یادداشت سیاسی...

با ما باش «اما فقط چند روز» هرگونه می خواهی باش

مهدی سامع

فرومایگی کارگزاران حکومت به میزانی است که واژه های دروغ، خُدعه و فریب برای تعریف آن کافی نیست. سخنان ولی فقیه نظام پیرامون شُعبده بازی که روز جمعه یازده اسفند به صحنه خواهد آمد، این ادعا را ثابت می کند. خامنه ای روز یکشنبه ۲۹ بهمن از «اصلاح» حرف زد و مدعی شد که «انتخابات در کشور ما همواره سالم و متین انجام شده این بار هم انشاءالله همین طور خواهد بود.» در این جا این سوال مطرح می شود که این چه «انتخابات همواره سالم و متین» است که همه منتخبان آن به شمول بنی صدر، رفسنجانی، خاتمی، احمدی نژاد، روحانی و برخی از برگزیدگان آن چون موسوی، کروبی، ناطق نوری، علی لاریجانی و... فتنه گر، بی بصیرت و... بوده و هستند. راست این است که خروجی مصلحت طلبی امروز ولی فقیه برای گَرم کردن تنور حقه بازی موسوم به انتخابات، طرح کلان دروغ «سالم و متین» بودن رویدادی است که بازهم به دروغ نام «انتخابات» بر آن گذاشته اند.

نمونه دیگر از فرومایگی کارگزاران نظام، سخنان ابراهیم رئیسی در روز یکشنبه ۲۲ بهمن است که مدعی شد: «امروز در جمهوری اسلامی ایران آزادی فکر و اندیشه آزادی قلم و بیان و آزادی در حوزه‌های مختلف تضمین شده است.» اگر این سخنان را به یک روانشناس عالی رتبه که از شرایط داخلی ایران آگاهی دارد نشان دهید، خواهد گفت که گوینده این سخنان یک فرد دیوانه و روانی است. به گمانم این ارزیابی، که برخی از مفسران سیاسی ایرانی هم به نوعی همین ارزیابی را دارند، غیر واقعی و نشان دهنده آن است که عمق خُدعه و فریب ولایت خامنه ای هنوز درک نشده و یا درک شده اما آگاهانه و برای منافع مشخصی لاپوشانی می شود. واقعیت این است که ابراهیم رئیسی نه دیوانه است و نه روانپریش. او گُماشته گوش به فرمان ولی فقیه است و باید راهبردهای مندرج در «بیانیه گام دوم انقلاب [بخوانید ارتجاع]» را اجرایی کند. برگُماری یک قاتل بدنام در مَسنَد ریاست جمهوری گزینه درست خامنه ای برای طی مسیری است که پایان آن «تمدن اسلامی» است.

نمونه سوم گزارش آماری وزیر کشور رژیم، پاسدار احمد وحیدی است. او با به رُخ کشیدن ۱۵ هزار نفر تایید صلاحیت شده و اینکه ۷۰ درصد از داوطلبان ۳۰ تا ۵۰ ساله هستند، این گونه وانمود می کند که هم «جوانگرایی» مورد نظر ولی فقیه رعایت شده و هم میدان گسترده ای برای «رقابت» به وجود آمده است. پاسدار وحیدی اضافه می کند که «در این دوره؛ هزار و صد استاد دانشگاه، دویست پزشک، چهارصد قاضی و حدود سیصد و هفتاد نماینده پیشین مجلس به عنوان داوطلب حضور دارند.» در حالی که در دانشگاههای ایران شمار کثیری دانشجویان سهمیه ای وارد می شوند و مدرک فروشی با سه سوت صورت می گیرد، طرح چنین آماری چیزی جز حُقه بازی نیست. وزیر کشور صحبتی از کنار گذاشته شدگان نمی کند. در جمع انبوهی از شرکای قدرت و ثروت که شورای نگهبان صلاحیت شان را تایید نکرده حسن روحانی وجود دارد. او در پنج دوره یکی از کُرسیهای بهارستان را اشغال کرده و سه دوره مجلس نشین خبرگان ولی فقیه بوده است. روحانی ضمن این که عضو و رئیس اصلی ترین شوراهای تصمیم گیری نظام بوده، دو بار افتخار خدمتگذاری به استبداد مذهبی در مَسنَد ریاست جمهوری را داشته است. پیش از اعلام رد صلاحیت روحانی، رسانه جوان وابسته به سپاه پاسداران تکلیف او را روشن کرد و نوشت: «روحانی کاندیدای انتخابات خبرگان رهبری است و این ذهنیت را دارد که در مجلس آتی بسیار محتمل است خبرگان مجبور به ‌گرفتن آن تصمیم سخت و مهم [تعیین ولی فقیه سوم] شود. این ذهنیت را پنهان هم نکرده و بیان نمود. البته نگفت چطور چنین چیزی را پیش ‌بینی کرده، اما پیش بینی نکرده که شاید خودش هم در آن هنگامه تصمیمِ سخت و مهم نباشد!» (یکشنبه ۱۷ دی)

آیا وقتی این کارگزار پُرسابقه سیاسی-امنیتی نظام فاقد صلاحیت تشخیص داده می شود و علت آن هم تا آخر ماه بهمن اعلام نمی شود، نمی توان نتیجه گرفت که در «تمدن اسلامی» مورد نظر ولی فقیه، تنها غلامان صد در صد گوش به فرمان و بدون هرگونه زاویه با خلیفه چنین تمدنی، وظیفه غارت کشور و سرکوب جامعه را خواهند داشت؟ در این که مردم ایران چنین تمدنی را برنمی تابند تردیدی نیست، اما نباید تردید کرد که راهبرد اصلی خامنه ای برای حفظ امنیت نظام هم همین است که در حال انجام است.

در مورد شرکت مردم در رای گیری هم ساز و کارهای لازم تدارک دیده شده است. برای چند روز همه می توانند به هرگونه که هستند برگ رای را برای خدمت به جمهوری اعدامی در صندوق بیندازند و مجریان چنین رای گیری هم که به سیستم دروغگویی و آمار سازی جعلی آگاهی کامل دارند، در مورد این که از میان «۶۱ میلیون» ایرانی صاحب رای، چه تعدادی رای خواهند داد نگرانی ندارد. «اطاق تجمیع آرا» همواره برای نظام خُدعه و فریب، معجزه آفریده است، به ویژه آن که همیشه افراد و جریانهایی هستند که با طرح نظراتی همچون «روزنه گشایی» شمشیر ولایت را صِیقَل می دهند و طناب دار را نَرم تر انتخاب می کنند.

و در پایان

در تدارک شُعبَده یازده اسفند به شکل بی سابقه پای «امام زمان» را به میان آورده اند. چه تلاش بیهوده ای، خودشان هم می دانند که اگر «صد و بیست و چهار هزار پیامبر» و «چهارده معصوم» را هم به صحنه بیاورند، نمی توانند هیزم کافی برای گرم کردن تنور شُعبَده تهیه کنند و آمارسازیهای جعلی هم کارساز نخواهد بود. فرازهایی از بیانیه حسن روحانی در اعتراض به رد صلاحیت اش، مُهر تایید بر این واقعیت می زند.

روحانی در بیانیه اش که در روز چهارم بهمن امسال پوشش رسانه ای داشت، سه بار به خامنه ای استناد می کند و مجیز او را می گوید. اما آگاهان می دانند که روی سخن او کسی جز ولی فقیه نیست. او می نویسد:

«اکثریت ملت ایران با مشکلات معیشتی و کاهش امید نسبت به آینده دست و پنجه نرم می کنند... فضای سرد مشارکت عمومی در انتخابات پیش رو [وجود دارد]... نگرانی از آینده کشور و دغدغه دین گریزی در جامعه ناشی از سیاستها و رویکردهای تنش زا و فاجعه بار کنونی [وجود دارد]... آنان که با انگیزه های سیاسی دست به رد صلاحیت اینجانب زده... نه مالک انقلاب و کشورند و نه صلاحیت تعیین مصالح کشور و سلب صلاحیت از خدمتگزاران صدیق و دلسوز کشور را دارند... رویکرد حذف گرایانه و ضد قانون اساسی جریان اقلیت تمامیت خواه حاکم، پیش چشم ملت ایران آشکار گشته است... قرار بود در این نظام، خود این مردم، سرنوشت خود را تعیین کنند نه آن که اقلیتی چند نفره انتخاب آنان را به آنان دیکته کنند. این اسلامی نبود که به مردم معرفی شده بود... اگر نیت جانبدارانه سیاسی ندارید و از ترس رأی ‌آوری او خود دست به کار حذف پیشاپیش نشده ‌اید، چرا این دلایل را با مردم در میان نمی‌گذارید؟» (انتخاب)

کلید واژه های «اقلیت تمامیت خواه حاکم» و «اقلیتی چند نفره» اعتراف یک کارگزار سیاسی-امنیتی به صفبندی در کشور است. اقلیتی حاکم در مقابل اکثریتی که نظام حاکم را بر نمی تابند. جنبش انقلابی که از شهریور سال پیش با قیامهای سِتُرگ، اعتلای نوینی را آفرید، حاکمیت اقلیتِ تبهکاری که مردم را به فلاکت و کشور را به ویرانی کشانده است را سرنگون خواهد کرد.

منبع: نبرد خلق شماره ۴۷۴، سه شنبه یک اسفند ۱۴۰۲ - ۲۰ فوریه ۲۰۲۴

 بازگشت به نبردخلق

بازگشت به صفحه اول