پرونده های بی سرانجام!

مرجان

از آنجایی که قرار نیست مردم ایران بدون دغدغه و در آرامش زندگی کنند و علاوه بر تحمل انواع کاستیها و سستیها در امر تدبیر حکومت، باید به خود تلقین نموده که ما با مردم دنیا خیلی تفاوت داریم و قرار نیست شباهتی به کشورهای پیشرفته داشته باشیم!! لذا مسئولان هر از چند گاهی، زحمت مهندسی کردن یک "پِلَن" جدید برای لرزاندن تن و آزردن روان مردم اسیر و گرفتار تا حد پشیمان شدن از زندگی، را به خود می ‌دهند. تا مبادا یادشان برود در کجا زندگی می ‌کنند و خدای ناکرده وضعیت خود را حتی با عراق جنگ زده که ارزش پولش چهار پنج برابر پول "پِهِن نشان" ماست، مقایسه نکنند حالا دوبی و سنگاپور و ترکیه و... که تصورش هم ممنوع است !!

هر چه دست و پا زدن مردم و لِه شدن شان زیر آوار مصائب بیشتر می ‌شود "پِلَن" ها نو به نو به سراغ شان می آید.

چقدر ذهن افرادی باید خالق اندیشه های پلید باشد که برای انحراف افکار عمومی از غارت و چپاول، نقشه حمله به دختران را طراحی کنند، آن هم در محیط علم آموزی و پرورش فکری و بدنی. مدرسه ها و دبیرستانها را خاکریز دشمن فرض کردن و از سلاح شیمیایی که در جنگهای متعارف ممنوع و جنایت علیه بشریت است، استفاده کردن.

چند ماه در حملاتی سریالی،  حتی به طور روزانه دهها مدرسه مورد هجوم آتش به اختیارها قرار گرفتن و دختران معصوم را طعمه گازهای شیمیایی قرار دادن و روانه بیمارستان کردن و با کی بود کی بود من نبودم، جواب مطالبه به حق جامعه را دادن، جز از این جاهلان قاتل بر نمی آید ؟

مردم کوچه و خیابان به فریاد در آیند که ای قدرت برتر منطقه!! که "ریگی" را در هواپیما روی آسمان دستگیر می کنی، چطور عاملان حمله شیمیایی به دختران ما را شناسایی نکرده ای؟ اگر دستتان در این جنایت آلوده نیست چرا هر روز توجیهی به خورد خلق الله دادید،

اول ماجرا که کلاً سیاست انکار پیش گرفتید، بعد از مدتها و بر اثر فشار افکار عمومی و برآمدن فریاد و ضَجه جِگرسوز پدران و مادران، تازه لطف نموده و عمدی بودن این جنایات سریالی را تایید کردید.

بعد چه شد؟ آیا برای حفظ جان فرزندان مردم نیروهای امنیتی تان را گسیل داشتید که  دختران درس آموز، با مراقبتهای شدید شما، بتوانند با خیالی راحت و احساس امنیت به فراگیری دانش بپردازند؟ یا خیلی اتفاقی!! کاری کردید که دوربینهای مدارس در لحظه تهاجم شیمیایی از کار بیفتد؟

فاضل میبدی روحانی اصلاح طلب نوک پیکان افشاگری اش را به طرف جریان هزاره گراها و آخرالزمانیها نشانه گرفت، اما به سرعت حرف خود را پس گرفته و خموشی پیشه کرد. ماله کشان مزدورتان کلا شیمیایی شدن را منکر شده و این جنایت آشکار را، یک عکس العمل هیجانی فراگیر دخترانه، عنوان کردند.

مدیران خودفروخته مدارس در اجرای این طرح شیطانی با شما همدست شدند و هنگامی که کم کم خانواده ها دوباره برای اعتراضات به کف خیابان برگشتند سرکوب شان کردید. وزیر آموزش و پرورش خیلی راحت سر و ته قضیه را هم آورد و گفت: چیزی نبوده، بوی توالت حال بچه ها را بد کرده !!!

تا اینکه رهبر حکومت خیلی غَلاظ و شَداد متهمان حملات به مدارس دخترانه را تهدید به اشد مجازات کرد و همانطور که انتظار می ‌رفت نه آتش به اختیاری دستگیر شد نه فرقه ای انحرافی از هم پاشید و به روال همیشگی، قربانیان تبدیل به مجرمان شده و اعترافهای مُضحِک تلویزیونی آغاز شد که بله کار، کار دانش آموزان و خانواده های شان بوده و این پرونده هم، چون هزاران پرونده بی سرانجام، منتظر روز آزادی خواهد ماند تا در دادگاه خلق محاکمه ای عادلانه برگزار شود و آمران و عاملان این جنایت پاسخگو شوند.

 

نبرد خلق شماره ۴۶۲  - اول فروردین ۱۴۰۲- ۲۱ مارس ۲۰۲۳

 https://t.me/nabard_khalgh

بازگشت به صفحه اول