فراسوی خبر... پنجشنبه ۳ بهمن

بُحرانی که از گور آن مرحوم برخاست

منصور امان

"حاج قاسم" اگرچه دیگر بر صحنه سیاست ج.ا نقش آفرینی نمی کند، اما سایه بُحران زای او همچنان بر سر "نظام" پهن شده و هر چه روز به انتهای خود نزدیکتر می شود، سیاهی اش بیشتر کش پیدا می کند.

از یکسو حاکمیت کماکان در حال پرداخت خسارت سیاسی داخلی و بین المللی "انتقام سختی" است که به خاطر هلاکت او گرفت؛ یک خیمه شب بازی بی رمق که پُشت صحنه رُسوایی بار آن به نمایش اصلی بدل گردیده و از سوی دیگر، سرنگون سازی هواپیمای مُسافربری که از پیامدهای رفتن "سردارسُلیمانی" به کام "آتش جهنم" آمریکاییها بود، "نظام" را از دو جبهه داخل و خارج به مُحاصره ای درآورده که به گونه روز افزونی حلقه آن تنگ تر می شود.

واکُنش دستگاه حاکم در برابر هر دو سویه بُحرانی که از گور آن مرحوم برخاست، جارو کردن موضوع زیر فرش است. این تاکتیک شاید بهترین شیوه برای حل مُشکل نباشد، اما به خوبی با وضعیت آشُفته و بهم ریخته ای که حاکمیت بدان دُچار شُده، سازگاری دارد. خُروجی میز مُدیریت بُحران رژیم ولایت فقیه، راه اندازی یک دسته ی جارچی با ماموریت انکار، دُروغگویی، وارونه نمایی، تقلُب - و آنگاه که هیچیک از این راه حلها موثر واقع نشد - جُستن سوراخ فرار است.

مُشکل حاکمیت ج.ا این است که فرش توجیهات و استدلالهای آن چندان پُرحُفره و نخ نماست که چیزی را نمی توان زیر آن پنهان کرد. از جانب دیگر، همه گوشه های فرش در اختیار آقای خامنه ای و شُرکا نیست و دست قُدرتمند توده مُعترض و گازانبُر طرفهای خارجی هریک از سویی آن را در چنگ دارد.

پایش بُحرانی که ناگهان و نامُنتظر از آسمان فرودگاه بغداد بر سر حاکمیت فرود آمد، نه در ابتدا در توان آن بود و نه اکنون که بر سطح زمین گُسترده شده، مهار شرایط جدید یا جهت دهی به رویدادهایی که در متن آن شکل می گیرد، از اراده تصمیم سازان "نظام" خارج گردیده و راهکارهای آنها در پهنه داخلی تضاد با جامعه را تشدید و علیه خویش برانگیخته و در پهنه خارجی، به درون هزارتویی برده که تنها راه خُروج از آن عقب نشینی و بازگشت به عقب است.

حرکت در این گُمراهه رایگان نخواهد بود و رژیم ولایت فقیه بسا بیشتر از آنچه که تاکنون از کف داده، باید هزینه بپردازد.  

 

 

بازگشت به صفحه نخست