متن سخنان مهدی سامع در اجلاس شورای ملی مقاومت ایران آدینه ۱۵ تیر ۱۴۰۳ - ۵ ژوئیه ۲۰۲۴ اعضای محترم شورای ملی مقاومت ایران خانم مریم رجوی رئیس جمهور برگزیده شورا ناظران گرامی اجازه دهید پیش از هر سخنی به ایرانیان آزادیخواهی که با تظاهرات و گردهمآییهای گسترده و مداوم خود، تبهکاریهای رژیم حاکم بر ایران را افشا می کنند، درود بفرستم. وظیفه خود می دانم مراتب احترام و ستایش خود را از خانواده شهیدان جنبش آزادیبخش مردم ایران اعلام کنم و به زندانیان سیاسی مقاوم و پایدار به ویژه آنانی که در باوجود فشارهای مداوم شُعبده موسوم به انتخابات را تحریم کردند، درود بفرستم. دوستان، رفقا، خواهران و برادران! تبادل نظر پیرامون نمایش انتخابات را به فرصت دیگری واگذار می کنم و فقط به یک بیت از اشعار میرزا حبیب خراسانی اکتفا می کنم: «آنجا که عقاب پر بریزد/ از پَشه لاغری چه خیزد؟» آن چه می خواهم با شما در میان بگذارم پیرامون چرایی پیکار تاریخی علیه «شاه و شیخ» است. سپهر سیاسی ایران از آستانه انقلاب مشروطه تاکنون میدان کُنش و واکُنش سه جریان موجود در جامعه به شرح زیر است: «وابسته – کمپرادور» ها یعنی حاکمان وابسته به امپریالیسم، «واپسگرا» ها یعنی مدافعان بنیادگرای اسلامی و «دمکراتیک – انقلابی» ها یعنی نیروهای تحول خواه.
کودتای رضا خان در سوم اسفند ۱۲۹۹ خورشیدی، پروسه رشد دیالکتیکی انقلاب را متوقف و سلطه دیکتاتوری وابسته را برقرار کرد. جنگ جهانی دوم یک فرصت تاریخی برای استقرار نظام دمکراتیک برای مردم ایران فراهم کرد که در فقدان شرایط ذهنی لازم به کودتای ننگین آمریکایی انگلیسی 28 مرداد و سقوط دولت ملی دمکراتیک دکتر محمد مصدق منجر شد. تلاشهای پس از این کودتا برای آزادی و در نقطه عطف آن با رستاخیز سیاهکل مبارزه رهایی بخش مردم را تکامل داد. پیروز نشدن این جریان تاریخی بنا به دلایلی که بر شمردن آنها نیاز به زمان بیشتری دارد، به منجر برآمد بنیادگرایی اسلامی در قامت جمهوری اسلامی شد. مرزهای سیاست داخلی و جهانی دو جریان برونگرا و گذشته گرا تا انقلاب بهمن با دیوار سِتبری از هم جدا نبود و در صد و بیست سال گذشته شاهد همآهنگیهایی بین آنان، به ویژه میان امپریالیسم و ارتجاع بوده ایم. شیخ فضل الله نوری علیه مشروطه خواهان، آخوند کاشانی علیه دکتر مصدق و جنبش ملی شدن صنعت نفت برجسته ترین نقاط وحدت عمل بین مرتجعان و حاکمان وابسته به بیگانه بوده است. با انقلاب بهمن مبارزه آزادیخواهانه مردم ایران وارد دوران نوینی شد که بر بستر شرایط عینی و ذهنی آن مقاومت سازمانیافته علیه استبداد مذهبی شکل گرفت. این جریان تاریخی برگشت ناپذیر را مسعود رجوی این گونه تعریف می کند: «بزرگترین، طولانی ترین، بغرنج ترین و خونین ترین مقاومت سازمانیافته تاریخ ایران با چراغ راهنمای "نه شاه، نه شیخ".» اکنون میراث رضا خان و محمدرضا شاه را پهلوی طلبان نمایندگی می کنند و مُرده ریگ شیخ فضل الله و آخوند کاشانی و خمینی را خامنه ای. هر دو جریان در رفتار و کردار علیه جنبش رهایی بخش مردم ایران متحد هستند. این اتحاد ننگین موجب شکل گیری دیوار سِتَبر بین مقاومت تاریخی و سازمانیافته مردم ایران با جبهه متحد ارتجاع و استعمار شده است. پنجاه و چهار سال پیش، رفیق محمد هادی فاضلی از شهیدان حماسه سیاهکل گفت: «برگزینیم راه سخت و طولانی را و کوتاه کنیم این راه را با پیکارهای خونین و بی امان خود.» و اکنون بیشمارانی از مردم ایران در این پیکار به پیش می روند، تا پیروزی.
سپاسگزارم که به من گوش کردید.
منیع: نبرد خلق شماره ۴۷۹، دوشنبه ۱ مرداد ۱۴۰۳ - ۲۲ ژوئیه ۲۰۲۴
|