوریه و خارج کردن نیروهای مُزدور سپاه پاسداران از آن، گامی در راستای عملی ساختن "پیام" آقای پوتین است. به همین گونه می توان جایگاه مُذاکره "غیرمُستقیم" رژیم جمهوری اسلامی با اسراییل در اُردُن را سنجید؛ یک عقب نشینی جانانه دیگر از ادعاهای توخالی که تنها می تواند زیر فشار و به سفارش روسیه صورت گرفته باشد تا با جوهر رُسوایی حاکمان درمانده ایران، زیر وعده های خود را مُهر کند.  

تحولات مزبور آینده حُضور رژیم ولایت فقیه در سوریه را با ابهامهای بیشتری روبرو ساخته است. از سوی دیگر این تحولات روشن ساخته است که تا چه اندازه ادامه یا پایان ماجراجویی نظامی حُکومت در سوریه، به تصمیم و منافع روسیه مشروط است.

مفهوم دیگر این واقعیت آن است که سرمایه گذاری هنگُفت مالی و انسانی حاکمان کشور در سوریه، خود به تنهایی ارزشی حتی به اندازه پول خُرد ندارد و "نظام" در کنار داعش، بازنده اصلی جنگ داخلی در این کشور است.

مردُم ایران نه سودی از ریختن ثروت ملی کشورشان به تنور جنگ سوریه برده اند و نه انتظار آن را می کشند. آنها فقط می توانند مانع دست درازی بیشتر حُکومت برای خرج از جیب و سُفره خود و آینده فرزندان شان شوند. حُکومت به همان اندازه که به پایان کار خود در سوریه نزدیک تر می شود، هزینه های بیهوده بیشتری را برای جلوگیری یا به تاخیر انداختن آن صرف خواهد کرد. این چرخه غارت و فلاکت باید مُتوقف شود، همین امروز بهتر از فردا.      

 

 

بازگشت به صفحه نخست