یادداشت سیاسی نبرد خلق شماره ۴۶۳ اول اردیبهشت ۱۴۰۲

 

خروجی «تحلیل» مردم، عمل انقلابی است!

 

مهدی سامع

  

ولی فقیه نظام در روز سه شنبه ۲۹ فروردین امسال با گفتن چند کلمه در میان روضه خوانیهای ماه رمضان، دیدگاه واقعی خود و جهت گیری ولایتش را بدون لکنت زبان بیان کرد.

وی پیرامون رفراندوم گفت: «مسائل گوناگون کشور مگر قابل رفراندوم است؟ کجای دنیا این کار را می‌کنند؟ مگر همه مردم که باید در رفراندوم شرکت کنند امکان تحلیل آن مساله را دارند؟ این چه حرفی است؟»

خلاصه ی این جمله این است که مردم امکان تحلیل سوال مورد نظر، برای مثال «جمهوری اسلامی آری یا نه» را ندارند. لابد از نگاه مقام معظم تجربه های زندگی در چهل و سه سال گذشته برای مردم کافی نیست که سوال مورد نظر را تحلیل و اعلام نظر کنند.

وارد جزئیات این نگاه که مردم را این گونه مورد تحقیر قرار می دهد نمی شوم و تنها این سوال را مطرح می کنم که مخاطب این جمله علی خامنه ای کیست؟ به گُمانَم مخاطب این جمله مردم نیستند. دنبال کردن سپهر سیاسی ایران و مسیری که مردم از رفراندم ضد دمکراتیک و ساختگی «جمهوری اسلامی آری یا نه» در روزهای ده و یازده فروردین سال 1358 تاکنون طی کرده اند و بدون تردید ولی فقیه نظام هم از تمام زوایای آن با خبر است، این نتیجه واقعی است که اکثریت مردم از جمهوری اسلامی عبور کرده و به خاطر شرایط مادی زندگی شان این نظام را برنمی تابند. از اینرو باید مخاطب اصلی و دلیل طرح این موضوع را دریافت. برای این به رسانه های حکومتی مراجعه شود.

هفت ماه پیش خبرگزاری حکومتی مهر وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی، ابلهانه از «پایان خط آشوب اغتشاشگران در خیابانها» نوشت. (شنبه ۲ مهر ۱۴۰۱)

این ادعا در شرایطی بیان شده که مردم در کف خیابان مارش سرنگونی انجام می دادند و آخوند احمد خاتمی به چهار ماه تداوم جنبش انقلابی اعتراف می کند.

روز چهارشنبه ۲۳ فروردین، آخوند احمد خاتمی عضو هیات رئیسه خبرگان گفت: «حدود 120 روز کشور را در التهاب نگه داشتند از بالاترین جنایتکاران بودند چون خروجی اینها به تصریح خودشان براندازی نظام بود.» (تلویزیون شبکه سهند تبریز)

جنبش انقلابی و انقلاب ژینا نه 120 روز که تاکنون با وجود افت و خیزهای آن ادامه داشته و برگهای درخشانی را در تاریخ مبارزه آزادیخواهانه مردم ایران به ثبت رسانده است. سپهر سیاسی ایران با گامهای چابُک زنان و مردان حق طلب، ولی فقیه نظام را مجبور کرده تا برای «امنیت نظام» مردم را تحقیر کند. نظامی که در محاصره جامعه قرار گرفته و موریانه به جان هِرَم قدرت افتاده، تنها و تنها با خشن ترین و ضد انسانی ترین شکل سرکوب با مردم مقابله خواهد کرد. حمله شیمیایی به مدارس، به طور عمده مدارس دخترانه، نمونه ای از دَدمنشی حاکمیت است. اما این راهکار جبارانه در شرایط انقلابی تضادهای درون هِرَم قدرت را تشدید می کند. طرح چند گفته از کارگزاران حکومت و پیرامون آن این وضعیت را روشن تر می کند.

 

روز شنبه ۵ فروردین، پاسدار حسن کرمی، سرکرده یگان ویژه فراجا، در رزمایش سراسری ارتقای امنیت اجتماعی در سال ۱۴۰۲ خطاب به مزدوران تحت ‌امرش گفت: «چشم ‌انداز ما برای پوشش حداقل ۴۰۰ شهر و منطقه در کشور، برای مقابله با ناآرامیها و احتمالاً تحرکاتی است که دشمن داشته باشد. ظرفیت خودمان را در سال ۱۴۰۲ باید به‌ ۲ برابر وضع موجود افزایش بدهیم.» (ایران پرس)

 

محمد مهاجری، فعال رسانه ای از باند اصولگرا با هشدار دادن و این که «سرکوب که نمی‌ تواند همیشگی باشد» گفت: «من معتقد هستم جامعه ما روی گسل است. اینکه یک ماه دیگر، دو ماه دیگر یا شش ماه دیگر با چه وسعتی زلزله بیاید معلوم نیست. قابل پیش ‌بینی نیست؛ اما همچنان می ‌شود پیش ‌بینی کرد که این گسل فعال است.» (اقتصاد نیوز، یکشنبه ۶ فروردین)

 

رسول منتجب نیا، عضو سابق مجلس ارتجاع از «شورش اصولگرایان علیه رئیسی» حرف زده و گفته است: «در حال حاضر همه گروههای حاضر در جناح اصولگرا که رئیسی نمایندگی آنها را در دولت برعهده دارد، پشت دولت نیستند. رئیسی نتوانست از جناح اصولگرا وحدت و اجماعی درست کند.» (فرارو، دوشنبه ۷ فروردین)

 

روز یکشنبه ۱۳ فروردین، آخوند علیدادی سلیمانی روضه خوان نماز جمعه کرمان گفت: «شما دیدید همه هجمه دشمن علیه ولایت فقیه بود، در این آشوبها و اغتشاشات اونا می دونستند ستون خیمه اونجاست.» (تلویزیون کرمان)

 

از مجموع سخنان و مواضع ابراز شده توسط مسئولان در دو هفته اول سال جدید (1402) به روشنی فهمیده می‌شود حضرات قصد ندارند در سیاستهای شکست ‌خورده خود در هیچ یک از زمینه ‌ها کوتاه بیایند!» (روزنامه جمهوری اسلامی، دوشنبه ۱۴ فروردین)

 

حسن روحانی، رئیس جمهور پیشین گفت: «آنچه خواست مردم است شاید دهها سؤال باشد اما در یک همه ‌پرسی می ‌توان از مردم خواست به سه پرسش اساسی در زمینه سیاست خارجی، سیاست داخلی و اقتصاد پاسخ دهند.» (اعتماد، شنبه ۱۹ فروردین)

 

مصطفی تاجزاده، زندانی سیاسی کنونی و معاون سیاسی وزبر کشور در دوران خاتمی پیرامون بحران کنونی نوشت: «وضعیت اسفناک کنونی، اگر یک بانی داشته باشد، بی ‌تردید شخص رهبر است که با اختیارات نامحدود و در حد مطلق، و سیاستهای اشتباه، جامعه را به اینجا رسانده است.... [خامنه ای] افزون بر مخالفت با انتخابات آزاد و بی ‌اعتنایی به نظرسنجیهای معتبر، برگزاری همه ‌پرسی و رجوع به آرای همین ملت آگاه برای تغییر قانون اساسی را توطئه بیگانگان می‌نامد... استراتژی غلط و عملکرد غیردموکراتیک رهبر، موجب انباشت مشکلات شده است و به ‌نحو بی ‌سابقه ‌ای، نمایندگان بانفوذ گروههای مرجع، از هنرمندان و ورزشکاران تا اساتید دانشگاه و وکلا و پزشکان را به گروههای معترض و عاصی قبلی، ازجمله معلمان، کارگران، دانشجویان، فعالان محیط زیست، بازنشستگان، قربانیان سوحکمرانی آب و .. افزوده است.» (سحام نیوز، یکشنبه ۶ فروردین)

 

اکنون می توان به سوالی که در ابتدای این نوشته مطرح کردم، پاسخ مشخص داد. مخاطب خامنه ای نه مردم که کارگزاران نظام است. او به کسانی که هنوز به ولایتش اعتقاد دارند هشدار می دهد که «این چه حرفی است» که می زنید. ولی فقیه که شاهد شکست پروژه یکدست سازی و عدم موفقیت در مهار جنبش انقلابی است، می داند که اگر جلوی آب از سرچشمه اش را نگیرد، تعدادی از کسانی که در قدرت شرکت داشتند، از ولایتش فاصله می گیرند. خامنه ای بهتر از همه از این رویکردها اطلاع دارد. میزان تاثیر بیانیه میرحسین موسوی در هِرَم قدرت را ارزیابی کرده و ناچار است به آنانی که هنوز دلبسته به خلافت او هستند هشدار دهد که مردم آن گونه که «آقا» فکر می کند، تحلیل نمی کنند و مهمتر آن که بر أساس تحلیل شان در کف خیابان عمل می کنند.

به گمانم همان طور که تجدید نظر ولی فقیه در مورد معنی کلمه «مستضعف» نتیجه قیام فرودستان در دی ماه سال 96 بود، نظر خامنه ای در مورد مردم و رفراندوم و در حقیقت تحقیر مردم، نتیجه جنبش انقلابی است که بیش از هفت ماه جریان دارد.

 

 

 

منبع: نبرد خلق شماره  ۴۶۳،  آدینه یکم اردیبهشت ۱۴۰۲  - ۲۱ آوریل ۲۰۲۳

 

 https://t.me/nabard_khalgh

بازگشت به صفحه اول