یادداشت سیاسی نبردخلق شماره ۴۶۷ اول اردیبهشت ۱۴۰۳

«گوشت تلخی»؛ شیوه حُکمرانی در «گام دوم انقلاب [ولایت]»

مهدی سامع

 

حرفهای پُرحاشیه آخوند علی رضا پناهیان پیرامون یکی از خصوصیتهای پیامبر مسلمانان و امام اول شیعیان، باوجود گَزَنده بودن آن، به جای «برخورد قاطعانه و عبرت ‌آموز» و صادر کردن حُکم «سَبُّ النَبی» که در مورد غیرخودیها، برای مثال سلمان رشدی، به کار برده می شود، با «برخورد مومنانه و کریمانه» از جانب نهاد قضایی حکومت و به نیابت از ولی فقیه از جانب گماشته او در مَسنَد ریاست جمهوری روبرو شد. عکسهایی که از جلسه اقتصادی دولت رئیسی در روز دوشنبه ۲۰ فروردین ۱۴۰۳ پوشش خبری داشته تردیدی باقی نمی گذارد که شرکت پناهیان در این جلسه، ریشخندی آشکار و به سُخره گرفتن مخالفان روضه خوانِ دُردانه بیت ولی فقیه است. 

سابقه خدمتهای آخوند پناهیان نشان می دهد که او نقش مهمی در سرکوب دانشجویان و استادان دانشگاه در جریان عملی کردن «انقلاب [بخوانید ارتجاع] فرهنگی» داشته است. او از مریدان آخوند مصباح یزدی، از نزدیکان جبهه پایداری و به ویژه از غلامان حلقه به گوش خامنه ای است.

خُدعه در پوشش عذر خواهی

حرفهای پناهیان در پخش زنده صدا و سیمای ولی فقیه که پیش از روز شنبه ۱۸ فروردین ۱۴۰۳ بیان شده، آن چنان جنجال برانگیز بود که صدای برخی از آخوندهای نزدیک به خامنه ای را هم درآورد. او گفت: «رسول خدا(ص) نه یک رفیق برای خودش و نه برای علی(ع) نگه داشت. فکر نکنیم رسول خدا مهربان بود، امیرالمومنین گوشت تلخ بود، همه می ‌دانستند وقتی ایشان خشن است و می ‌آمدند شکایت می ‌کردند که آقا امیرالمومنین خشن رفتار می ‌کند. بعد ایشان می ‌فرمود از علی بن ابی طالب شکایت نکنید و او این خشونت را در راه خدا دارد. من مانده ‌ام که رسول خدا چرا یک باندی برای خودش درست نکرد و خیلیها را تاراند. ۱۳ سال به خاطر همین گوشت تلخی طول کشید.»

از پس لرزه های این سخنان، موضع آخوند حسین انصاریان است که گفت؛ از این به بعد بر منبر نشستن و موعظه کردن برای پناهیان «حرام» است. دیگرانی هم به پناهیان تاختند و برخی او را «بی سواد و وقیح» معرفی کردند. آخوند موسوی تبریزی بیدادستان پیشین انقلاب [ارتجاع] حرفهای پناهیان را «اهانتی سنگین و بزرگ... اهانت به رسول خدا» و در حد «کُفر» دانست و منصور ارضی، مداح قَداره بند نظام هم یک روز پس از عذرخواهی پناهیان گفت: «آی کسی که بالای منبر می گویی پیامبر گوشت تلخ بوده، بیچاره خواهی شد، عاقبت به خیر هم نمی شوید.»

اما برای پناهیان راضی کردن آخوند انصاریان مهم بود و این گونه بود که به دیدارش رفت و بازهم در رسانه حکومتی پیرامون نتیجه این دیدار گفت: «من ضمن استغفار از دوستان اهل بیت و زعمای حوزه که دچار سوء تفاهم شدند عذر می خواهم... ایشان با توضیحات من قانع شدند و محبت بسیار فرمودند و گفتند از بزرگان حوزه و مومنان دلجوئی کنید.»

در ابتدا به نظر می رسد که موضوع خَتم به خیر شده و جنگ بین خامنه ای و نتانیاهو هم کمک کرد تا پس لرزه های آن پایان یابد. اما به گمانم این چنین نیست و رمز و راز سخنان پناهیان را باید با ویرایش جدیدی خواند و دچار این خطا نشد که پناهیان از طرح واژه «گوشت تلخ»، به دنبال روایتگری از سالهای اول شکل گیری اسلام بوده است. پناهیان با این حرف و حدیثها اندیشه حُکمرانی خامنه ای را بر ملا می کند.

ولی فقیه در محاصره ابربحرانها

کَنکاش زیادی لازم نیست تا دریابیم که جامعه ایران درگیر بحرانها، چالشها و گُسلهای بیشماری است. از میان این بحرانها پدیده بیکاری، آب، افزایش بی دنده و ترمز نقدینگی و در نتیجه افزایش روزانه تورم، اختلاف فاحش طبقاتی و بالاخره حجاب اجباری به خاطر دامنه فراگیری آن به ابربحران تبدیل شده است. خامنه ای در محاصره این ابربحرانها که در پائین تولید جنبش، شورش و قیام و در بالا تولید چالش و تضاد در درون ولایت اش می کند، راهکار یکدست سازی برای مهار شکاف درون حاکمیت، سرکوب بی امان کُنِشهای مردمی و مانور مزورانه در سیاست خارجی به منظور تقویت سیاست مماشات در پیش گرفته است. اما این راهکارها پس از مهار نسبی قیامهای پیشین، به خاطر ادامه شرایط انقلابی در یک کُنش قدرتمند توده ای با چالش جدی روبرو شد. این قدرتنمایی با شکوه در شُعبَده موسوم به انتخابات رونمایی شد و گسترده ترین تحریم را همگان به چشم دیدند. این کُنش توده ای چالشهای درون و پیرامون ولایت را به شدت تشدید کرده و حمله مستقیم و غیر مستقیم به راس نظام در درون هِرَم قدرت، افزایش بی سابقه پیدا کرد. چند نمونه قابل توجه:

-آخوند میردامادی در نماز جمعه روز ۱۰ فروردین ۱۴۰۳ در اصفهان گفت: «اهل نماز، اهل روزه است، حج می ‌رود، کربلا هم می ‌رود، اما حاضر نیست نام رهبر [خامنه ای] خودش را بالای منبر در ملأعام ببرد، اگر کسی هم نام رهبر را با عظمت یاد بکند روی خودش را برمی ‌گرداند».

-آخوند محمدرضا مدرسی، امام جمعه یزد گفت: «عده‌ ای گویا یک تعهد بدون هیچ استثنا دادن که هر روز صبح که پا می ‌شوند علیه جمهوری اسلامی، نظام اسلامی، نظام ولایت فقیه قلم بزنند.» (تلویزیون حکومتی یزد، شنبه ۱۱ فروردین ۱۴۰۳)

-آخوند حسن خمینی پیرامون ابعاد قدرت ولی فقیه در یک مصاحبه گفت: «ولایت مطلقه فقیه بند اکثریت را در قانون اساسی نمی ‌تواند تعطیل کند. چون اگر آن را حذف کند خودش غیرمشروع می ‌شود... مطلقه بودن ولایت فقیه نسبت به احکام اولیه شرع است نه قانون اساسی... مشروعیت حاکم برگرفته از رأی مردم است.» (انتخاب، شنبه ۱۱ فروردین ۱۴۰۳)

-پیش از حرفهای جنجالی آخوند پناهیان او در یک برنامه دیگر تلویزیونی گفت: «بعضیها از زمان امام خمینی (ره) و همچنین بعد از ایشان دوست‌ دارند شان ولایت را پایین بیاورند و عادی ‌سازی کنند. مقاله‌ ها نوشتند که آقا قداست ندهید! بحث قداست دادن نیست.... رهبری تعبیری شبیه به این داشتند که چه وجهی دارد کسی که با یک اشاره او در لحظه ‌های حساس باید نیروها بسیج شوند، مدام او [خامنه ای] را در جامعه تخطئه کنند؟ و شان او را پایین بیاورند؟» (خبرآنلاین، یکشنبه ۱۲ فروردین ۱۴۰۳)

تدبیر خامنه ای از زبان پناهیان

پس از قیامهای شجاعانه تهیدستان در ماه دی ۱۳۹۶، ولی فقیه ابتدا در تعریف پیشین «مستضعف» تجدید نظر کرد و مدتی بعد «بیانیه گام دوم انقلاب» را منتشر کرد. راهبرد محوری این بیانیه ایجاد «حکومت و تمدن اسلامی» و به بیان دیگر حل تضاد «قدرت حقیقی و قدرت حقوقی» به منظور گذار از «جمهوری اسلامی» به «تمدن اسلامی» است. در چنین تمدنی نظر حاکمِ بدونِ «باند» باید عملی شود. پناهیان آگاهانه و به طور روشن همین نکته را مطرح کرده و عذر خواهی او «خُدعِه» ای بیش نیست و می دانیم که جواز «خُدعِه» را خمینی صادر کرد. خمینی با تحمیل نظام «ولایت فقیه» به مردم ایران با خُدعِه «جمهوری اسلامی»، اصل «جمهور مردم» را لَگَدکوب کرد. اندیشه واقعی خمینی اکنون به فرموده خامنه ای از زبان پناهیان بیان شده است.

منبع: نبرد خلق شماره ۴۷۶ - شنبه یکم اردیبهشت ۱۴۰۳ - ۲۰ آوریل ۲۰۲۴

 

 https://t.me/nabard_khalgh

بازگشت به صفحه اول