یادداشت سیاسی نبردخلق شماره ۴۶۹ اول آبان ۱۴۰۲

فَشَل شدن «تدبیر» ولی فقیه با یک رویداد و دو نوشته کوتاه

مهدی سامع

 

پیش درآمد

شانزده روز است که اسرائیل و حماس درگیر جنگی ویرانگرند که تاکنون هزاران قربانی از مردم غیر نظامی به شمول زنان و کودکان داشته است. روز شنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۲ (۷ اکتبر ۲۰۲۳) بدون تردید نقطه عطف کیفی در سپهر سیاسی خاورمیانه است. این جنگ با وجود بمباران بی امان و بی رحمانه اسرائیل و موشک باران حماس، گرچه سرانجامی به سود مردم  فلسطین و اسرائیل ندارد، اما برای جنگ طلبان و بنیادگرایان در دو سوی ستیز سرمایه کلانی انباشت می شود.

این یادداشت به جنگ ضد انسانی جاری نمی پردازد. اما به خاطر فایده تکرار، تاکید می شود که راه حل اصولی و واقعی برای صلح پایدار، با پایان اشغال سرزمینهای فلسطین مطابق با قطعنامه های سازمان ملل و ایجاد دولت مستقل فلسطین در مرزهای ۱۹۶۷ با پایتختی اورشلیم شرقی است. هر راهبردی که نابودی اسرائیل و حماس را در پیش گیرد، شریک کشتار و جنایت در جنگهای مداوم بین اسرائیل و فلسطین است.  در شرایط کنونی هم باید آتش بس فوری برقرار شده و به محاصره ضد انسانی غزه پایان داده شود. همزمان سیاست هر فرد و جریانی که خواهان صلح و به رسمیت شناختن راهبرد «دو دولت» است، باید برای منفرد کردن نیروهای بنیادگرا از طریق تقویت نیروهای صلح طلب و مترقی دو طرف تلاش کند. در این تردیدی نیست که با این راهبردها نتانیاهو و خامنه ای به شدت و با تمام نیرو مخالف و از این رو همسو و در عمل متحد هستند.

 

تدبیر ولی فقیه

با تهاجم ضد انسانی حماس از زمین، هوا و دریا به شهرکهای اسرائیل و بمباران وحشیانه غزه توسط اسرائیل، ولی فقیه نظام به بهترین «فرصت» برای کسب مقام اول برنده شدگان جنگ دست یافت. پیش از آن ولایت او از هر سو با بحرانهایی درگیر بود که پایه های نظام را به گِل فروبرده بود. جنبشهای اجتماعی در گوشه و کنار کشور هر روز خیابان را به میدان جدال با رژیم تبدیل کرده بودند. روزهای جمعه و شنبه ۷ و ۸ مهر،  خروش مردم قهرمان بلوچستان با سردادن شعار «مرگ بر خامنه ‌ای» و در روز جمعه ۲۸ مهر با شعار «قسم به ‌خون یاران، ایستاده ‌ایم تا پایان»، بر شیپور تداوم جنبش انقلابی دمیدند.  

در صحنه منطقه ای در پروژه «صلح ابراهیم» بازنده اول جمهوری اسلامی و شخص ولی فقیه بود. در عرصه جهانی دود و دَم دستیابی به شش میلیارد دلار با رگباری از شک و تردیدها فرو نشست.

همهِ این رویدادها تضادهای درونی هِرَم قدرت را بیش از پیش تشدید کرده است. روزنامه حکومتی جوان وابسته به سپاه پاسداران در شماره روز چهارشنبه ۵ مهر هشدار داد که «ارزشها از بین نرفته هنجارها از جا دَررَفته» است.

نگرانی همیشگی خامنه ای از حوزه های قم را در سخنان روز دوشنبه ۱۰ مهر آخوند احمد خاتمی، عضو مجلس خبرگان می توان درک کرد. او در مراسم افتتاح سال تحصیلی جدید یکی از مدرسه های فِقهی قم به درستی گفت: «براندازی نظام جمهوری اسلامی از اهداف جریان ضد انقلاب [بخوانید مردم] است که در اغتشاشات [بخوانید جنبش انقلابی] سال گذشته شاهد این امر بودیم... طلاب باید در راستای تحصیل علم و همچنین دفاع از ولایت ثابت قدم باشند و در موضوع دفاع از ولایت فقیه بی طرفی اختیار نکند... برخی از حوزویانی که اهداف دشمنان را دنبال می کنند به آنان این مأموریت سپرده شده که حوزه را حوزه انقلابی نشان ندهند» (خبرگزاری حکومتی مهر)

اندکی پیش از روز شنبه ۱۵ مهر، شهاب ‌الدین حائری شیرازی، که خود را از لباس آخوندی خلع کرده در کانال تلگرام خود (ویرایش ‌ذهن) نوشت: «عملکرد جمهوری اسلامی ایران هر روز فجیع ‌تر می ‌شود روزی تنها اندکی از نخبگان از این حاکمیت فاصله گرفتند، روزی چندان مرز میان حق و باطل روشن نبود. امروز اما هر کس ذره ‌ای وجدان دارد معترض است نسبت به سیاستهای رهبر انقلاب که ام ‌المصائب دیگر مصیبتهای عملکرد حکمرانی ج‌. ا است.»

از این گونه حرفها به وفور در رسانه های حکومتی و شبکه های اجتماعی وابسته به شُرَکای هِرَم قدرت و پیرامون آن پوشش داده می شود. در چنین شرایطی که ولایت خامنه ای در بحران و بن بست عمیق گذران می کرد و به خصوص هنگامی که راهبرد یکدست سازی کارساز نبوده و راه گریزی از آن هم برای ولایت کارساز نیست، صدور بحران می تواند یک راه حل، هرچند کوتاه مدت، نِجاتبَخش باشد. عملیات «طوفان الاقصی» می تواند بهترین «فرصت» برای مقام معظم فراهم کند، اَگر...

اَگر همه چیز در اختیار ولی فقیه باشد و اَگر «اَبر و باد و مَه و خورشید و فلک» به طور هماهنگ «ستون خیمه نظام» را پاسداری کنند، از شرایط و بحران انقلابی گریزی ندارند. این شرایط همچون موریانه ها که به جان «عَصای حضرت سلیمان» افتادند، «ولایت خدایی حضرت آقا» را از «عرش» به «فرش» می آورد.  

 

یک رویداد

نیروهای سرکوبگر رژیم برای انتقام از جوانان شورشی، قبل از ظهر روز یکشنبه ٩ مهر با حمله به آرمیتا گراوند، دختر دانش ‌آموز ۱۶ساله، او را در حالت کُما روانه بیمارستان کرده و با تهدید و محاصره بیمارستان توانستند از بروز خشم و خروش مردم جلوگیری کنند. پس از این موفقیت و برای انتقام از هنرمندانی که در جنبش انقلابی ژینا، جانب مردم را انتخاب کرده بودند، یک قتل تبهکارانه را برنامه ریزی کردند.

شامگاه روز شنبه ۲۲ مهر در یک منطقه بسیار حفاظت شده دو هنرمند برجسته، داریوش مهرجویی، کارگردان و همسرش وحیده محمدی ‌فر، فیلمنامه ‌نویس، را به شکل فجیعی در کرج «کاردآجین» کردند. این جنایت شوک آور موجی از خشم و انفجار ایجاد کرد که در روز چهارشنبه ۲۶ مهر، در مراسم تشییع پیکر این هنرمندان بروز علنی پیدا کرد. اخبار رسانه ها و فیلمهای منتشر شده گواهی دادند، که این مراسم با حضور پُر شمار مردم به شمول هنرمندان و روشنفکران و با وجود حضور نیروهای سرکوبگر برگزار شد و شرکت ‌کنندگان با شعارهای «مرگ بر قاتلان/ مرگ بر خامنه ‌ای/ مرگ بر دیکتاتور/ زن، زندگی، آزادی/ نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران...» آدرس دقیق آمران و عاملان این جنایت را معرفی کردند و بدین وسیله تدبیر ولی فقیه برای خاموش کردن صدای جوانان شورشی را نقش بر آب کردند.

 

دو نوشته

پس از این رویداد تاثیرگذار، مقاله های بسیاری در رسانه ها و شبکه های اجتماعی پوشش داشت که از میان آنها دو نوشته را در پایان این یادداشت، با اندکی ویرایش نگارشی، بازنشر می کنم. انتخاب تیتر نوشته اول از من است.

 

باید با شرمساری اعتراف کرد...

واکنش همایون غنی زاده، کارگردان، فیلمنامه‌نویس، و هنرپیشه، به سخنان مرضیه برومند، مدیرعامل خانه سینما، در مراسم تشییع پیکر زنده یادان داریوش مهرجویی و وحیده محمدی ‌فر.

منبع: اینستاگرام @homayounghanizadeh

 

«این روش التماس به حکومت سالها سنت ما ملت بود! باید با شرمساری اعتراف کرد ما هنرمندان و اهل فرهنگ سالها از جریانات برجسته و تاثیرگذار این سنت زشت بوده ایم. سنت زشتی آمیخته و آلوده به چاپلوسی و ریا به منظور ایجاد روزنه ای از ترحم سیستم! باید اعتراف کرد بخش بزرگی از ما درگذشته باصدای بلند دروغ می گفتیم! درباره حجاب! درباره سانسور! درباره خوبیهای فلان مسئول! درباره نگاه قناس حکومت به مسائل خرد و کلان! حالا مدتی ست آرام آرام داریم تمرین می کنیم تا از این روش برگردیم! اما هنوز بخشی از جامعه هنری روی ریل آن سنت زشت و کریه ریا جملات ترحم انگیز می گویند! ما نیاز نداریم به حکومت بگوئیم: ما ایران را دوست داریم! بلکه دیگر این ما هستیم که به علاقه حکومت و دلبستگی اش نسبت به ایران مشکوک شده ایم! ایران در این روش و منش حکومت طوری فاقد اهمیت است که به نظر سیستم تنها می خواهد ایران را مصرف کند و هیچ سد جدی ای هم سر راهش نمی بیند. بدبختی آن است با آنکه اکثر ما با توجیهاتی سست این مسیر ریا و چاپلوسی را در مواجهه با حکومت آزموده ایم، حداقل پاسخی هم نگرفته ایم. درست زمانی که به سیستم برای کمی عقب رفتن روسری بازیگر التماس می کردیم! یا نسبت به سانسور و حذف و ممنوع الکاری همکارانمان با حکومت تعامل می کردیم درست همان زمان‌ داشتیم با دستان خودمان قیافه امروز حکومت را از پشت تریبونها بزکی دروغین می کردیم. امروز که بخش بزرگی از اهالی فرهنگ و مردم دارند سعی می کنند دربرابر حکومت دست از ریا بشویند و با هزینه تمرین صداقت کنند! غم انگیز است که بخشی هنوز دارند با همان سنت و با فرمولهایی از همان روش زشت، از فضای خالی ای که با حذف و ممنوع الکاری و مهاجرت و حالا قتل ایجاد می شود کمال سواستفاده را ببرند. گویی این فضای خالی در سالنهای سینما و تئاتر، در تحریریه ها، در پس و پیش دوربینها، در انتشارات، در کنسرتها و هزاران جای دیگر موهبتی ست برای در اختیار گرفتن انحصاری آنها! موهبتی ست برای به چنگ آوردن موقعیتهای مالی و کاری غایبان! گویی نگران هو! شدنها و تحقیر شدنها توسط همین مردمی که امروز تماشایتان می کنند نیستید. ما از گوشه خانه هایمان! از کنج سلولهای زندان مان! از پنجره ای بیرون از وطن مان! و از میان گورهایمان! به شما خیره شده ایم و گلویمان دریده می شود وقتی برای نرم ترشدن چماق تحقیر و سرکوب یا اعتباری تقلبی و یا برای پول التماس می کنید و چنگ به صورت مردمی که هزینه می دهند می اندازید و این سد را طوری می شکنید که گویی هیچ اتفاقی نیافتاده است. این خیانت است.» همایون غنی زاده

 ***

جایگاه و اهمیت مراسم ديروز تهران برای قربانیان قتلهای زنجیره ای!

نویسنده خود را معرفی نکرده

«۱. مراسم امروز تهران [چهارشنبه ۲۶ مهر]، برای داریوش مهرجویی و وحیده محمدی فر، مراسم بسیار بسیار با اهمیتی برای کل جامعه ایران بود. اول از همه به این خاطر، که دفتر شایعه پراکنی، مهاجر ستیزی و سردواندن مردم توسط جمهوری اسلامی و نیروهای سایبری اش را بست. تمام! این مراسم، نقطه پایان گذاشت به مشغول کردن مردم به جزئیات و در بردن حکومت.‌ داشتند عین سناریوی زدن هواپیمای اوکرائینی، که پنج روز تمام دروغهای مختلف بافتند، جامعه را، مشغول داستانهای الکی می کردند. دو نفر را طبق قوانین اسلام و با شابلون قتلهای زنجیره ای کاردآجین کردند، بعد در شبکه های اجتماعی، مشغول تحمیق مردم بودند. این مراسم، نقطه پایان گذاشت به این بازی جمهوری اسلامی با افکار عمومی مردم. یک صدا شعار دادند که خامنه ای قاتل است. زن، زندگی، آزادی!

به صورت تک تک آدمهایی که آنجا حاضر شدند، حتی غیر هنرمندان، کسانی مثل نسرین ستوده، یا وریا غفوری نگاه کنید، اصلن نفس حضورشان در این مراسم، یعنی این که ما می دانیم خود شما قاتلید. اگر داریوش و وحیده را خاک می کردند و فوقش دویست نفر از آشنایان و فامیل جمع شده بودند، عقبگرد عظیمی می کردیم. چک سفید داده بودیم به کاردآجین کردنهای بعدی. فردا همان باغبانی را که گرفتند دار می زدند، می گفتند ایشون این زوج را کشته است. الان ولی، بعد این مراسم، حقیقت مهر و موم شد که خودشان کشتند. گرد کردند. تمام کردند. قاتل به جامعه معرفی شد.

۲. این، مراسم خاکسپاری دو تن از اعضا خانواده سینما نبود که لابد از بیماری سرطان درگذشتند یا سیل آنها را برده است. مردم و اهالی سینما جمع شدند، اعلام کنند اینها قربانیان قتلهای زنجیره ایی هستند و ما اینجا جمع شدیم که علیرغم سرکوب شدید امنیتی، در چشم شما نگاه کنیم و بگوییم تمام شد دوره ایی که کاردآجین می کردید و ما می ترسیدیم. تمام شد! رو در روی ماموران امنیتی ات شعار مرگ بر خامنه ایی می دهیم و با زن، زندگی، آزادی اعلام می کنیم این انقلاب، که تو نمی بینی و از ترست کاردآجین می کنی، آتش زیر خاکستر است. این مراسم، جواب علنی و قدرتمند در حد وسع کنونی جامعه ایران، به جنایت جمهوری اسلامی بود. بسیار مهم بود کاری که مردم و اهالی شریف سینما کردند.

۳. این صرفن، مراسم عزاداری و گریه زاری نبود. تظاهرات سیاسی علیه قاتل بود. از دختر معصوم و تراوما دیده اش که بی حجاب ظاهر شده و اعلام کرد قاتل در بین ماست تا اینکه حتی خبرگزاری ایسنا مجبور شد بنویسد که مردم در مقابل تالار وحدت، شعار می‌دادند: «درود بر مهرجویی، مرگ بر قاتلان.» شعارهای خود این مراسم علیرغم حضور لباس شخصیها، حتی هو‌کردن مرضیه برومند، یک ابراز وجود سیاسی و مبارزاتی آبرومند علیه جنایت بود. جمهوری اسلامی کاردآجین کرد که ساکت کند، بدتر شد. علیه شخص اول این حکومت شعار دادند. او را قاتل معرفی کردند.

۴. اگر با انقلاب مهسا، عمارت هنری جمهوری اسلامی و مشخصن عمارتی که سپاه ساخته بود فروریخت، دسته دسته هنرمندان به مردم و انقلاب پیوستند، حجاب از سر کشیدند، امروز در مراسم مهرجویی، سینمای جمهوری اسلامی به طور تمام و کمال به خاک سپرده شد. امروز دیگر، حتی مهران مدیری هم سیاهپوش شده بود. باید می شد وگرنه فردایی برای او در میان هنرمندان این کشور متصور نبود. در گریه های مانی حقیقی، حتی در اشکهای کیمیایی می شد نفرت از این وضع و خشم به قاتلان حاکم را دید. یک زمانی، جمهوری اسلامی خود این آدمها را جمع می کرد، با آنها فیلم و سریال می ساخت تا نشان بدهد که مثلن سلیمانی قاتل، شخصیت وطن پرست و قهرمان آن مملکت است. الان کلیه این آدمهای شناخته شده جمع شدند، نشان بدهند که آنها که حکومت می کنند قاتلان قتلهای زنجیره ایی اند.مهرجویی و محمدی فر را به طرز فجیعی کشتند، اما فجیع تر از آن، خاکسپاری عمارت فروپاشیده هنری سپاه در انظار مردم بود. این مراسم برای جمهوری اسلامی تبعات بزرگی خواهد داشت. هر چه باشد سینما و هنر، ایربگ محافظ حکومت بود. الان حکومت قاتل لخت و بی دفاع است، دور این آدمها اما، مردم جمع شدند تا علیه حاکمیت تظاهرات کنند.

۵. هو کردن مرضیه برومند یعنی اینکه این جماعتی که آنجا حضور داشت، حتی صحبتهای درجه صدم طرفدار سیاستهای این حکومت را هم برنمی تابند. خیلی جالب است این واقعه اگر در آلمان یا سوئد رخ داده بود، با فرض قتل غیر دولتی، کلیه وزیر وزرا و سیاستمداران درجه یک در مراسم خاکسپاری حضور داشتند. جمعیت مرضیه برومند را هو کرد چون حرفهایش با چند دست شستن و اطو کردن هم، باز شبیه افراد حاکمیت بود. یک نفر از عوامل حکومت را راه ندادند زِرِ مفت بزند. این یعنی قاتل، جایش در مراسم مقتول نیست. یعنی دست شماها برای ما رو شده است و در عین حال ما از شماها نمی ترسیم!»

و سرانجام

بحران و شرایط انقلابی عمیق تر و ابعاد آن گسترده تر از آن است که ولی فقیه نظام بتواند با استفاده ابزاری از مردم محروم و ستمدیده فلسطین آن را مِهار کند. هر جَرقه ظرفیت انفجاری داشته و جنبش انقلابی جاری با اُفت و خیزهای آن ادامه دارد. بانو مژگان افتخاری، مادر مقاوم شهید مهسا ژینا امینی در اینستاگرام خود نوشت: «ژینا گیان [جان] دختر شیرینم از خواب برخیز تا ببینی نامت امروز در سراسر جهان طنین ‌انداز شده، چشمانت را باز کن تا ببینی امروز خانواده ‌ای به بزرگی همه مردم دنیا داری»

منبع: نبرد خلق شماره ۴۶۹، دوشنبه یکم آبان ۱۴۰۲ - ۲۳ اکتبر ۲۰۲۳

 

 https://t.me/nabard_khalgh

بازگشت به صفحه اول