متن سخنرانی زینت میرهاشمی

 

درود به شما که در این جا برای بزرگداشت رستاخیز سیاهکل حضور دارید و درود به شرکت کننده در شبکه زوم. سپاس فراوان از همبسنگی شما و به ویژه از همرزم مجاهد آقای محسن رضایی که دعوت سازمان ما را برای سخنرانی پذبرفت. حماسه سیاهکل، آغاز همکاری و اتحاد عمل در میدان واقعی مبارزه بین دو سازمان بود. همان گونه که در بیانیه سازمان چریکهای فدایی خلق ایران به مناسبت پنجاه و دومین سالگرد قیام سیاهکل آمده است: « تلاشهای مذبوحانه برای درهم شکستن اتحاد ما در شورا چه آگاهانه و از جانب نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی و چه ناآگاهانه و غرض ورزانه، نمی تواند خللی در عزم ما برای ادامه راهی که بدون تزلزل و فرصت طلبی انتخاب کرده ایم، ایجاد کند.»

 

درود می فرستم به شهدای سرفراز ایران زمین، از انقلاب مشروطه تا قیام حماسه سیاهکل و تا جنبش انقلابی ژینا در سال جاری، انقلابی که با پیشتازی زنان.

 

درود می فرستم به زندانیان سیاسی، سمبلهای مقاومت، آگاهی و ایستادگی. هزاران درود به قیام آفرینان و شورشگران که در این چند ماه چهره ایران را تغییر دادند. صدایشان رساتر از هر هنگام به چهارگوشه جهان رسید. درود به مادران شهدا که خون فرزندانشان را به پرچمی برای دادخواهی و ادامه راه آنان تبدیل می کنند. گرامی با نام و یاد چهار آذرخش انقلاب 1401، محسن شکاری، محمد مهدی کرمی، محمد حسینی و مجید رضا رهنورد.

محمد حسنی در آخرین پیامش در اینستاگرام نوشت: «آموخته ام که به جنگ ناپاکیها بروم، حتا در سخت ترین شرایط خواهم جنگید با تاریکی و خواهم دوید به سوی روشنایی...»

 

به چرایی این همایش می پردازم؛ دوش به دوش از جنگل تا خیابان!

ما امروز در این گردهمایی هستیم تا یاد مبارزان ماندگار و سترگی را گرامی بداریم که در دوره خفقان سلطنت پهلوی مانند آذرخش درخشیدند. انسانهای والایی با اندیشه های کمونیستی، از تحلیل شرایط روز و با عبور از خط قرمزهای رایج در میان کمپ چپ آن دوران، طرحی نو درافکندند. رستاخیز سیاهکل صحنه سیاسی جامعه ایران را به کلی دگرگون کرد و نام و نشان خود را بر تاریخ ایران زمین به عنوان یک نقطه عطف به ثبت رساند. تولد جنبش فدایی و چپ مستقل در ایران، تولد جنبش نوین کمونیستی ایران در برابر قدرت مطلق حکومت، کشف حلقه مفقوده برای محک زدن تئوری در عمل بود. هدف رزمندگان سیاهکل آزادی، استقلال، دموکراسی، برابری، صلح و سوسیالیسم بود و برای تحقق این آرمانهای انسانی از همه چیز خود گذشتند و جانهای شیفته خود را فدا کردند.

 

تولد جنبش فدایی، تصویر جدیدی از چپ، سوسیالیسم و کمونیسم را در سپهر سیاسی جامعه خفقان زده سالهای بعد از کودتای خائنانه 28 مرداد 1332، در برابر دید همگان گذاشت. تداوم مبارزه جنبش فدایی تا انقلاب سال 57، شکل گیری مبارزه مسلحانه از طرف نیروهای انقلابی دیگر مانند سازمان مجاهدین خلق ایران، بر ادبیات، هنر و تمامی نیروهای اجتماعی آن دوران تاثیر گذاشت. راه و رسم مبارزه و قدردانی از مبارزان وارد ادبیات و هنر شد. شما به آثار ادبی آن زمان مراجعه کنید نفوذ جنبش فدایی را می توانید ببینید. همه گیری، تکثیر شجاعت و ایستادگی در برابر استبداد پهلوی از جمله رمز و راز ماندگاری رستاخیز سیاهکل است که تا امروز هیچ کسی را بی تفاوت نگذاشته است. استقبال بیشمار مردم بعد از سرنگونی استبداد سلطنتی گواه این حقیقت است. 

در مورد چرایی و تاثیرات رستاخیز سیاهکل، بستگی به آن که هر کس در کدام سمت تاریخ جنبش ضد دیکتاتوری از دوران انقلاب مشروطه تا حال، ایستاده و چه نقشی در سپهر سیاسی جامعه ایران و در جدال قدرت حاکم و مردم داشته ، شرایط مشخص و ضرورت را چه دیده است، آن را رازیابی می کند.

نگاه ما که خود را ادامه دهندگان راه و رسم و آرمانهای قیام می دانیم، در بیانیه سازمان آمده است. با توجه به شرایط انقلابی روز و فرصت کم، روی چند نکته تاکید می کنم

نقاط مشترک آن دروان و این دوران و چه رشته هایی محکمی ما را به آن حماسه سازان ماندگار پیوند زده است.

آرمان آزادی و شورش علیه نظم بیدادگرانه نقطه مشترک دیروز و امروز ماست. بنابراین ما با کوله باری از تجربه و ارزشهای آفریده شده آن رویداد بزرگ به مسایل امروز می پردازیم. 

 

آنچه که جامعه طی چندهزار جنبش اعتراضی و خیزش از جمله دی 96 و آبان 98 جریان داشت خود را در انقلاب ژینا به پیشتازی زنان، همه را به سطح آورد. بالندگی، آگاهمند بودن و هدفمند بودن، سراسری و گسترده بودن از جمله خصیوصیات بارز جنبش انقلابی جاری در ایران است که توجه جهانی را به خود گرفته و شجاعت و رشادت قیام کنندگان، همه را شگفت زده کرده است.

 

جنبش انقلابی باوجود شدیدترین سرکوبها همچنان ادامه دارد. این جنبش مانند هر جنبشی افت و خیز دارد، شکل بروز آن تغییر می کند اما آرام نمی گیرد. به نقشه حرکتهای کوچگ و بزرگ نگاه می کنیم. از خراسان تا خوزستان، از کردستان تا بلوچستان، از آذربایجان تا لرستان، از اصفهان و شیراز تا گیلان و مازندران و از قزوین و کرج تا تهران شورشی. نگاه می کنیم به شهرها و روستاها و به دانشگاههای سراسر کشور و به شعارهای شبانه و شعارنویسی و بزرگداشت پُرشور شهیدان.  

سیاست رژیم در مورد جنبش انقلابی ادامه همان سیاستی است که از روز به قدرت رسیدن خمینی تا کنون جریان داشته است، سرکوب عریان هر حرکت آزادیخواهانه و حق طلبانه. به یاد آوریم تظاهرات پرشور زنان در اسفند 1357 با شعار «ما انقلاب نکردیم تا به عقب برگردیم» علیه حجاب اجیاری و ببینیم یکی از شعارهای قیام انقلابی کنونی را: «چه با حجاب، چه بی حجاب، میریم به سوی انقلاب». از این همانندی ها به وفور وجود دارد و حکومت هم به سرکوب ادامه می دهد.

 

البته فقط رژیم حاکم نیست که تلاش برای سرکوب قیام مردم می کند. بلکه افراد و جریانهای دیگری هم هستند که چه به طور آشکار و چه موذیانه با انقلاب به معنای ویران کردن نظم بردگی و ساختن نظمی نوین، به معنی سرنگونی رژیم ولایت فقیه و همه نهادهای امنیتی قضایی و نظامی آن و برقراری حاکمیت مردم، تحقق دمکراسی و عدالت اجتماعی و رفع همه اشکال تبعیض مذهبی، جنسیتی و ملی و تحقق شعار کار مسکن آزادی و جدایی دین از دولت و نظام آموزشی مخالفند به همین خاطر آهنگ خشونت پرهیزی می سرایند و حتی دفاع مشروع برحق را نفی می کنند و به دنبال راه حلهایی برای کنترل انقلاب هستند. 

 

اما آنچه که جریان دارد، کشیدن خط باطل بر تئوری سازشکارانِ همه فصول، که می گفتند و می گویند «مبارزه مُرد، زنده باد سازش» و یا به بهانه خشونت پرهیزی، سازش را پیشنهاد می دادند یا از نامه نگاری و نصیحت از دیکتاتور می خواستند رفتار مستبدانه رژیم را تغییر دهند، است. به راستی می توان گفت این جنبش آنها را شرمساز تاریخ کرده است.

 

اجازه دهید نگاهی کوتاه به سه نوع سیاست در برابر جنبش انقلابی داشته باشم.

اول: بودن در کنار نیروهای انقلابی و حمایت و یاری برای به ثمر رساندن جنبش انقلابی یعنی سرنگونی جمهوری اسلامی با همه نهادهای حکومتی.

دوم: متوسل شدن به راه حلهایی مانند کودتا، دخالت نظامی نیروهای امپریالیستی، ساخت و پاخت با بخشهایی از حکومت، تکیه بر نهادهای سرکوبگر مانند سپاه تروریستی پاسداران و ارتش و بسیج که همگی در حفظ این رژیم نقش دارند، ایجاد مانع برای رشد انقلاب و نیروهای انقلابی و شعارهای هدفمند آن.

راه حل سوم راه حل رژیم است. مردم را دشمن می داند و با خشونت تمام این راه حل را پیش می برد و البته با شیوه های نرم افزاری آشکار و پنهان راه حل دوم را مطرح می کند.

 

سیاستی که این روزها از جانب جریانهایی که رویایشان بازگشت به گذشته و نبش قبر از دیکتاتورهای سابق است که این دقیقا سیاستی برای مهار جنبش به زیان مردم است.

اینان وانمود کنند نیروی اجتماعی بزرگی که مدافع آزادی و برابری است و جانهایی که طی 44 سال در استبداد دینی فدا شده است را بدون تاریح درخشان، فاقد سنت انقلابی و تهی از اندیشه های پیشرو جلوه دهند.

آنها تلاش می کنند رویای رهایی از دیکتاتوری و رسیدن به آزادی را به کنار رفتن چند راس از ملاهای عمامه دار محدود کنند. اما تردیدی نیست که جامعه به عقب بر نمی گیرد و همانگونه که «بازگشت به عصر طلایی امام» توهمی بیش نیست، بازگشت به دوران سلطنت شاه هم توهمی بیش نخواهد بود.

شعارهای انقلاب1401 دقیقا مشخص و واضح است که مبارزه برای رهایی از هر نوع بندگی چه تاج باشد و چه عمامه را می خواهند.

استبداد دینی ولایت فقیه با رهبری خمینی میوه دیکتاتوری سلطنتی و بند و بست قدرتهای استعماری با خمینی است. همه کسانی که این میوه فاسد را به حساب نیروهای چپ و انقلابی و به ویژه به حساب فدایی ها و مجاهدین می گذارند، اگر مغرض و یا کارگزار نهادهای امنیتی رژیم و یا سرویسهای بیگانه نباشند، در خوشبینانه ترین ارزیابی افراد نااگاهانی هستند که تاریخ را به میل خود تفسیر و تحلیل می کنند.

 

به ارتباط چنگل و خیابان بپردازم.

شکوفایی مبارزه طی 44 سال علیه رژیم در انقلاب ژینا، نشان داد که رفقایی که در جنگل مبارزه مسلحانه را آغاز کردند و همه مبارزینی که علیه دیکتاتوری مخمد رضا شاه جان فدا کردند، آخرین شقایق جنگل خونین مبارزه علیه استبداد نبودند و راه آنان ادامه دارد. آفتابکاران جنگل در قیامهای پر شکوه مردمی، بازتولید و تکثیر شده است. بازتولید مقاومت در مبارزه و شورش علیه بی عدالتی، تبعیض، استثمار، بردگی، استبداد دینی و در یک کلام مقاومت علیه وضع موجود خود را نشان می دهد. رویای رهایی از بردگی، بندگی و سرنگونی استبداد دینی، همچون خون در قلب جامعه جاری است و تپش آن، دنیا را تکان داده است.

دانشجویان، دانش آموزان و جوانان شورشی و مردم قیام آفرین هر روز طرحی نو در می اندازند و رژیم دنبال شورشگران برای مهار قیام و انقلاب است. به این معنا که مردم برای خواست مشخص که همانا سرنگونی رژیم است جانهای شان را فدا می کنند و رژیم برای دفاع از امنیت خودش سرکوب می کند.

 

ما چه می گوییم

سازمان چریکهای فدایی خلق ایران به عنوان یک سازمان کمونیستی، همچنان به مبارزه تا رسیدن به آزادی و سوسیالیسم ادامه می دهد. در شرایط کنونی خواست اولیه و مقدم مردم ایران که همهِ شیفتگان آزادی در راه آن پیکار می کنند، سرنگونی رژیم حاکم با همه دسته بندیها و باندهای درونی آن و به سرانجام رساندن انقلاب دمکراتیک نوین ایران است. این خواست کانون ستیز (تضاد عمده) و گرانیگاه تحول جامعه ایران برای رهایی را تعریف می کند.

از این رو ما «قیام همگانی و استفاده از تمامی اشکال مبارزه را حق مسلم مردم ایران می شماریم. سازمان ما ایجاد هسته های مخفی مقاومت، تشکیل هسته های کوچک رسانه ای و خبر رسانی، ایجاد کمیته های مخفی عمل و شوراهای هماهنگی، سازمانیابی برای نافرمانی مدنی و... را راهکارهای ایجاد بی شمار کانونهای شورشی می داند. این راهکارها اشکال مناسب و عملی برای هماهنگی مبارزه کارگران، معلمان، کارمندان، مزدبگیران، پرستاران، دانش آموزان، دانشجویان و جوانان، زنان، روشنفکران، فرهنگیان و هنرمندان است و ما به سهم و توانایی خود در این مسیر تلاش می کنیم.» (گزارش سیاسی، مصوب نهمین شورای عالی سازمان، سه شنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۵/ ۷ فوریه ۲۰۱۷)

 

در سراسر فلات آفتاب و باد، «زنگ انقلاب» به صدا در آمده، «توفان شکوفه» داده و «آفتابکاران جنگل» ماندگار و تکثیر شده است.

«مرگ بر دیکتاتوری، مرگ بر خامنه ای، زنده باد آزادی»

«زنده باد انقلاب دمکراتیک نوین مردم ایران»

 

نبرد خلق شماره ۴۶۰  - ۲۶ بهمن ۱۴۰۱ ویژه رستاخیز سیاهکل- ۱۵ فوریه ۲۰۲۳

 https://t.me/nabard_khalgh

بازگشت به صفحه اول