م. وحیدی (م. صبح)
صدای سرگردان مجهول کدام سرزمین را آواز می دهد و بر میراث کدام تاریخ تهی پندارهای زخمی اش را به وسوسه می خواند؟ سالهای بی رنگ هویت توست که جز قابی از حسرت و تشنگی نیست تصویر کدام جان پاکی که جانها را به نجات می خوانی؟ سوره هایت فصلهای شکفتن را عقیم می کنند و حچم موریانه ای انگاره هایت روز شمار مرگ بی گناهی ست که لنگان و تلخ از لحظه های پایانی خویش می گذرند
بر نطفه الفباهایت تابوتها صف کشیده اند و سنگواره های مقدس هر صبح و شام ضرب آهنگ احتضار زیبایی را ترنم می کنند آه! بر دیباچه سیاه قصه ات چه نوشته ای که حواریون مسیح رنج خویش را در جهل خویش ستایش می کنند منظومه آیه هایت گرداب رنج و انتحارست و لبخندت درحافظه آب خزه می بندد برگان بهاری اینک فصلی نو را تلاوت می کنند
منبع: نبرد خلق شماره ۴۶۳، آدینه یکم اردیبهشت ۱۴۰۲ - ۲۱ آوریل ۲۰۲۳
|