صفحه گلرخ ایرایی در شبکه اینترنت یکشنبه ۲۷ خرداد ۱۴۰۳ - ۱۶ ژوئن ۲۰۲۴
اصلاح طلبان بدانند ما مردم ایران خیانت شان را از روز نخست به خاطر داریم. از یاد نمی بریم، تثبیتِ قدرتِ جمهوری اسلامی و کشتار فاجعه بار جوانان در دهه ی شصت را؛ در روزهایی که شما حزب اللهی ها و خط امامی ها در راس آمور بودید. انقلاب فرهنگی و اخراج و خانه نشین کردنِ دانشجویان و اساتید؛ و برتری دادن به سفاهت در برابر لیاقت را؛ کشتار، شکنجه، تجاوز، تواب سازی و وادار کردن زندانیانِ سیاسی به تیرِ خلاص زدن به رفقای شان در زندان های دهه ی شصت را؛ و قتل های زنجیره ای را که توسط شما و گماشتگان تان در وزارت اطلاعاتِ تحت نفوذتان رخ داد. وقتی در قتل های زنجیره ای نزدیک به هزار نفر طی چند سال سلاخی شدند، شما یک تدارکاتچیِ ساده شدید تا از پاسخگویی شانه خالی کنید و وقتی به جوانان در کوی دانشگاه حمله شد، دست از حمایت شان در خیابان و زندان ها کشیدید تا توسط انصار حزبالله به خاک و خون کشیده شوند و از پشت بامها به زمین پرت شوند و مفقود شوند و بازماندگان شان به حبس های طویل المدت محکوم شوند.
نقش اصلاحاتی ها در سرکوب قیام ۸۸ وقتی در عاشورای ۱۳۸۸ شکل اعتراضات از راهپیماییِ سکوت فراتر رفت و شعارها از مرزهای تعیینی تان عبور کرد؛ مردمی که به واسطه ی فضای ایجاد شده توسط شما و ادعای رای های مفقود شده تان به خیابان آمده بودند را رها کردید تا کشته شوند و به اعدام محکوم شوند و در زندان ها مورد شکنجه قرار بگیرند. هشتاد و هشت را مشخصا شما رقم زدید. برای برگشتن به عرصه ی قدرتی که از آن بیرون تان رانده بودند. اما حتا آن زمان هم به صندوق رای پشت نکردید و روی خونِ مصطفی ها و بچه های کهریزک “حماسه ی دماند” را آفریدید. ما مردمِ کف خیابان همیشه سیاهی لشکرتان بودیم تا از پایین فشار بیاوریم و شما از بالا چانه بزنید تا بلکه به بازی قدرت دوباره راه تان دهند. وقتی مردم در سال ۱۳۹۶ و در کف خیابان های ایران با شعار “اصلاحطلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا” به میدان آمدند و از شما گذر کردند؛ مانند همیشه پوست انداختید و رنگ عوض کردید. پس از آن بود که بخش بزرگی از نسل دوم تان (نسل دوم اصلاحات) در پیوند با پهلوی و چهره سازی از او و چهره سوزی از نمایندگانِ واقعی مردم، خیانتی دیگر را رقم زدند و در جایگاه تئورسین و مشاوران و مباشرانِ درگاهِ همایونی، حضورِ مردم را به مصرفِ خیابان تعبیر کردند و سهیم شدند شکستِ خیزش انقلابیِ ۱۴۰۱.
مردم از اصلاحات گذر کردهاند و شما هنوز بر جنازه های تلنبار شدهی جوانان ایران، وعده های محمد خاتمی را دوره می کنید. او که در سال ۱۳۹۸ و پس از کشتار معترضان، ما مردم را امواج مخرب خواند و قدردانِ مقامِ عظما شد. حالا دوباره به میدان آمده اید تا نوجوانی و جوانیِ نسل های بعد از ما را نیز همچون ما تباه کنید. بعد از آن همه فراز و فرود و بعد از افزایشِ بینش سیاسی جامعه در سال های اخیر، باز به میدان آمدید تا با فریب افکار عمومی شعبده ای دیگر به راه اندازید. اما از پشت میله های زندان هم دیده می شوید که نه برای پیروزی در انتخابات بلکه برای شکستِ مردم به میدان آمدهاید.
حضور کنونی تان مشابه خاتمی با عبای شکلاتی است اشاره به “اقتصاد و تولیدِ ورشکسته، و سفرههای خالی قشر فرودست، و مردمی که دیگر توان پرداخت اجارهخانه را ندارند” در بیانیه ی حزب ندای ایرانیان و نگرانیِ امثال حسین نورانی نژاد، یادداشت نویسِ حزب اتحاد ملت برای “محرومان و مردمی که با سختگیری!! های فرهنگی مواجه اند”، بیش از هر چیز برای نسل من یادآورِ مکر و ریای خاتمی ست. سیدِ خندانی که با عبایی شکلاتی آمده بود تا جامعه ی مدنی را محقق کند و از حقوق شهروندی سیراب مان کند. اما در دولت اصلاحاتِ او بود که روشنفکران را سلاخی کردند و دانشجویان را گازانبری از میان بردند و کارگران و خانواده های شان را در خاتون آباد به خاک و خون کشیدند و هزاران کارگر را بدون کم ترین تضمینی بر حقوق و تامین اجتماعی شان، بیکار و بی خانمان کردند و از آنان در حالی که سفره های شان به شدت کوچک شده بود، با قراردادهای موقت بیگاری کشیدند. شما ادامه دهندگان سیاست های محمد خاتمی و ادامه دهندگان سیاست های اقتصادیِ اکبر هاشمی رفسنجانی هستید؛ نمادِ بهره کشی از قشر فرودست. چگونه از قشر فرودست و سفره اش حرف می زنید. شما بر گُرده ی قشر فرودست و با ارتزاق از سفره هاشان که روز به روز کوچک تر می شود به آنچه هستید رسیده اید.
شما میدانید داغ کردن تنور انتخابات رمز بقای رژیم است همان قدر که در آن زمان می دانستید پیروزی کارگرانِ خاتون آباد، آغازی خواهد بود بر پیروزی طبقه و قشر تحت ستم در جای جای ایران بر بهره کشی و استثمارِ فردستان و آگاهانه آن را به خاک و خون کشیدید، حال نیز می دانید داغ کردن تنور انتخابات رمز بقای رژیم است و با برنامه برای خنثی کردن مخالفان به میدان آمدید. حزب اعتدال و توسعه نامزد مورد نظرش را ساده زیست و مردمی خطاب می کند و دبیرکل حزب اتحاد ملت حضور جبهه ی اصلاحات را معنا بخش به انتخابات می دانید و پیگیرِ حق انتخاب آزادِ ما مردمی شده است که سالانه و طبق آمار رسمی صدها نفرمان سربه دار می شوند و یا از فقر و گرسنگی و بی خانمانی در گوشه ی خیابان ها جان می دهند.
آحاد جامعه چه کسانی هستند و چگونه پاسخگویشان خواهید بود؟ عباس عبدی، از خاتمی سخن میگوید و او را به عنوان الگو معرفی میکند؛ با مردمی که نه تنها از خاتمی عبور کرده اند بلکه کفن اصلاحات را نیز به آتش کشیده اند.
لباس یکرنگ اصولگراها را به تن کنید و از روبرو شلیک کنید. وعده داده بودید با نهادسازی و تقویت جامعه ی مدنی قادرید از اقتدار حاکمیت و از استبداد بکاهید و بر توان مردم بیافزایید. از جامعه ی مدنی گفتید و از حقوق شهروندی، اما هرگز و در هیچ دوره ای از آزادی احزاب و تشکل ها حرفی نزدید و در وعده های فریبنده ی تان از حقوق اجتماعی و سیاسیِ ما طردشدگان خبری نبود. ما که باورها و رویاهای مان خط قرمز رژیم بود، در زمان صدارت شما نیز همان انسداد و اختناقی را زیستیم که پیش از آمدنتان می زیستیم. شما در دفاتر حزبیِ مجازتان برای بقای سیستم هدف و برنامه تعیین کردید و هر بار نجات شان دادید و مردم را وادار به شکست کردید. شما هرگز قائل به هویت سیاسیِ افرادی غیر از خودتان نبودید، همان گونه که جمهوری اسلامی قائل نبود. شما شکست خوردگانِ “فتح سنگر به سنگر” و “روزنه گشایی” حالا برای “راهگشایی” به میدان آمده اید و در سنگرِ فردی ایستاده اید که میگوید “قرار نیست برنامه جدیدی بنویسیم یا سیاست جدیدی را اعلام کنیم. چرا که سیاستهای کلی را خامنهای مشخص کرده است.” شما همواره گَرد ناامیدی به جامعه پاشیده اید و وجودتان فرصتی بود برای بقای بیشتر رژیم و حالا نیز به همین شعبده دلخوش هستید. یاد روحالله زم گرامی، که شما و پهلوی طلبان را در روزهایی که هنوز بر عمومِ جامعه آشکار نبوید، در امتداد هم می دید.
منبع: نبرد خلق شماره ۴۷۸، آدینه ۱ تیر ۱۴۰۳ - ۲۱ ژوئن ۲۰۲۴
|