تَرانه «تمام شد» یک کالای بُنجُل مهدی سامع این روزها ترانه «تمام شد» به وسیله مجموعه ای از نوازندگان به وفور پخش می شود. در این مجموعه ولی فقیه و نهادهای امنیتی نظام نقش اصلی و صاحب امتیاز این آهنگ هستند. افراد دیگری هم هستند که خود را اپوزیسیون تعریف می کنند، اما توجه ندارند که خارج از گامهای آهنگ (فالش) این ترانه را می خوانند. گروه اول می دانند که «تمام نشده» و از آن چه در گوشه و کنار کشور، باوجود وحشیانه ترین سرکوبها، می گذرد به طور کامل آگاه هستند. اما گروه دوم، اگر کاسه ای زیر نیم کاسه نباشد، افراد و جریانهایی هستند که عموماً دستی در آتش نداشته و ندارند و واژه «میلیونی» و نبود آن را تکرار می کنند. برخی از افراد این گروه، روزهای پس از شنیدن صدای انقلاب به وسیله محمد رضا شاه، که آغاز شکل گیری یک قدرت دوگانه در کشور بود را با شرایط کنونی مقایسه می کنند و نتیجه می گیرند که در حال حاضر جنبش انقلابی تمام شده است. اینان حتی درختها را هم نمی بینند تا چه رسد به جنگل و ناآگاهانه و یا از روی غَرَض، خیزشها را نادیده می گیرند و اگر جرات کنند وجود آن را انکار می کنند. وقتی در شامگاه پنجشنبه ۲۷ بهمن، به مناسبت چهلمین روز اعدام زنده یادان محمد مهدی کرمی و سید محمد (کیان) حسینی، در کف خیابان دهها منطقه تهران شعار «مرگ بر خامنه ای» و «مرگ بر دیکتاتور» سرداده شد، وقتی در همین زمان در دهها شهر بزرگ و کوچک فریاد «مرگ بر دیکتاتور»، «فقر فساد گرونی، میریم تا سرنگونی»، «خامنه ای قاتله، ولایتش باطله» و... سرداده شد، وقتی جمعه های خیزشی در زاهدان، راسک، گالیکش و... با شعارهای «این همه سال جنایت، مرگ بر این ولایت»، «مرگ بر ستمگر، چه شاه باشه چه رهبر»، «خامنه ای حیا کن، مملکتو رها کن»، «سفره ما خالیه، خامنه ای جانیه»، «فقر فساد گرونی میریم تا سرنگونی»، «مرگ بر مخبر، مرگ بر بسیجی، مرگ بر سپاهی»، همچنان با شور و رزمندگی ادامه دارد، وقتی هر شب در برخی از بخشهای تهران فریاد «مرگ بر خامنه ای» سرداده می شود و هنگامی که هر روز شاهد برگزاری پُرشور یادمان شهیدان جنبش انقلابی هستیم، چگونه می توانیم مدعی «تمام شد» شویم. در این مورد می توانیم نگاهی هم به آن چه در هِرَم قدرت و پیرامون آن می گذرد داشته باشیم. زیرا یکی از نشانه های «شرایط انقلابی» این است که حکومت نمی تواند به «شکل گذشته» ادامه حیات دهد. بسیاری با حذف واژه «گذشته» از این که حاکمیت ادامه حیات می دهد، نتیجه می گیرند که حکومت هست و چون «هست» پس جنبش انقلابی «نیست». اما واقعیت وجودی حکومت با همه مشخصات و مختصات آن نشان از آن دارد که «وضع» موجود همان «وضع» دیروز نیست و نسبت به دیروز برای اجرای اُمور مربوط به حکومت نه تواناتر، که ضعیف تر شده است. این پروسه هرگاه تمامی شاکله حکومت را شامل شود، می توانیم نتیجه گیری کنیم که موریانه به جان حکومت افتاده است. برای اثبات این امر دو عامل برجسته وجود دارد: ریزش مداوم از هِرَم قدرت و تشدید تضاد در آن چه باقی می ماند و این دومی موجب ریزش جدید می شود. پیرامون ریزش نیاز به کَنکاش زیادی نیست. برآمد یک قاتل بدنام در مسند ریاست جمهوری اسلامی و اشغال بهارستان توسط تعدادی دزد و غارتگر، که شامل وزرای کابینه هم می شود، تصویر کامل ریزش در ولایت خامنه ای را در مقابل چشم همگان قرار داده است. در باره تشدید تضاد در درون شاکله موجود نظام، به چند مورد از میان صدها مورد که در ماه بهمن رونمایی شده، می پردازم. پاسدار یحیی رحیم صفوی، دستیار و مشاور نظامی ولی فقیه در تشریح شرایط جاری در کشور، به تاثیرات شبکه های اجتماعی و فناوریهای رسانه پرداخت و از تهدیدی اجتماعی و ایدئولوژیکی تحت عنوان «جنگ شناختی» نام برده است. او در دانشگاه فرماندهی و ستاد سپاه (دافوس) اذعان کرد که جمهوری اسلامی در «جنگ رسانه ای، فضای مجازی و شناختی» عقب مانده و مانند عملیات خیبر و بدر در جنگ هشت ساله با عراق، شکست خورده است.» (وبسایت انتخاب، چهارشنبه ۲۶ بهمن) وبسایت دویچه وله فارسی که این خبر را در روز جمعه ۲۸ بهمن پوشش داد، پیرامون این سخنان به یادداشت وبسایت «نورنیوز»، وابسته به شورایعالی امنیت رژیم پرداخت. در این یادداشت با «ابراز تاسف از تحلیل غلط برخی نخبگان» و بازتاب وسیع «عبارت شگفت آور یکی از فرماندهان عالی نیروهای مسلح» در «رسانه های معاند»، آمده است: «بزرگ نمایی تأثیرگذاری جنگ شناختی دشمن در رخدادهای اخیر و حتی اذعان به این گزاره غلط که جمهوری اسلامی ایران در این عرصه دچار شکست و هزیمت شد، ضمن آنکه ریشه در واقعیت ندارد، به نوعی تضعیف کننده جبهه خودی و روحیه دادن غیر مستقیم به دشمن در میدانی است که با وجود سرمایه گذاریهای هنگفت در آن، موفق به کسب پیروزی و موفقیت مورد نظر نشد.» جدال بین دو سرکرده با سابقه سپاه، که یکی از «شکست» رژیم صحبت می کند و دیگری آن را «بزرگنمایی» که «تضعیف کننده جبهه خودی» است ارزیابی می کند، وضع درون نظام را نشان می دهد. از آن مهم تر حرفهای ولی فقیه در مورد کابینه رئیسی است. خامنه ای روز دوشنبه ۱۰بهمن در جمعی از وابستگان رژیم گفت: «ما گاهی اوقات تصمیم گیریهای متناقض داریم؛ یک دستگاه یک تصمیمی می گیرد، اعلام می کند، یک دستگاه دیگر خلاف و ضد آن را تصمیم میگیرد، اعلام میکند! هر دو هم در جلسه هیأت دولت دور یک میز مینشینند، این نباید اتفاق بیفتد... بودجه ما متأسفانه دچار مشکلات ساختاری است، این کسر بودجه های عجیب و غریبی که در سالهای مختلف وجود داشته، یکی از مشکل سازترین عوارض مالی کشور ما از لحاظ اقتصادی است، ما این جلسه شورای اقتصادی سران قوا را تشکیل دادیم، برای این که این مشکل برطرف بشود، تا حالا هنوز برطرف نشده». رسانه حکومتی جمهوری اسلامی در روز یکشنبه ۴ دی ۱۴۰۱نوشت: «مسئولان نظام نباید به آرامش نسبی کنونی دل خوش کنند و دچار این اشتباه شوند که همه چیز تحت کنترل است... به بعضی رجزخوانیها که این روزها جریان دارد، اعتنا نکنید و گزارشهای مثبت را نشانه پایان ماجرا ندانید. این تصور را هم کنار بگذارید که با اعدامها و چوب و فلک کردنها مشکل حل می شود و غائله می خوابد!» آری انقلاب هنوز ادامه دارد و «اعدامها و چوب و فلک کردنها» تاکنون نتوانسته آن را مهار کند و برای همین است که ولی فقیه نظام اعتراف می کند که «با دروغ آشکار می گویند نظام رو به قهقراست.»
نبرد خلق شماره ۴۶۱ - اول اسفند ۱۴۰۱- ۲۰ فوریه ۲۰۲۳
|