یادداشت سیاسی ... مجلس «تعطیل» شد، این بار به صورت کمدی مهدی سامع
کارل مارکس در کتاب ارزشمند «هجدهم برومر لوئی بناپارت» نوشت: «هگل در جایی اظهار میکند که تمام وقایع بزرگ و شخصیتهای تاریخی دو بار ظاهر می شوند. او فراموش می کند اضافه کند که: بار اول به صورت تراژدی، بار دوم به صورت کمدی.» حرفهای مسعود پزشکیان در روز چهارشنبه ۳۱ مرداد ۱۴۰۳ در مجلس ارتجاع به شکلی یادآور به توپ بستن مجلس اول مشروطه به دستور محمد علی شاه بود و با این گفته ها «از پرده برون افتاد راز.» در روز سه شنبه ۲ تیر ۱۲۸۷ خورشیدی (۲۳ ژوئن ۱۹۰۸ میلادی)، ولادیمیر لیاخوف فرمانده بریگاد قزاق روسی به دستور محمدعلی شاه قاجار ساختمان مجلس شورای ملی را به توپ بست و بدین ترتیب مجلس اول مشروطه تعطیل و دوران دیگری از استبداد بر کشور حاکم شد. تفاوتهای مجلس اول مشروطه در ماهیت و فُرم پوشیده نیست. اعضای مجلس اول بخش قابل توجهی از جامعه را نمایندگی می کردند. در انتخاباتی به طور نسبی دمکراتیک و آزاد انتخاب شده بودند و برای همین در مقابل محمد علی شاه مقاومت کردند و تنی چند از آنان اعدام شدند. در حالی که اعضای مجلس دوازدهم ولایت خامنه ای در انتخابات فرمایشی، غیر آزاد و غیر دمکراتیک و با کسب چهار پنج درصدی صاحب حق رای، کرسیهای بهارستان را اشغال کرده اند. جنبه مشترک این دو رویداد در وجود محمد علی شاه و سید علی خامنه ای نشان داده می شود و گرچه این بار درگیری مسلحانه در کار نبود، اما سایه مخوف اطلاعات سپاه و دیگر نهادهای امنیتی تحت امر ولی فقیه یادآور بریگاد قزاق روسی به فرماندهی لیاخوف است.
مسعود پزشکیان در آخرین دفاع از وزیران پیشنهادی گفت: «من نمی خواهم جزئیات را بگویم، من می خواهم بگویم هماهنگ شده ایم و به اینجا آمده ایم، شما از ما بپذیرید، خانم صادق را خود آقا گفتند که باشد، چرا مرا وادار می کنید چیزهایی که نباید را بگویم، همه این عزیزان با هماهنگی و تفاهم به اینجا آمده اند، خیلی از آدمهایی که یک ذره در آنها شک بود، بدون اینکه بگوییم، در لیستها نیاوردیم... دکتر عراقچی، اولین کسی بود که آقا تایید کردند حتی قبل از اینکه اسامی وزرا را اعلام کنیم... این طور نیست که اگر جهتگیری کسی در مقابل ولایت باشد بنده با او کنار بیایم... وزیر ارشاد که نمی آمد، آقا به او دستور داده و آمده، من نمی خواهم این حرفها را بزنم، چرا مرا وادار می کنید این حرفها را بگویم... برای انتخاب آقایان عراقچی، خطیب، مومنی، کاظمی، سرتیپ نصیرزاده، سیمایی صراف بدون هماهنگی این کار را نکرده ایم؛ چه با کمیتهها و چه با بالا و کسانی که باید هماهنگ می کردیم.» تردیدی نیست که این سخنان که بیان واقعیت انکارناپذیر است، مطلوب ولی فقیه که همواره مسئولیت کردار خود را نمی پذیرد، نیست. اما پزشکیان نه در شکاف با ولی فقیه که در موضع دفاع از حمله های اعضای باندی است که در شاکله دولت به بازی گرفته نشده اند. پیش از بیان این حرفها، امیرحسین ثابتی از باند سعید جلیلی در مخالفت با عراقچی گفت: «بازی خطرناکی به راه افتاده است. فردی گفته یک نفری [بخوانید ولی فقیه] گفته عباس عراقچی حتما باید وزیر شود. دیروز پیش عزیزی رفتیم می گویند به کل وزرا رای بدهید. این چه استدلالی است. اگر این طور است مجلس را تعطیل کنید.» حرف ثابتی که در عمل با تایید کابینه رئیس جمهور حداقلی در مجلس پیزوری به اثبات رسید، نه از «حُب علی» که از «بُغض معاویه» است. ثابتی که تاکنون مُرید سعید جلیلی بوده در تبعیت از مُرادش به دنبال «حکومت و تمدن اسلامی» است که نقشه راه خامنه ای و در «بیانیه گام دوم انقلاب [بخوانید ارتجاع]» بیان شده است. بنابرین حرف ثابتی نه به خاطر دفاع از «حق مجلس» بلکه برای «سهم خواهی» است که در کابینه پزشکیان از آنان استفاده نشده است. اما از آن اصلاح طلبان حکومتی که مدعی «توسعه سیاسی» هستند و در برابر «تعطیل» کردن مجلس به وسیله ولی فقیه به خاطر رای به کابینه پزشکیان، خوشحالی می کنند و تبریک می گویند نباید گذشت. این فرصت طلبی را یکی از دیپلماتهای سابق وابسته به باند «اعتدال» (حسن روحانی) این گونه تحلیل می کند: حمید ابوطالبی، در صفحه شخصی خود در ایکس نوشت: «جناب آقای پزشکیان، در زبان انگلیسی اصطلاحی هست که میگوید: “Winning a battle, losing the war”، به این معنا که “یک نبرد را بردید، اما جنگ را باختید”. به شما تبریک میگویم. شما در نبرد با مجلس برنده شدید؛ ولی جنگ یک صد ساله برای مشروطیت و جمهوریت را واگذار کردید.» آن چه که به طور مختصر در بالا نوشته شده، جنبه های مشترک دو رویداد را نشان داد. تراژدی به توپ بستن مجلس اول به فرمان محمد علی شاه که به تعطیل شدن مشروطه کشیده شد و کمدی تعطیل شدن مجلس دست ساز ولی فقیه که اساساً مجلس «منتحب» مردم نیست. دعوای مجلس نشینان چهار پنج درصدی با رئیس جمهوری که بر اساس آمار حکومتی تنها بیست و شش درصد صاحبان حق رای به او رای داده اند، به سخره گرفتن مردم نیست بلکه این جامعه است که این شُعبده های «آقا» را به سخره می گیرند. ادعای خنده دار «وفاق ملی» را با این سخن پزشکیان می توان مَحُک زد. او می گوید: «وجود انشقاق در درون حاکمیت و میان حاکمیت و مردم از بزرگترین تهدیدات علیه امنیت کشور است.» و «مردم امروز از ما ناراضی اند؛ مقصر ما هستیم، مقصر آمریکا و بیگانگان نیستند.» این گفته آخر را کشاورزان اصفهان برای اولین بار در شعار «دشمن ما همین جاست، دروغ میگن آمریکاست» مطرح کردند و سرکوب شدند. «وفاق ملی» مرغ پخته را هم به خنده می اندازد. کابینه «وفاق ملی» یک خُدعه بی مزه و بی معنی است. البته به ابتذال کشیدن واژه ها امری رایج در نظام خمینی ساخته است. واقعیت این است که این کابینه به گفته پزشکیان برای مهار «بحرانها» [بخوانید بحران انقلابی] است. پزشکیان می گوید در غير اين کابینه «بعید می دانم بتوانیم از این بحرانها بیاییم بیرون.» پزشکیان کوچک تر از آن است که بتواند برای بحرانهای ولایت خامنه ای، به ویژه پس از هلاکت رئیسی که پروژه یکدست سازی و در تکامل آن خالص سازی را بر باد داد، آبی گرم کند.
نبرد خلق شماره ۴۸۰، پنجشنبه ۱ شهریور ۱۴۰۳ - ۲۲ اوت ۲۰۲۴
|