م. وحیدی (م. صبح)
بعد از تو تنهایی ام را با چه کسی قسمت کنم؟ همه خیالم نقش سرابی ست که در باد تکرار می شود یاد بودی مدام در سفر و میراثی از دقیقه های ناب و بی تاب کجا رفته ای چنان گریز پا که یادهای مفرغی تندیس تو را هر روز در میادین شهر برپا می کنند باز گرد پرنده کوچیده از پیراهنم! یقین رسیدن به تو لقمه نانی ست در دهان کودکی گرسنه که با چشمان تر به خواب رفته ست در من اقلیمی ست ناشنیده که تردید شکفتن را پایان می دهد جنبشی ست برای لمس دستان تو دیدارت نیمی از ساحل و نیمی از دریاست موسم امواجی ست که آغاز تو را نجیبانه و گرم به جزیره های دور می برند
منبع: نبرد خلق شماره ۴۷۱، آدینه یکم دی ۱۴۰۲ – ۲۲ دسامبر ۲۰۲۳
|