گزارش سیاسی سخنگوی سازمان چریکهای فدایی خلق ایران

به یازدهمین اجلاس شورای عالی

 

یازدهمین اجلاس شورای عالی سازمان چریکهای فدایی خلق ایران، -از این پس «سچخفا»- در شرایطی برگزار می شود که جامعه ایران در حال انجام یک انقلاب بی سابقه بر دوش جوانان و با پیشتازی زنان است؛ انقلابی که از نظر عمق و وسعت در تاریخ ایران و خاورمیانه بی سابقه است. پروسه انقلابی که در پی قتل حکومتی زنده یاد مهسا (ژینا) امینی آغاز شد، با شکوهمندترین جنبشها و خیزشها، چندین ماه است که همچنان ادامه دارد. ایران دستخوش تحولاتِ سرنوشت سازی شده که پیرامون عمق و وسعت آن بسیاری از کارشناسان و تحلیل گران معتبر نوشته و گفته اند.

آدینه شب، ۲۵ شهریور سال ۱۴۰۱ خورشیدی جرقه ای بر خشم و نفرت انباشته شده جامعه زده شد که بسیاری از کارگزاران نظام پیرامون وقوع آن هشدار می دادند. شمار زیادی از شهروندان تهران در برابر بیمارستان «کَسرا» تجمع کردند و شعار «مرگ بر دیکتاتور» سر دادند. از آن لحظه گُسلهای گوناگون (استبداد سیاسی/ اختلاف عمیق طبقاتی و بیکاری/ تبعیض مذهبی، جنسیتی، ملی و قومی/ بحران آب و ویرانی طبیعت/ و...) و بحرانهای بیشمار (فساد نهادینه شده و گسترده حکومتی/ نبود چشم انداز برای آینده نسل جوان/ انسداد فرهنگی به شمول حجاب اجباری/ و...) با شدتی کم نظیر فعال شد و تمام آنچه که در خیزش دی ۱۳۹۶ و آبان ۱۳۹۸ و صدها حرکت اعتراضی و شورشی تجربه شده بود، با ابعادی کلان تر بازسازی گردید.

روز شنبه ۲۶ شهریور ۱۴۰۱، مراسم خاکسپاری «ژینا» به جلوه کم نظیر جنبش توده ای با شعارهای «مرگ بر دیکتاتور/ مرگ بر خامنه ای و ژن، ژیان، ئازادی» تبدیل شد و همزمان در شهرهای گوناگون، مردم و در کانون آن زنان و جوانان خیابانها را فتح کردند.

مردم با خیزشهای اعتراضی شاکِله بی ریخت حکومتی را که با تبهکاری و تنها با سرکوبهای بی محابا به حیات ننگین خود ادامه می دهد، به مبارزه سرنوشت ساز طلبیدند و در حالی که «مقام معظم» در تدارک ولیعهدی «آقا مجتبی» بود، جامعه با کُنش خود میز «آقا» را به هم ریخت و نام «ژینا» را به عنوان «اسم رمز» یک خیزش و قیام تاریخی به ثبت رساند.

جامعه ای که آبستن شورش، قیام و انقلاب بود، تولد دوران نوینی را با عزم و رَزم خود اعلام کرد و با تایید اینکه «جشن ستمدیدگان و استثمارشدگان است»، آتش برافروخت و پیرامون آن و دست در دست هم، آرزوی «رقصی چُنین میانه میدان» را به واقعیت تبدیل کرد.

در برابر این پیکار سرنوشت ساز، ولی فقیهِ نظام همه شِگِردهای خود را به کار گرفته تا با کمک سرکوبگران، غارتگران، اَنگلها، آدمکُشان، تَجاوزکاران، لومپنها، جِنگیرها و همه آنهایی که فاقد حداقل شرافت هستند، انقلاب را سرکوب و خاموش کند.

«هرانا» در گزارش روز چهارشنبه ۳۰ شهریور ۱۴۰۱ خود اعلام کرد: «طی ۵ روز، در مجموع ۱۱۴ نقطه در ۲۹ استان کشور شاهد اعتراض بوده، ۱۸ دانشگاه کشور دستکم ۲۰ بار و ۶۹ شهر ۹۴ مرتبه تجمع کردند.»

دبیرخانه شورای ملی مقاومت ایران در اطلاعیه روز پنجشنبه ۳۱ شهریور ۱۴۰۱ اعلام کرد: «در ششمین روز قیام، مردم دستکَم در ۸۶ شهر در ۲۸ استان با شعار "مرگ بر خامنه ای"، "امسال سال خونه، سید علی سرنگونه" دست به اعتراض زدند.»

بر اساس گزارشهای منتشر شده، طی هفت روز آخر شهریور دستکم ۹۰ تن از شهروندان به شمولِ زنان، جوانان و نوجوانان در این جِدالِ سرنوشت ساز به شهادت رسیدند.

روز شنبه ۸ بهمن ۱۴۰۱، سازمان مجاهدین خلق ایران اعلام کرد که تاکنون تظاهرات و قیام سراسری در بیش از ۲۸۲ شهر با ۷۵۰ شهید و سی هزار دستگیری به ‌ثبت رسیده است. این سازمان تاکنون اسامی و مشخصات ۶۴۷ تن از شهیدان انقلاب ۱۴۰۱ را اعلام کرده است.

بر اساس گزارشهای منتشر شده، از ۲۵ شهریور ۱۴۰۱ تا اول آذر ۱۴۰۱، دستکم  ۱۰۲۷ حرکتِ اعتراضی از جانب دانشجویان سراسر کشور صورت گرفته است.

گزارشهای گوناگونی که از چندین هزار حرکتِ خیابانی، تجمع و اعتراض در دانشگاه، مراسم یادمانِ شهیدان انقلاب، اعتصابِ بازاریان، عَمامه پَرانی، سردادن شعار شبانه از پنجره و بالکن خانه ها و... نشان می دهد که لبه تیز حمله به سوی تضاد عمده، یعنی تضاد بین مردم و حکومت و برای سرنگونی «نظام» است که خود را در شعارهای زیر از میان صدها شعار نشان می دهد:

مرگ بر دیکتاتور

مرگ بر خامنه ای

مرگ بر خامنه ای، لعنت بر خمینی

جمهوری اسلامی، نمی خوایم نمی خوایم

خامنه ای حیا کن، مملکتو رها کن

خامنه ای قاتله، حکومتش باطله

خامنه ای ضحاک، می کِشیمت زیر خاک

مرگ بر سپاهی

بسیجی، سپاهی - داعش ما شمایید

این آخرین پیامه، هدف خود نظامه

تا آخوند کفن نشود، این وطن وطن نشود

امسال سال خونه، سید علی سرنگونه

توپ تانک فشفشه، آخوند باید گُم بشه

بهش نگین اعتراض، اسمش شده انقلاب

مهسا اسم رمز ماست، سرنگونی عزم ماست

هیز تویی، هرزه تویی - زنِ آزاده منم

می‌کُشم می‌کُشم، هر آنکه خواهرم کُشت

چه بي حجاب چه با حجاب، ميريم بسوی انقلاب

می‌جنگیم، می‌ میریم - ایران رو پس می ‌گیریم

ما همه مهسا هستیم، بجنگ تا بجنگیم

کردستان، کردستان، گورستان فاشیستان

فقر و فساد و بیداد، ننگ بر این استبداد

مرگ بر ستمگر، چه شاه باشه چه رهبر

این شعارها عمومی ترین و گسترده ترین شعارهایی است که جنبه نفی کُل نظام را دارد. در میان شعارهای ایجابی، عمومی ترین شعار از میان انبوه شعارها چنین است:

آزادی آزادی آزادی

ژن، ژیان، ئازادی - زن زندگی آزادی

نه سلطنت، نه رهبری - دمکراسی برابری

عدالت، آزادی - حجابِ اختیاری

رهایی حق ماست، قدرت ما جمع ماست

این شعارها نشان می دهد که نیروهای انقلاب برای سرنگونی نظام حاکم و تحقق آزادی بپاخاسته اند. عمل انقلابی و گسترده مردم در روزهای ۲۴، ۲۵ و ۲۶ آبان ۱۴۰۱، که در گرامیداشت قیام آبان ۱۳۹۸ صورت گرفت، یک جَهش بزرگ را برای انقلاب رهایی بخش مردم به ثبت رساند. ترازنامه جنبشها و خیزشهای این سه روز به اندازه کافی پوشش رسانه ای پیدا کرده است. این سه روز، پیوند عمیقی بین قیام سِتُرگ هفته آخر آبان ۱۳۹۸ با قیام کنونی برقرار کرد.

 

واکنش کارگزاران نظام و پیرامون آن به خیزش انقلابی

خامنه ای روز شنبه ۲۸ آبان ۱۴۰۱ گفت: «حالا که نتوانستند مردم را به میدان بیاورند، در حال شرارتند تا بلکه بتوانند مسئولان را خسته کنند. البته اشتباه می‌ کنند، چرا که این شرارتها موجب می ‌شود مردم خسته و از آنها بیزارتر و متنفرتر شوند... این حوادث و جنایتها و تخریبها مشکلاتی برای مردم و کسبه درست می ‌کند، اما افراد در صحنه و پشت صحنه این شرارتها، بسیار حقیرتر از آن هستند که بتوانند به نظام آسیب بزنند... بساط شرارت بدون شک جمع خواهد شد... عاملان جنایت، قتل، تخریب یا تهدید به آتش زدن دُکان و ماشین کاسبان و مردم و آن کسی که با تبلیغات آنها را وادار به این کارها کرده، هر یک باید به اندازه گناهِ شان مجازات شوند... تا این ساعت بحمدالله دشمن شکست خورده است اما دشمن هر روز کید و مکری دارد و با شکست امروز، ممکن است سراغ اقشار مختلف همچون کارگران و زنان برود، اگرچه شأن بانوان و کارگران با شرف ما بسیار بالاتر از آن است که تسلیم بدخواهان شوند و فریب آنان را بخورند.»

روزنامه کیهان روز دوشنبه ۲۸ آذر ۱۴۰۱ نوشت: «مدعیان مفلوک اصلاحات به فرموده کارفرمای خود یکی یکی به میدان می آیند تا شکست خوردگی راهبردی دشمن را پنهان کنند و به تقویت تروریستهای تجزیه طلب ادامه دهند. از جمله این مدعیان می توان خاتمی و محقق داماد را نام برد... اخیراً نیز عبدالله نوری یکی دیگر از پادوهای دشمن بیانیه ای داده تا عصا زیر بغل دشمن سیلی خورده از ملت بگذارد... این طیف وطن فروش و نوکر بیگانگان را باید پای میز محاکمه کشید و متلاشی کرد».

لطف الله دژکام، روضه خوان نماز جمعه شیراز، چنین می گوید: «این را دیگه آقا، مقام معظم رهبری با یک تبیین روشن و واضحی به همه مان گفت که امروز جریانهای مختلف سیاسی در کشور ما هست که همه شان می گویند ما نظام جمهوری اسلامی را قبول داریم، ما ایران قوی را می خواهیم، شعار می دهند برای این. اگر راست می گویید چرا همدیگر را این طور دارید توی سر هم می زنید! الان دشمن ریخته توی سر ما، پس چرا توی سر هم می زنید؟ دم خروس را باور کنم یا قسم حضرت عباس؟» (تلویزیون شبکه فارس، شنبه ۲۶ آذر ۱۴۰۱)

محمد دهقان، معاون حقوقی رئیسی، جنبش انقلابی کنونی را «در نوع خود بی سابقه» خواند و گفت: «دشمن توانست با به کارگیری برخی عناصر خود فروخته و برخی افراد فریب خورده [بخوانید مردم  ستمدیده و بپاخاسته] برای اولین بار در تاریخ انقلاب چالش امنیتی و سیاسی جدی برای ملت [بخوانید ولایت خامنه ای] و کشور درست کند.» او کاسه و کوزه ها را برسر دولت روحانی ریخت آنچنان که گویی دولتهای قبلی جزیی از «نظام» و تحت امر ولی فقیه نبوده اند و اضافه کرد: «بخش زیادی از توان دولت سیزدهم صرف جبران اشتباهات عجیب گذشته شده است.» (انتخاب، جمعه ۷ بهمن ۱۴۰۱)

در همین روز، آخوند صدیقی در روضه خوانی نماز جمعه در تهران گفت: «این اهانت به رهبری نبود، اهانت به یک شخص نبود، دنیای کفر از اسلام [بخوانید استبداد دینی] وحشت دارد.» (هیات آنلاین)

پاسدار حسن کرمی، سرکرده یگان ویژه فرماندهی انتظامی روز شنبه ۲۳ مهر ۱۴۰۱، گفت: «اعتراضات جمع شده و پایان یافته است... و این توانمندی را داریم که این گونه حوادث را در کمتر از ۵، ۶ روز جمع کنیم.» (فارس)

این روزها را که سرنگونی نظام جمهوری اسلامی در حال رقم خوردن است، خمینی به خوبی توصیف کرده بود: «بترسید از آن روزی که مردم بفهمند در باطن ذات شما چیست و یک انفجار حاصل بشود. از آن روز بترسید که ممکن است یکی از "ایام الله" ـ خدای نخواسته ـ باز پیدا بشود. و آن روز دیگر قضیه این نیست که برگردیم به ۲۲ بهمن. قضیه [این‌] است که فاتحه همه ما را می ‌خوانند!» (صحیفه خمینی. ج۱۴. ص۳۸۰)

در تازه ترین نمونه‌ی ریزش در رژیم حاکم و پیرامون آن، فاصله گیری دیرهنگام میرحسین موسوی، «نخست وزیر امام»، از ایده «اصلاح نظام» و «اجرای بدون تنازل قانون اساسی» آن است. وی در بیانیه ای که روز شنبه ۱۵ بهمن ۱۴۰۱ انتشار یافت، به صراحت به اصلاح نا‌پذیری رژیم حاکم اعتراف و اعلام کرد: «اجرای بدون تنازل قانون اساسی، به عنوان شعاری که سیزده سال پیش بدان امید می ‌رفت، دیگر کارساز نیست.» در ادامه، وی ضرورت برگزاری رفراندوم و تشکیل مجلس موسسان را به میان کشید. کشاندن او از «دوران طلایی امام» به این نقطه، روشنترین شاهد پیشرفت انقلاب و تعمیق آماجهای آن است.

آری، آن «انفجار» خشم و نفرت «حاصل» شده و بنیاد استبداد مذهبی را از بیخ و بُن بر می افکند.

 

زمینه ها و دلایل

جنبشها و قیامهایی که نزدیک به پنج ماه است ادامه دارد، یکباره به وجود نیامده و تمایز آن نه در ماهیت و خصلت آن، بلکه در عمق و گستردگی اش است.

بررسی وضعیت فلاکتبار مردم نشان می دهد که رژیم حاکم در کلیت آن با همه دسته بندیها و باندهای درونی اش مقابل جامعه قرار گرفته است. عملکرد کارگزاران نظام و در راس آن ولی فقیه، در چند کلمه خلاصه می شود؛ دزدی از جیب و سفره مردم، چپاول ثروت و سرمایه های جامعه، استثمار بی حد و مرز نیروهای کار، تخریب محیط زیست کشور و انباشت سرمایه و ثروت در دست دو درصد. جامعه در برابر حاکمان قرار گرفته و هِرَم قدرت در جدال درونی مداوم که همواره افزایش می یابد، به حیات خود ادامه می دهد.

تلاش ناکام خامنه ای برای بازسازی اتوریته اش که در سال ۱۳۸۸ به وسیله زنجیره ای از خیزشهای اجتماعی، به ویژه در روز عاشورای همان سال (۶ دی ۱۳۸۸) با شعار «مرگ بر اصل ولایت فقیه، مرگ بر خامنه ای»، ضربه خورد، جامعه را در شرایط و بحران انقلابی* قرار داد. از آن زمان تا دی ماه ۱۳۹۶، که یک موج عظیم سراسری علیه حاکمیت جریان پیدا کرد و مردم تکلیف خود را با نظام و همه باندها و دسته بندیهای درونی آن روشن کردند، شاهد چندین هزار حرکت اعتراضی از جانب کارگران، کشاورزان، معلمان، پرستاران، کامیون داران، دانشجویان، بازنشستگان، بیکاران، بازاریان، طرفداران محیط زیست و... بودیم که در هر گوشه و کنار کشور جریان داشت و نشان می داد رژیم فاقد هرگونه پشتیبانی مادی از جامعه است.

در سی و نهمین سالگرد رستاخیز سیاهکل و در حالی که خامنه ای سرمست سرکوب قیامها بود، ما اعلام کردیم: «جنبش اجتماعی و قیامهای چند ماه گذشته برخلاف دیدگاه سازشکاران و فرصت طلبان که با کلی گوییهای فضل فروشانه، کانون هر تغییر و تحولی را در درون نظام ولایت فقیه جستجو می کردند و ظرفیت انفجاری جامعه را با عوامفریبی و یا خودفریبی به هیچ می گرفتند، نشان داد که نه جمهوری اسلامی ظرفیت تحول پذیری از درون خود را دارد و نه مردم ایران به لاف و گزافهای کسانی که از سر حقارت و یا به علت نادانی به درونمایه اساسی جامعه توجه ندارند، اهمیت می دهند.

«واقعیت این است که ولایت خامنه ای پس از سرکوب خیزش دانشجویان و جوانان در ۱۸ تیر سال ۱۳۷۸ و پس از تحمیل یک کوتوله سیاسی در سال ۱۳۸۴ به رقبای خود، به این توهم دامن می زد که رژیم حاکم، جاودانه به سریر قدرت تکیه زده و هیچ نیرویی نمی تواند برای به زیر کشیدنش از مرکب جهل و جنایت قیام کند. این لاف پر گزاف و این ادعاهای سخیف با جنبش بیشماران و فداکاریهای زنان و مردان ایران زمین به یکباره رنگ باخت. خیزش رنگین کمان مردم ایران در مقابل چشم جهانیان واقعیت جامعه ایران را به وضوح نشان داد... راست این است خونی که از پیکر این جنبش بر زمین ریخته شد، بذر شورش و خروش ستمدیدگان و سرکوب شدگان را در ایران زمین پراکند.» (۱۸ بهمن ۱۳۸۸)

در بیانیه به مناسبت پنجاهمین سالگرد حماسه سیاهکل پیرامون وضعیت اقتصادی کشور اعلام کردیم: «حکومت در یکی از سیاه ترین دوره های حیات اقتصادی کشور، برای تامین کَسری بودجه و در کنار آن دستبرد به جیب مردم، مشارکت در بازار بورس را تبلیغ و ترویج می کند و هر روز به گونه مُضحکی از رونق این قمارخانه بیرحم آمار ارایه می دهد. همزمان بانکها به شیوه های مختلف از بانک مرکزی پول دریافت می کنند و بدین وسیله به رشد بی دنده و ترمز اندوختگی کمک می رسانند. کانال تلگرام «خبر فوری» روز یکشنبه ۳ بهمن ۱۴۰۰ در گزارشی اعلام کرد: «آمارها نشان می ‌دهد دولت سیزدهم میراث دار شرایط دشواری است که عدم کنترل بمبهای ساعتی آن می ‌تواند تبعات و پیامدهای جدی از مسیر افزایش پایه پولی و نقدینگی و سپس تورم داشته باشد؛ وضعیتی که مستقیماً رفاه و معیشت مردم را هدف قرار داده است. شاهد این ادعا خلق ۱۲۰ هزار میلیارد تومان نقدینگی در ماه یا به عبارتی نزدیک به ۴ هزار میلیارد تومان نقدینگی در روز است. بررسی [روزنامه] فرهیختگان نشان می ‌دهد، ادامه روند افزایش لگام‌ گسیخته نقدینگی حاکی از آن است که تا پایان سال ۱۴۰۲، نقدینگی دو برابر شده و تورم افسارگسیخته بیشتری در انتظار اقتصاد ایران خواهد بود. همچنین پیش ‌بینی می ‌شود نقدینگی در پایان سال ۱۴۰۴، با ۳۵۰ درصد افزایش نسبت به ابتد‌ای سال۱۴۰۰، به حدود 15.4 میلیون میلیارد تومان افزایش می ‌یابد، این بدان معناست که خلق روزانه نقدینگی در سال ۱۴۰۴ به ۱۱هزار میلیارد تومان خواهد رسید؛ رقمی که در حال حاضر نزدیک به ۳۶۰۰ میلیارد تومان است.» این چنین رشد بی محابای اندوختگی، افزایش زیاد تورم را نوید می دهد و اگر اکنون تورم در حدود ۴۶ درصد نوسان می کند، شاهد افزایش سرسام آور تورم و در نتیجه افزایش تصاعدی قیمتها خواهیم بود که خروجی آن کشانده شدن ۷۰ درصد جامعه به فلاکت، تنگدستی و گرسنگی خواهد بود.» (چهارشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۹)

آخرین اقدام غارتگرانه ولی فقیه تصمیم محرمانه «مولد سازی دارائیهای دولت» [بخوانید حراج بدون نظارت اموال و منابع عمومی] است که تصمیم آن در آبان سال جاری رنگ مادی به خود گرفت و پس از افشا از سوی یک رسانه حکومتی، در روز یکشنبه ۹ بهمن ۱۴۰۱ با تایید خامنه ای علنی شد. بر اساس این تصمیم، اختیار اموال عمومی، بدون نظارت قوه مقننه و قضاییه، به هفت نفر واگذار می شود که در راس آن پدر خوانده چپاولگران، محمد مخبر دزفولی، قرار دارد. این اقدام، غارتگری بی حد و مرز اموال عمومی را کلید می زند که نتیجه آن تشدید باز هم بیشتر فلاکت عمومی است.

اکنون با تاراج اموال مردم، شعار خمینی شیاد و جلاد، مبنی بر حمایت از «کوخ نشینان» به طور واقعی تحقق یافته و تنها سَهو خمینی گفتن «کوخ» به جای «کاخ ولایت» بود.

 

شعله های سوزنده قیام دی ماه ۱۳۹۶

قیام دی ماه ۱۳۹۶ بلوغ شرایط انقلابی را به روشنی نشان داد. در همین خیزش توفنده بود که شعار «اصلاح طلب اصول گرا، دیگه تمومه ماجرا» به ثبت رسید.

صدای بی صدایان و به حاشیه رانده شدگان، جای خود را در خیابان پیدا کرد و مقابل چشم همگان سرود انقلاب سر داده شد. آنهایی که از دردها و رنجهای فروخفته شان کسی خبر نمی گرفت، در صدر رسانه های جهان جای گرفتند. مارش پرشکوه فرودستان، عینی ترین حقیقت جامعه ایران را بدون هرگونه بَزَکِ حکومت ساخته در کف خیابان به نمایش گذاشت.

خیزشهای چند روزه دی ۱۳۹۶، خود را به عنوان آغاز پروسه انقلاب دمکراتیک نوین مردم ایران به ثبت رسانده است. مردم بر وضعیتی شوریدند که هیچ چشم انداز بهبود برای آنان از جانب باندهای درونی نظام نداشت و «ارمغان» نظام برایشان فقط فلاکت بیشتر بود. واکنش جامعه در برابر تبهکاری حاکمان حضور در کف خیابان و طرح شعارهایی بود که بارها تکرار کرده بودند.

روزنامه «لوموند» که معمولاً در مورد شرایط داخلی ایران محافظه کارانه برخورد می کند، در شماره روز سه شنبه ۱۲ دی ۱۳۹۶ (۲ ژانویه ۲۰۱۸) نوشت: «آنچه در ایران امروز می گذرد یک انقلاب به معنای حقیقی کلمه است.»

جمعبندی سچفخا از قیام تهیدستان در دستکم ۱۵۰ شهر چنین است: «این خیزشها در بستر یک شرایط عینی به جریان افتاد که استبداد سیاسی و سرکوب اقتصادی آن را ایجاد کرده بود. این قیامها پروسه خیزشهای ۱۳۸۸ و ۱۳۸۹ را تداوم بخشید و آن را به اوج دیگری رساند که از نظر رادیکالیسم در شعارهای جاری و مرزبندی با حاکمیت از اعتلای توده ای در سالهای یاد شده جلوتر بود. حرکت دی ماه نشان داد که تدبیرهای وحشیانه حاکمیت در عرض هشت سال پیش از آن ناکام بوده است و نیروی تغییر و خواست اجتماعی آن، بسا نیرومندتر از سرکوب پلیسی و امنیتی است. خامنه ای و پاسداران ولایت در طول این دوره در جنگی فرسایشی و مداوم با حرکتهای اعتراضی کارگران، زحمتکشان، معلمان، پرستاران، دهقانان، دانشجویان، بازنشستگان، ارتش بیکاران، غارت شدگان، زنان، مدافعان محیط زیست، دستفروشان، کولبران و ... قرار داشتند که در دی ماه ۱۳۹۶ تجمیع یافت و جبهه گسترده تری را علیه حاکمیت گشود. سازمان چریکهای فدایی خلق ایران بین سالهای ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۶ به تریبون نیرومندی برای انعکاس مبارزات بخشهای گوناگون مردم ایران بدل گردید و به طور روزانه، هفتگی و ماهانه در رسانه های خود صدای آنها را که در هزاران حرکت اعتراضی پژواک می یافت، بازتاب داد.

«خیزشهای دی ماه فقط اعتراض به وضع موجود نبود، بلکه خواست گذار از آن را نیز همراه خود داشت. توده معترض با صف بندی علیه نظم حاکم و نمادهای آن، آگاهی خود از ریشه فلاکت و مشکلاتی که با آن دست بگریبان بود را فریاد زد. شعارهای «مرگ بر خامنه ای» و «مرگ بر اصل ولایت فقیه» در نوک حمله معترضان قرار داشت و در شعارهای دیگری همچون «سوریه را رها کن، فکری به حال ما کن» پایه های ثبات حکومت زیر ضرب قرار می گرفت. توده ها در عمل به افقی چشم دوخته بودند که در آن جمهوری اسلامی جایی نداشت.» ( گزارش سیاسی مصوب دهمین اجلاس شورای عالی سچفخا، ۴ فروردین ۱۳۹۸)

به گزارش «ایلنا»، پاسدار حسین ذوالفقاری، معاون امنیتی و انتظامی وزیر کشور، روز پنجشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۶، در همایش استانداران پیرامون حجم و ماهیت تجمعهای اعتراضی گفت: «ما در گذشته چنین پدیده ای نداشتیم و با وضعیت متفاوت ‌تری از گذشته مواجهیم... این اعتراضات عبور از همه جریانهای سیاسی کشور بود... تا آخر آذر ماه حدود ۵ هزار تجمع عمده در کشور برگزار شد.»

در فاصله بین دی ۱۳۹۶ تا قیام هفته آخر آبان ۱۳۹۸، سپهر سیاسی ایران سرشار از رویدادهایی بود که وجود شرایط انقلابی را نشان می دهد. کُنشهای گسترده جامعه در ابعاد کلان جریان داشت. که به برخی از آنها در بخشهای دیگر پرداخته خواهد شد. در هِرَم قدرت نیز خروجی کُنشها بیش از آن که همگرایی باشد، واگرایی می شد.

آخوند محمد مهدی حسینی همدانی، در روضه خوانی روز جمعه ۱۴ دی ۱۳۹۷ گفت: «هرکسی از هر جایی که بلند شد شروع کرد به حرف زدن.... رهبری و جایگاه ولایت خط قرمز ماست....ما در مقابل این‌ گونه حرفها کوتاه نمی ‌آییم. کسی حق ندارد وارد این حریم شود.» (آخرین خبر)

آخوند محمد تقی رهبر در نماز جمعه روز ۱۵ آذر سال ۱۳۹۶، در اصفهان در رابطه با جنبشهای کشاورزان گفت: «بابا رهبری یک فرد است با هزاران مسئولیت، یک عده می خواهند تیر و ترکشها را مغرضانه به سمتی توجه بدهند که مثلا به مقام عالی ولایت که اصلا استوانه نظام است.» (تلویزیون شبکه اصفهان)

چند ماه پیش از آبان ۱۳۹۸، حسین موسوی تبریزی، بیدادستان کل ارتجاع و ضد انقلاب در دوران خمینی بر بی پایه بودن نظام اعتراف کرد و گفت: «تعداد شرکت کنندگان در نماز جمعه کل کشور به ۱۰۰ هزار هم نمی رسد.» (اعتماد آنلاین، جمعه ۲۵ مرداد ۱۳۹۸)

و خامنه ای که از تاثیر رسانه ای شدن تضادهای درونی نظام به خوبی آگاه بود، در روز چهارشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۸ از رسانه ای شدن جدال بین ایادی و گماشتگانش ابراز نگرانی کرد. او در ملاقات با کارگزاران نظام گفت: «اختلاف‌ طبیعی بین مسئولان نباید رسانه ‌ای شود.»

چند روز پیش از شروع خروش آبان، حسن روحانی در یزد گفت: «هنوز برای ما مشخص نیست آقایی که دو میلیارد و ۷۰۰ میلیون را خورد چه شده است، او را دستگیر و دادگاهی کردند، اما این پول کجا رفت؟ چه کسانی مسئول هستند؟» (ایلنا، یکشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۸)

 

قیام توفنده آبان ۱۳۹۸

در رویداد آبان ۱۳۹۸ و البته دی ۱۳۹۶، نیروهای کار، تهیدستان، زحمتکشان، فراموش شدگان و طبقات متوسط که در آستانه سقوط به طبقات فرودست بودند شرکت داشتند و این دو رویداد جلوه دیگری از بحران و شرایط انقلابی بود. کارل مارکس در جایی گفته است: «وجود انسانهای رنجدیده ای که فکر می کنند و انسانهای متفکری که رنج می برند، با این دنیای دَدمنش و بی اثری که مایه لذت برخی افراد مبتذل و محدود الفکر است، به ناچار وارد مرحله ستیز می شود.».

برخی از نظریه پردازانِ به اصطلاح چپ که از سر ناآگاهی و یا لجاجتِ بلاهتبار منکر این واقعیت بودند، سرانجام در سال ۱۴۰۱ مجبور شدند دست از بلاهت خود بردارند و شماری از آنان به وجود شرایط انقلابی اعتراف کنند.

پس از آبان ۱۳۹۸، امیر محبیان، یکی از تئوریسینهای باند خامنه ای و جریان اصولگرا، در سمیناری که گزارش آن را خبرگزاری «ایرنا» روز پنجشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۸، پوشش داد، به انباشت خشم و نفرت مردم اعتراف می کند و می گوید: «جامعه ما هم ‌اکنون روی "بمب اجتماعی" قرار داشته که هر لحظه احتمال انفجار آن وجود دارد. نباید از کنترل آن پدیده با هر روشی خوشحال باشیم، بلکه باید بدانیم این موارد درحال نزدیک ‌تر شدن به یکدیگر هستند. با این رویکرد من فعل کاهنده نمی ‌بینم بلکه خشونت بیشتر و نفرت بیشتر را می‌بینم.»

قیام هفته آخر ماه آبان ۱۳۹۸، یک رویداد ترکیبی از زلزله، سیل و توفان بود که پیش خود (دی ۹۶) را تکامل داد و عرض و عمق آن تاثیر شگفت در پس آن (انقلاب ۱۴۰۱) داشت.

پیرامون این کُنِش دوران ساز در شماره ۴۱۹ ماهنامه «نبرد خلق» به تاریخ اول دی ۱۳۹۸، آمده است: «مردم و در مرکز ثقل آن فرودستان چنان ضربهِ غیر قابل جبران بر بنیاد حکومت وارد کردند که خامنه ای خود وارد صحنه شد، افسار مزدورانش را رها کرد تا به جان مردم بیفتند و بی محابا کشتار کنند. همچنین مرجع خودخوانده شیعیان جهان مجبور شد تا در تعریف حکومتی از مستضعفان که مرده ریگ خمینی است تجدید نظر کند تا مبادا به ذهن عَمَله و اَکره آقا این همانی "اغتشاشگر" و "مستضعف" خطور کند. ولی فقیه نظام خطاب به بسیجیان گفت: "مستضعفین را بد معنی می ‌کنند، این چند سال اخیر باب شده آن را فرودست و اقشار آسیب‌ پذیر معنا می ‌کنند؛ نه! قرآن مستضعف را این نمی ‌داند... قرآن می‌گوید مستضعفین یعنی ائمه و پیشوایان بالقوه‌ عالم بشریت."

راست این است که «آقا» یک شبه خواب نما نشده و یا از عالم غیب به او الهام نشده که دست به چنین تجدید نظری بزند. بی تردید او بیش از هرکس از آن چه در کف خیابانهای سراسر کشور اتفاق افتاد و از میزان خشم و نفرت فرودستان از ولایت اش مطلع است.

حسین نجات، از سرکردکان سپاه پاسداران، مردم معترض را «بیسواد و آلوده» خواند و گفت: «در مدل جدید براندازی، تکیه بر افراد فرو دست جامعه و کسانی است که محصول حاشیه نشینی و بیسوادی هستند و در فضای مجازی آلوده شدهاند.»

آخوند علیرضا ادیانی، رئیس عقیدتی سیاسی نیروی انتظامی، گفت: «تنها در یک روز در ۱۶۵ شهر در ۲۵ استان کشور ناآرامی به وجود آمد.» و «فتنه اخیر موجب ایجاد برخی ناامنیها در ۹۰۰ نقطه کشور شد.» وی تاکید کرد: «حوادث این چند روز از نظر وسعت و شدت به مراتب رادیکال تر، خشن تر و تا حدی متفاوت تر از فتنه های سالهای گذشته بود.» (سایت رویداد ۲۴، اول آذر ۱۳۹۸)

بر اساس خبرهای منتشر شده در رسانه های جمعی و شبکه های اجتماعی، شورش شبانه روزی هفته آخر آبان در بیش از ۱۷۵ شهر و با تکرار در بسیاری از شهرها در بیش از هزار نقطه جریان داشته که در آن دستکم ۱۵۰۰ تن از زنان و مردان با شلیک مستقیم گلوله جنگی توسط مزدوران مسلح رژیم به شهادت رسیدند.

سچفخا در روز چهارشنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۸، قیام هفته آخر این ماه را چنین گونه جمعبندی کرد:

«۱- بحران و شرایط انقلابی وارد مرحله جدیدی شده و رژیم حاکم بر ایران با همه دسته بندیها و باندهای درونی آن در مرکز مُشکلات و دُشواریهای مردُم ایران قرار دارد و منبع تضاد مُنحطی است که کرامت، ارزشها و غُرور آنها را لگدمال می کند. جامعه یک بار دیگر و این بار با توان بیشتر برای تغییر بُنیادی این شرایط به پا خاسته است.

۲- قیامهای چند روز گذشته و صدها حرکت اعتراضی طی یک سال گذشته نشان داد که بر خلاف دیدگاه برخی از گروهها و شخصیتهای سیاسی، تحریم و فشار خارجی نه مردم را گوشه نشین و منفعل می کند و نه آنان را در کنار استبداد مذهبی حاکم قرار می دهد.

۳- قیام با وجود سرکوب بیرحمانه و ارتکاب جنایت جنگی علیه شهروندان غیرمسلح، با قدرت به پیش می رود. رژیم به تله افتاده است، گریبان او را نباید رها کرد و باید درهم کوبیدش. در میدان این مبارزه، نفس هر کس که بلندتر است، پیروزی از آن اوست و ایستادگی جانانه مردم دلیر ایران در برابر ماشین سرکوب، در حال از نفس انداختن رژیم فرتوت ولایت فقیه است... پس به پیش، به پیش!» 

 

تشدید تضادها پس از آبان ۱۳۹۸

خامنه ای با کشتار دستکم ۱۵۰۰ شهید از زنان و مردانی که در قیام  ۱۳۹۸ علیه وضع موجود شوریده بودند، در این خیال باطل بود که با آن سرکوبهای دَدمنشانه هم جامعه را مهار کرده و هم باندهای درونی را به کُرنش صد در صد وادار کرده است. جواب جامعه به این رویا پردازی روشن بود و به آن خواهیم پرداخت. باندها و جناحهای درونی رژیم هم به جای «اتحاد» هیزم بیار آتش «جدال» شدند.

به گزارش سایت «حلقه وصل» روز پنجشنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۸، محمود احمدی نژاد گفت: «چه بلایی سر مملکت آورده اید هر که حرف می زند خفه اش می کنید! توی دهنش می زنید! سرکوب می کنید! آن دستگیر می ‌کند، آن توهین می‌کند، چرا؟ مملکت مال همه هست، مگر شما مالک مملکت هستید؟ آقای رئیس ‌جمهور، آقای سران قوا، همه مسئولین کشور! مگر مالک مملکت هستید؟»

روز دوشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۸، پروانه سلحشوری طی سخنانی در مجلس ارتجاع گفت: «متاسفانه به جز اقلیتی برخوردار از تبعیض و امتیاز بقیه مردم را رها کرده ایم، به‌ گونه ‌ای که امسال گفته شد بیش از نیمی پذیرفته شدگان سهمیه پزشکی کسانی بودند که دچار سهمیه بودند. یک طبقه نو ساخته و بر ساخته و دارای امتیازاتی گوناگون و بقیه مردم رها شده به همین دلایل متاسفانه جمهوریت نظام به سمت تمرکز گرایی پیش رفته است. استبداد سرکش تام و تمام در هر یک از بخشها، قدرت نمایی نهادهای موازی در همه احوالات اداره کشور از مجمع تشخیص مصلحت گرفته تا شورای نگهبان از شورای امنیت ملی گرفته تا شورای فضای مجازی و شورای انقلاب فرهنگی و اخیراً سه ‌گانه سران قوا. به راستی جایگاه نهاد ملت کجاست؟ ما در ساختارها، دوگانه ارگانها و حتی چندگانه هایی داریم که همه حکم می رانند. چند دولت؟ چند اطلاعات؟ چند نهاد موازی؟ و نهایتاً حاکمیتی دوگانه که از مسئولیت پذیری فرار می ‌کند و با بازی کی بود کی بود من نبودم مملکت را اداره می کند. اکنون گسست اجتماعی بی اعتمادی اجتماعی، نبود سرمایه اجتماعی، شکاف طبقاتی و شکاف جنسیتی از معلولهای حکمرانی غیرمسئول کشور هستند.» (رادیو فرهنگ)

آخوند موحدی کرمانی در نماز جمعه روز ۲۲ آذر ۱۳۹۸، در سخنانی که به وضوح رو به روحانی داشت گفت: «خیال کردی که حالا یک مسئولیتی داری کسی هستی! وای بر آن کسی که فکر کند کسی هست... تو داخل آدم نیستی، تو کسی نیستی... تصمیم که گرفتید بنزین را که گران کنید، البته باید بگویم قیمت باید بنزین به قیمت واقعی خودش برسد، باید همه ‌اش برسد، اما با حساب، با برنامه، روی حساب، نه آن ‌که به ‌قول آقا گفت شب خوابیدم صبح بلند شدم مطلع شدم که بنزین را گران کردند، عجب! عجب! شما مطلع نبودید! شما از وضعیت کشور مطلع نبودید؟» (رادیو تهران)

روز سه شنبه ۲۶ آذر ۱۳۹۸، محمود صادقی طی سخنانی در مجلس ارتجاع گفت: «شورایی که به نام هماهنگی بین سران قوا تشکیل شده به نمادی برای ناهماهنگی تبدیل شد. این چه هماهنگی است که هیچ یک از سران قوا مسئولیت تصمیمات مشترک خود را نمی پذیرند؟ این شیوه عمل، هم کارآمدی دولت را زیر سوال برد و هم مجلس را در برابر مردم سنگ روی یخ کرد... شرم بر ما، شرم بر شما که ریخته شدن خون جوانان معترضی که در اثر سیاستهای غلط اقتصادی هیچ امیدی به آینده ندارند را حجامت نظام تلقی می کنید.... چرا با نگاه امنیتی، بروز اعتراضها در این شهرها را به سازماندهی بیگانگان نسبت می دهیم؟» (خانه ملت)

در آن شرایط مساله اصلی ولی فقیه، مهار توفان جامعه و برای باندهای درون نظام، تقسیم مجدد قدرت و ثروت بود که خروجی آن حراج اتوریته ولی فقیه است. خامنه ای با اعلام «گام دوم انقلاب»، راه نجات را از طریق «دولت جوان حزب اللهی» و راهکار «یکدست سازی» کُل نظام و پیگیری مداوم سیاست صدور ترور و بنیادگرایی اسلامی دانست. هدف او ایجاد یک قطب «بنیادگرای شیعی» در مقابل کشورهای خاورمیانه و جهان غرب و تشدید حرکت در «میدان» به عنوان «عمق استراتژیک نظام» با موشک و جنگهای نیابتی بود..

البته پس از شکست پروژه آمریکایی «خاورمیانه بزرگ»، نقشه ایجاد «هلال شیعی» در خیابانهای بغداد، نجف، بصره، کربلا، بیروت و ... لگد مالِ مارش پرتوانِ مردم عِراق و لبنان شد. عمق استراتژیک رژیم ولایت فقیه زیر ضربات قیام مردم شهرهای عِراق و لبنان، به عمق نفرت و انزجار از ولایت فقیه، استبداد دینی و فرقه ای و باندهای فاسد، تبهکار و چپاولگر تبدیل شده است.

 

دگرگونی روانشناسی توده ها به سوی تغییر

 

الف: شعبده بازی انتخابات در دو پَرده

مهندسی پُر کردن مجلس از افراد فاسد و سرکوبگر و به کرسی نشاندن یک گُماشته تبهکار و گوش به فرمان در مسند ریاست جمهوری، دو راهکاری بود که خامنه ای در پیش گرفت و آن را اجرایی کرد.

در جنتی شوی موسوم به انتخابات مجلس در روز ۲ اسفند ۱۳۹۸، افرادی بر کرسیهای مجلس نشانده شدند که بر اساس آمار حکومتی به طور متوسط کمتر از ده درصد آرا شرکت کنندگان در نمایش را کسب کرده بودند. باند مغلوب این انتخابات را «حداقلی» نامید.

در ادامه همین  سیاست، شعبده بازی خامنه ای در روز آدینه ۲۸ خرداد ۱۴۰۰، برای به کرسی نشاندن یک تبهکار به کرسی ریاست جمهوری با فضاحتی بی سابقه و با تحریم اکثریت قاطع مردم روی صحنه رفت و بر تابلو وزارت کشور نام عامل قتل عام زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷ به عنوان برنده ثبت شد. آش این نمایش آن چنان شور بود که صدای آشپزان آن هم درآمد. در حالی که رسانه های حکومتی در حوزه های سوت و کور با ریاکاری و به فرموده ولی فقیه از «حَماسه» دَم می زدند، جامعه شگرف ترین کُنش سیاسی خود به نام «تحریم» را به ثبت می رساند و رژیم مجبور شد اعتراف کند که بیش از ۵۰ درصد صاحبان حق رای در این نمایش شرکت نکرده، ۷۰ درصد آنان به فرد منصوب شده از جانب «مقام معظم» نه گفته اند، آرای باطله رتبه دوم را پیدا کرده و از همه چشمگیر تر، بی محلی بیش از ۹۰ درصد آرای شرکت کنندگان به کاندیدای اصلاح طلبان حکومتی بود. باید توجه داشت که ارقام ذکر شده، بر اساس آمار تنظیم شده، جَعل شده و چند برابر شده حکومت است و ارقام واقعی بسا بیشتر به زیان حکومت است.

یکدست سازی حکومت نه آبی برای ولی فقیه گَرم کرد و نه نانی به سفره مچاله شده مردم آورد. ولی فقیه که وفادارترین کارگزاران نظام مثل علی لاریجانی را به تیغ جراحی سپرده بود، خیلی زود دریافت که از جراحی ولایتش و خونی که از پیکر آن ریخته شده، حاکمیتی ضعیف تر، ناکارآمدتر و فرسوده تر از گذشته زاده شده است. فاکتهای بسیاری وجود دارد که زمینگیر شدن یکدست سازی و ضعیف تر شدن حاکمیت را نشان می دهد، به گونه ای که  رسانه های حکومتی هر روز ابعاد بحران و ناکارآمدی و ضعف را پوشش می دهند.

 

ب: خامنه ای در کانون ستیز مردم

در نظام جمهوری اسلامی و استبداد دینی، ولی فقیه هم به خاطر قانون اساسی جمهوری اسلامی و هم به سبب اختیارات فراقانونی تحت عنوان «حکم حکومتی»، کلیدی ترین مسئولیتها را در اختیار دارد. او تیرک خیمه نظام و در راس آن قرار گرفته و بنابراین، استبداد مذهبی از طریق اختیارات و قدرت حقیقی ولی فقیه می تواند به بقای خود ادامه دهد. از این جهت است که «احکام» او «فصل الخطاب» و در حقیقت تعیین کننده است. البته این بدین معنی نیست که بُرَندگی کارد او همیشه یکسان است، تیزی و کندی آن بستگی به موقعیت عمومی او دارد. توده های مردم از این موقعیت آگاه شده و به همین دلیل لبه تیز حمله متوجه اوست.

حسین سلامی سرکرده کل سپاه می گوید: «من به عنوان یک سرباز کوچک خاطرات دل انگیزی از دغدغه ها، نگرانیها، غصه ها اما شجاعت، حکمت، ژرف اندیشی، تدبیر الهی، دشمن شناسی و ایستادگی رهبری دارم، امروز این مرد بزرگ سفینه نجات امت در امواج است.» (انتخاب، پنجشنبه ۲۶ آبان ۱۴۰۱)

علی عبداللهی، رییس مرکز حفاظت و اطلاعات قوه فاسد قضاییه می گوید: «امروز هیچ کسی به اندازه ولی فقیه ما در معرض جسارت و اذیت نیست.»

آخوند ربانی، روضه خوان نماز جمعه در شهر محلات، می گوید: «حرمت شخصیت مقام معظم رهبری را شکستند! حرمت روحانیت را شکستند و الان هم دارند می شکنند، هنوز به این حرمت شکنیهای شان ادامه می دهند.» (‌تلویزیون حکومتی، یکشنبه ۲۲ آبان ۱۴۰۱)

آخوند رسول فلاحتی در روضه خوانی روز جمعه ۱۰ دی ۱۴۰۱ در رشت گفت: «در این اغتشاشات ۱۰ میلیون - من این را تا حالا نگفتم - ۱۰ میلیون و ۴۵۰ هزار تولید محتوا بر علیه رهبری نظام کردند. ۱۰ میلیون را فقط توئیتر، ۲۰۰ هزار در اینستاگرام و ۲۵۰ هزار در تلگرام. ۱۰ میلیون و ۴۵۰ هزار تولید محتوا نه بر علیه رئیس جمهور نه بر علیه سپاه نه برای نیروهای مسلح نه برای حزب الله نه بر علیه روحانیت نه بر علیه شما نماز گزاران، فقط بر علیه رهبری، چرا؟» (تلویزیون شبکه باران)

بازتاب این تضاد در نظام به شکل ریزش برخی از کارگزارانِ سیاسی نظامی رژیم خود را نشان می دهد.

روز سه شنبه ۶ دی ۱۴۰۱، حمید اباذری، مشاور سرکرده کل سپاه در قرارگاه زمینی امام علی، در مراسمی در ساری گفت: «امروز داریم می‌ بینیم چه بزرگانی چه خواصی کم آوردند، آقا جان تو این ‌قدر القاب پشت سرت هست، کلی بیتت برو و بیا دارد، چرا حرف نمی زنی؟ تو نمی ‌بینی با این نظام دارند چه می ‌کنند چه حرفهایی می‌زنند، به آقا و ولی این جامعه چگونه رفتار می شه، چه توهینهایی می شه؟ بلند شو حرفت را بزن، حرفت را بزن، تو جزو خواص هستی ناسلامتی، آقا تو نان انقلاب را خوردی چرا الآن که زمان دفاع از انقلاب است به ‌خاطر چی سکوت کردی؟ چرا سکوت کردی؟ چرا حرف نمی زنی؟ عجب دنبال این هستی که دنبال کننده ‌هایت کم نشوند؟ نکنه اونهایی که من را قبول دارند حالا من این حرف را بزنم نکنه گرفتار اینها شدی؟ ما دیدیم سرداران بزرگ، کسانی که مسئولان درجه یک این نظام بودند، دیدیم که کم آوردند دیدیم که مقابل ارزشها و مقابل نظام و مقابل آقا ایستادند. بنده یک سردار سپاه هستم... نمی‌ دانم تا فردا چه خبر است، چون دیدم به‌ چشم، سرداران بزرگی که کم آوردند،  فرماندهان خود من که کم آوردند، مقابل ارزشها ایستادند، مقابل آقای شان ایستادند، مقابل نظام شان ایستادند.» (تلویزیون استانی تبرستان)

روابط عمومی کل سپاه پاسداران حرفهای این سرکرده سپاه را تکذیب نکرده و تنها اعلام کرد که؛ ایستادن برخی «سرداران بزرگ» مقابل ولی فقیه «برداشت شخصی، تحلیل و نظر شخصی» اوست.

پس از پاسدار اباذری، پاسدار غیب ‌پرور، جانشین سرکرده کل سپاه پاسداران، نیز گفت: «بسیاری از خواص در حوادث اخیر رُفوزه شدند.» (ایرنا، جمعه ۱۰ دی ۱۴۰۱)

 

ج: لَگَدکوب شدن نیرنگ و افسانه جنگ خارجی، سوریه ای شدن و تجزیه ایران

خامنه ای می داند که جنگ کمرشکن در راه نیست و با وجود جنگهای نیابتی، شلیک احتمالی چند موشک از جانب آمریکا به برخی از نقاط نه چندان حساس، آسیبی متوجه حکومت نمی شود. او به اندازه کافی طرفهای مجادله را درگیر جنگ نیابتی کرده و در دوران طولانی مماشات که به درازای عمر نظام است، به اندازه کافی عَمَلِه و اَکَره و مزدور با ساز و برگ کافی سازماندهی کرده است. این حسابگری نابخردانه و کوته بینانه آن جا به بن بست می رسد که پارامتر شرایط داخلی، محدودیت اروپا و فشار آمریکا وارد محاسبه شود. این جاست که خامنه ای زمین و زمان را به هم می بافد تا این گونه وانمود کند که دشمن اصلی کشور و مردم، آمریکاست و برای این به خیال خودش، مردم ناراضی را یا سرکوب کند و یا از طریق سیاستمداران ورشکسته همچون سید محمد خاتمی، حسن روحانی و شرکا، آنان را منفعل کند.

نظریه پردازان مزدبگیر دستگاه سرکوب با مشتی اراجیف پوچ و اشاعه خرافه های ترسناک مثل «سوریه ای شدن»، «به هم خوردن امنیت»، «خطر حمله نظامی» و... تلاش می کنند تا مردم را به تسلیم وادارند.

نلسون ماندلا به درستی می گفت: «امنیت تنها به معنی نبود جنگ در کشور نیست، امنیت حقیقی یعنی تمام افراد جامعه بدون توجه به نژاد، دین، طبقه، جنسیت و پایگاه اجتماعی از حقوق یکسان برای رشد برخوردار باشند.»

نظریه پردازان و امدادگران ولایت در اپوزیسیون که اکنون مدافع برجام هستند، با تحریمهایی که منجر به عقب نشینی خامنه ای شد مخالف بودند و هم اینان بودند که در اوج سیاست مماشات در دوران ریاست جمهوری جُرج بوش پسر، در مورد خطر «رژیم چنج» هشدار می دادند. مردم با اعتراضهای مداوم خود به اراجیفی که آگاهانه به خاطر منافع و یا ناآگانه به خاطر کُند ذهنی منتشر می شود، پاسخ مشخص می دهند.

اکنون بسیاری از برجسته ترین حقوقدانان بر تحریم گسترده رژیم تاکید می کنند. جاوید رحمان، گزارشگر ویژه سازمان ملل در مورد نقض حقوق بشر در ایران، در جلسه کمیسیون آمریکا در امور مذهبی بین‌المللی که گزارش آن در تاریخ ۷ بهمن ۱۴۰۱ پوشش رسانه ای پیدا کرد، گفت: «تحریم وقتی مؤثرتر است که حاکمان رده بالای نظام به ‌طور کامل تحریم شوند. ابراهیم رئیسی باید به‌ طور کامل تحریم شود، چرا که در این مدت در سرکوبها نقش داشته و قبل از آن هم در جایگاه رئیس قوه قضاییه، بسیاری از نقضهای حقوق‌ بشر را مجاز کرده است.»

حکومت ایران در فرازی از دسیسه های «نرم افزاری» علیه خیزشهای انقلابی مردم ایران این گفتمان را ترویج می کند که گویا خطر «تجزیه طلبی» به عنوان یک پدیده جدی در بخشهایی از کشور وجود دارد. نظریه پردازان پیدا و پنهان ولایت با القای گسترده این گفتمان می خواهند مردم را از پیشرفت انقلاب هراسان و گریزان کنند. حکومت و همچنین جریانهای ارتجاعی و فاشیستی که تبعیض ملیتی و قومی را انکار می کنند و حاضر نیستند اقدام عملی برای رفع آن انجام دهند، اقتدار کشور را نه در مشارکت داوطلبانه و دمکراتیک عموم مردم در سرنوشت خود، که در نظامی استبدادی، مرکزگرا و در به حاشیه راندن بخشهای زیادی از جامعه می بینند.

واقعیت این است که ایران کشوری چند ملیتی است و منافع همه بخشهای جامعه، در اتحاد و همبستگی در ایرانی بدون ستم و تبعیض است. شعارهایی که در سراسر ایران و در همین پنج ماه اخیر سر داده شده، چیزی غیر از این را بازگو نمی کند.

 

د: فرصت همه گیری کرونا، آبی برای ولی فقیه گرم نکرد

روز پنجشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۸ (۳۰ ژانویه ۲۰۲۰)، سازمان جهانی بهداشت در پی کشته شدن ۱۷۰ نفر در چین و با توجه با افزایش شمار مرگ و میر ناشی از ویروس کرونا، در مورد همه گیری آن در سراسر جهان هشدار داد. کارگزاران نظام با اینکه از این مساله اطلاع داشتند و گزارش قبلی دولت چین به سازمان جهانی بهداشت را که یک ماه قبل ارسال شده بود دیده بودند، دست به پنهانکاری زدند و شرکت هواپیمایی «ماهان»، متعلق به سپاه پاسداران، دهها پرواز رفت و برگشت به چین را سازمان داد که در نتیجه ورود تعدادی طلبه چینی به قم موجب واگیری گسترده در این شهر شد و حکومت به جای قرنطینه قم، تا روز پنجشنبه ۳۰ بهمن به پنهانکاری ادامه داد. پس از آن فاش شد طلبه های «جامعه المصطفی العالمیه» که در چین به ویروس آلوده شده بودند، به شهر قم وارد شده و آن را به دیگران منتقل کرده اند.» (بیانیه سچفخا به مناسبت اول ماه مه، سه شنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۹۹)

ولایت خامنه ای از کرونا به مثابه یک فرصت برای جلوگیری از شورش، جنبش، خیزش و قیام استفاده کرد، به همین دلیل نیز از ابتدا به انکار و دروغ پردازی در باره آن پرداخت و سپس حاضر نشد از داراییهای غارت شده کشور برای پیشگیری از شیوع ویروس و درمان مردم مبتلا هزینه کند. مردم ایران فراموش نمی کنند که خامنه ‌ای روز سه شنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۸، در مورد همه گیری ویروس کرونا گفت: «مسأله یک مسأله گذراست، یک چیز فوق‌العاده نیست... خیلی هم بزرگش نکنیم.» خامنه‌ای بود که در همان سخنرانی، کرونا را «یک دستاورد» «نعمت» و «فرصت» توصیف کرد. در فرازی دیگر از رویکردهای ضد انسانی، او در روز جمعه ۱۹دی ۱۳۹۹ اعلام کرد: «ورود واکسن آمریکایی و انگلیسی به کشور ممنوع است.» هم او بود که در همین سخنرانی به دروغ گفت: «واکسنی که برای کرونا آماده شد این مایه افتخار است، این را انکار نکنند، این مایه عزّت کشور، مایه افتخار کشور است.»

بر اساس گزارشهای گوناگون، در جریان همه گیری ویروس کرونا تاکنون دستکم نیم میلیون تن در سراسر کشور در پی ابتلا به ویروس کرونا جان باخته اند. با وجود پنهان سازی کشتار کرونا از سوی حاکمیت، مدتهاست که ایران از نظر تعداد مرگ و میر ناشی از کرونا جزو پنج کشور اول در جهان است.

روز شنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۰، دکتر مسعود یونسیان، عضو هیات ‌علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران، در گفتگو با روزنامه «ستاره صبح» گفت: «آمارها به شکل سیستماتیک بسیار کمتر از واقعیت موجود است... می ‌توان گفت آمار واقعی حدوداً ۲۰ برابر آن چیزی است که گزارش می ‌شود.»

به گزارش روز جمعه ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۰ «جهان صنعت نیوز»، سید حسین سراج ‌زاده ، از کارشناسان حکومتی و رئیس انجمن جامعه ‌شناسی، در هشدار به دولت روحانی گفت: «تعداد مبتلایان و فوتیها که وزارت بهداشت رسماً اعلام می ‌کند، صحیح نیست. پنهانکاری دولت در این زمینه یک نقطه ضعف دیگر بر عملکردش محسوب می‌ شود... دولت به خاطر فشارهای اقتصادی قرنطینه را شکست در صورتی که بهتر بود دولت این مسئولیت خطیر را به عهده می ‌گرفت و با منابع مالی مختلفی که در اختیار داشت، به یاری تک تک مردم می ‌شتافت... می ‌توان پیش بینی کرد با ترکیب فشار‌های اقتصادی و مطالبات اقتصادی و اجتماعی و سیاسی موج تازه ‌ای از نارضایتیها ایجاد خواهد شد. اگر دولت در سیاستهایش بازنگری نکند. مردم همانند آتش ‌فشانی در حال فوران هستند.»

روز دوشنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۰، روزنامه های اطلاعات، همشهری، جمهوری اسلامی، دنیای اقتصاد، شرق، اعتماد، سازندگی و هشت صبح با سرمقاله مشترک تحت عنوان «فرصت را از دست ندهید» منتشر شد. در این سرمقاله «مهم ‌ترین و حیاتی ‌ترین موضوع زندگی این روزها»  اینگونه بیان شده که «تامین و توزیع واکسن باید اولین مأموریت همه دستگاههای حاکمیتی باشد.». هشت روزنامه وابسته به اصلاح طلبان حکومتی در سرمقاله مشترک خود دروغی که بارها بی پایه بودن آن برملا شده را تکرار کرده اند که گویا «تحریمها» بر «میزان کارکرد نهادهای متولی سلامت جامعه» تاثیر داشته است. آنها در باره حُکم ظالمانه و ضد انسانی خامنه ای مبنی بر ممنوع بودن خرید واکسن آمریکایی و انگلیسی کلامی ننوشته اند. اما تحت فشار واقعیتها مجبور شده اند اعتراف کنند که «بخش خصوصی نیز عدم توفیق خود را در حوزه واردات نه به دلایل خارجی بلکه به موانع داخلی نسبت می ‌دهد.»

مسیح مهاجری، مدیر مسئول روزنامه «جمهوری اسلامی»، روز یکشنبه ۲۴ فروردین ۱۳۹۹، در این روزنامه نوشت: «برای حل قطعی مشکلات باید قدرتهای مالی بزرگی به صحنه بیایند که از تمّـکن بسیار بالائی برخوردارند و اموال آنها متعلق به مردم است. این قدرتها عبارتند از ستاد اجرائی فرمان امام، بنیاد مستضعفان و آستان قدس رضوی. امکانات و منابع مالی گسترده ‌ای که در اختیار این مراکز وجود دارند اگر به عرصه کمک به اقشار آسیب ‌دیده از کرونا آورده شوند، مشکلات این اقشار در کوتاه‌ ترین زمان و به صورت کامل برطرف خواهد شد. آنها اگر پولهائی را که در اختیار دارند برای نجات مردم مستضعف خرج نکنند، فلسفه وجودی شان را چگونه می‌ خواهند توجیه کنند؟»

این حرف که منابع مالی نهادهای تحت کنترل خامنه ای قادرند «در کوتاه‌ ترین زمان و به صورت کامل» مشکلات اقشار آسیب پذیر را حل کنند از قلم کسی تراوش می کند که همواره از کارگزاران مورد اعتماد نظام بوده است. این همان واقعیتی است که ما بر آن تاکید می کنیم و بارها گفته و می گوییم که رژیم منابع مالی برای غلبه بر این ویروس و بسیاری بحرانهای دیگر را در اختیار دارد و نباید پول نقد در اختیار آن گذاشته شود، چرا که پول نقدی که رژیم از فروش نفت به دست می آورد، صرف اموری می شود که به زندگی، سلامت، امنیت و معیشت اکثریت قاطع مردم ربطی ندارد.

 

ه: انقلاب ۱۴۰۱ و «برجام بی فرجام»

بسیاری از آگاهان و تحلیلگران سیاسی بر این نکته تاکید می کنند که چالشهای «برجام» پیش از شروع جنبش انقلابی جاری با پس از آن به کلی دگرگون شده است. «برجام بی فرجام»، «مرگ برجام»... در شمار مفاهیمی است که به طور مداوم در توصیف این تحول به کار می رود. تاثیر انقلاب ۱۴۰۱ بر همه طرفهای درگیر نشان می دهد که بَرَندهِ هر شکل از خروجی جدال پیرامون پروژه هسته ای، خیابان و جنبش انقلابی است. چرا؟

راهبرد اصلی رژیم جمهوری اسلامی پیرامون پروژه هسته ای از ابتدا با این جمله تعریف می شود: به نام انرژی اتمی، به کام بمب اتمی! بنابراین با قطعیت می توان گفت که پروژه هسته ای رژیم ایران ابزاری برای دفاع از امنیت نظام بوده و خواهد بود.

خروجی توافق برجام که در روز سه شنبه ۲۳ تیر ۱۳۹۴ در وین نهایی شد، گرچه یک عقب نشینی از جانب ولی فقیه با برچَسب «نرمش قهرمانانه» بود، اما داروئی برای دردهای بیشمار مردم به ارمغان نیاورد. از خروج دولت ترامپ از این توافق در اردیبهشت ۱۳۹۷ تا ورود بایدن به کاخ سفید، کشاکش بین آمریکا و رژیم ایران هر روز شدت یافت. با اعلام آمادگی رئیس جمهور جدید آمریکا برای بازگشت به برجام، خامنه ای که در سودای ساخت بمب هسته ای بود، در راه توافق دولت روحانی با طرفهای مذاکره به طور عام و با آمریکا به طور خاص کارشکنی می کرد. حسن روحانی بارها اعلام کرد که توافق در دسترس است به شرطی که موانع داخلی برداشته شود. او تاخیر در توافق با آمریکا پیرامون موضوع برجام را «خیانت بزرگ» و «ننگ ابدی» اعلام کرد. مخالفت خامنه ای با توافق دستپخت روحانی ـ‌ ظریف، فرصت سیاست مماشات بایدن برای رژیم را سوزاند.

چند ماه پس از به کرسی نشاندن رئیسی، مذاکرات پیرامون برجام در وین دوباره آغاز شد و اما این دور از گفتگوها نیز که به نظر می رسید به پیشرفتهایی هم رسیده باشد، با موش و گربه بازی ولی فقیه به نقطه تعیین تکلیف نرسید.

دقیقاً صد روز پیش از شروع انقلاب «ژینا»، قطعنامه ی به نسبت شدیدِ شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی علیه رژیم در روز چهارشنبه ۱۸ خرداد ۱۴۰۱ صادر شد. در این قطعنامه از عملکرد رژیم ایران «ابراز نگرانی عمیق» شد. مساله مرکزی بین رژیم ملاها و آژانس، جدا از مذاکرات پیرامون برجام، وجود ذرّات اورانیوم در سه مکان هسته‌ ای در ایران است.

پنجاه روز پیش از شروع جنبش انقلابی جاری، در رویکرد «پیشنهاد در مقابل پیشنهاد» بین بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و علی باقری کنی، مذاکره ‌کننده اصلی رژیم، فضای خوش بینی کاذبی به وجود آمد که خیلی زود به عکس خود تبدیل شد. خامنه ای که استاد شیره مالیدن بر سر مماشاتگران است، پیشنهاد بورل برای توافق نهایی را با ارائه چند برگ به عنوان پیشنهاد به بایگانی ارسال کرد. اما این «فرصت سوزی» چند باره، به بحران درونی در هیات حاکمه دامن زد.

با افزایش فعالیت هسته ای رژیم به منظور دستیابی به سلاح هسته ای، تیک تاک بمب ساعتی انفجار اجتماعی هم به صدا درآمد.

حدود یک ماه پیش از شروع خیزش انقلابی، مذاکرات پیرامون «نهایی کردن توافق برجام» که قبل از آن با وقفه هایی روبرو شده بود، این بار قطع شد و ادامه نیافت.

شراکت رژیم ایران در تجاوز نظامی روسیه به اوکراین و به این ترتیب شرکت مستقیم در یک جنگ در اروپا، چشم انداز دستیابی به یک توافق را بیش از پیش به دوردست راند و پایان همدستی با  پوتین را به شرط تعیین کننده برای وصول به چشم اندازی تازه در توافق هسته ای تبدیل کرد.

شهروندان ایران که سیاست ضد مردمی حکومت پیرامون پروژه ویرانگرانه هسته ای را دنبال می کردند و پیش تر به این حقیقت پی برده بودند که سیاست خامنه ای نه تامین انرژی از اورانیوم که ساخت بمب هسته ای است، به عامل و مقصر اصلی تحریمها هم پی بردند.

طی حدود پنج ماهی که جنبش انقلابی جریان دارد، همه طرفها از بی حاصل بودن مذاکرات حرف می زنند و شرایط با قیامهای جاری به شکلی رقم خورده که اگر ولی فقیه یک گام از پروژه هسته ای عقب نشینی کند، مردم او را چند گام به عقب خواهند راند و اگر بر لجاجت خود پافشاری کند، با فشارهای سخت تری از خارج روبرو می شود که به بحران درونی در هِرَم قدرت دامن زده و موجب تضعیف بیشتر نظام می شود.

 

جنبش پرتوان بیشماران از دی ماه ۱۳۹۶ تا ۲۵ شهریور ۱۴۰۱

از دی ماه ۱۳۹۶ تا ۲۵ شهریور ۱۴۰۱، که با قتل حکومتی زنده یاد «ژینا» جرقه انقلاب زده شد، جامعه ایران در تب و تاب تغییر و تحول بود. اَخگَرهایی که زیر خاکستر کشتارهای سَبُعانه دهه ۶۰ و کشتار قیامهای سالهای ۱۳۸۸ و ۱۳۹۶ و ۱۳۹۸ پنهان شده بود، به شعله تبدیل شد و هر روز و شب در جایی به جامعه گَرمی می بخشد. با تاکید باید گفت که مردم ایران در این مدت با نزدیک به سی هزار حرکت اعتراضی، اراده خود را برای تغییر و برای « نان، کار، آزادی» نشان دادند.

قیام تهیدستان در دی ماه سال ۱۳۹۶ از مشهد آغاز و به سراسر کشور گسترش یافت. سال ۱۳۹۷ را با حرکتهای وسیع نیروهای کار  و چندین خیزش در گوشه و کنار کشور باید تعریف کرد و خروش هفته آخر آبان ۱۳۹۸ دیگر جای تردیدی باقی نگذاشت که شور و شوق رهایی در درون وسیع ترین بخشهای جامعه رخنه کرده است. پس از قیام آبان است که صدای هشدارها از درون هِرَم قدرت بلندتر شد و می گفتند که؛ بترسید از «شورش و آشوب» کسانی که چیزی برای از دست دادن ندارند.

پاسدار حسین ساجدی‌ نیا سرکرده پیشین پلیس  تهران بزرگ در مراسم تودیع خود گفت: «تنها در سال گذشته بیش از ۱۶۰۰ تجمع صنفی و اقتصادی در شهر تهران شکل گرفت.» (تسنیم، وابسته به سپاه قدس، ۱۹ مرداد ۱۳۹۶)

پاسدار حسین ذوالفقاری، معاون امنیتی و انتظامی وزیر کشور اعلام کرد که: «تا آخر آذر ماه حدود ۵ هزار تجمع عمده در کشور برگزار شد.» (ایلنا، پنجشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۶)

سرکرده نیروی انتظامی استان خوزستان در روز دوشنبه ۳دی ۱۳۹۷ گفت: «پلیس خوزستان از ابتدای امسال تاکنون ۶۵۰ اعتراض کارگری را در سطح استان مدیریت کرده است.» (ایرنا)

پاسدار حسین رحیمی روز دوشنبه ۱۰ دی ۱۳۹۷در همایش سرکردگان نیروی انتظامی تهران بزرگ گفت: «در ۹ ماهه گذشته ۹۳۲ مورد تجمع داشته ‌ایم.» (ایلنا)

خیزشهای توده ای در برازجان، خرمشهر در تیرماه سال ۱۳۹۷، همبستگی و اتحاد مردم در کمک به مردم زلزله زده استان کرمانشاه، چهار دور اعتصاب کامیون داران در سراسر کشور، خیزش چند ماهه کشاورزان شرق اصفهان (ورزنه، خوراسگان...)، چند دور تحصن‌ و تجمع سراسری معلمان و بازنشستگان، اعتراضات دانشجویی، حرکتهای اعتراضی دراویش، خیزشهای دلیرانه مرداد ۱۳۹۷، شورش مردم در شهرهای کرج و کازرون، اعتصاب بازاریان، اعتصاب کارگران شرکت نیشکر هفته تپه، اعتصاب و تظاهرات بزرگ کارگران گروه ملی فولاد اهواز، جنبش دادخواهی خانواده های قربانیان سقوط هولناک هواپیمای ۷۵۲ اوکراین توسط سپاه منفور پاسداران که به قتل‌عام ۱۷۶ سرنشین این هواپیما منجر شد و... از جمله حرکتهای اعتراضی در این مدت است. بر اساس فیلمها و تصاویر منتشر شده از جنبشهای رنگین کمان مردم ایران، زنان و در مواردی کودکان، نقش برجسته ای در شکل گیری و ادامه این جنبشها به ویژه در جنبش اعتراضی علیه قتل عام طبیعت و برای دفاع از محیط زیست داشته اند.

خیزش مردم اصفهان که با فراخوان کشاورزان متحصن در روزهای آدینه ۲۸ آبان و ۵ آدینه  آذر سال ۱۴۰۰ صورت گرفت، مهمترین و بی سابقه ترین حرکت اعتراضی در این دوره بود.

روز آدینه ۲۸ آبان، دوازدهمین روز تحصن شبانه روزی کشاورزان با همبستگی و شرکت چند صد هزار تن از زنان و مردان اصفهان به یک خیزش بزرگ فراروئید. مردم اصفهان در حمایت از کشاورزان شعار «اصفهانی می میرد ذلت نمی پذیرد» سر دادند.

معترضان با در دست داشتن دست نوشته ها و سر دادن شعارهایی از قبیل «به اصفهان نفس بده، زاینده رود را پس بده»، «زاینده رود جاری حق مسلم ماست»، «تا آب نیاد به رودخونه، ما برنمی گردیم به خونه» خواستار رسیدگی به مطالبات شان شدند.

یک رویداد مهم در خیزش شکوهمند کشاورزان و مردم اصفهان "هو" کردن ولی فقیه بود. وقتی یک نفر پشت بلندگو اسم خامنه ای را به زبان آورد، مردم شرکت کننده در گردهمایی به طور دسته جمعی و به طور ممتد فریاد "هو" سر دادند.  

براساس ویدئوهای منتشر شده از این حرکت بزرگ، شعارهای کشاورزان و مردم اصفهان چنین بود: «کشاورز کشاورز، حمایتت می کنیم/ آی مردمان ایران، همت کنید دوباره/ امثال این مسئولین، آب را به غارت بردند/ با کذب و مکر و حیله، زنده رود و سوزندند/ مرگ بر دشمن زاینده رود/ زایندهرود را پس بدین، به اصفهان نفس بدین/ زاینده رود جاری، حق من اصفهانی/ زاینده رود جاری، حق مسلم ماست/ زاینده رود دائم، حق مسلم ماست/ خشکی زاینده رود، معضل جدی داره/ فرونشست اضفهان، معضل جدی داره/ فرونشست زمین، مشکل این سرزمین.

ما به طور روزانه در «جنگ خبر»، به طور هفتگی در «رادیو پیشگام» و به طور ماهانه در ماهنامه «نبرد خلق»، این حرکتهای اعتراضی را پوشش داده ایم.

حکومت در برخورد با خیزشها و جنبشهای مردمی به شیوه همیشگی خود یعنی سرکوبی متوسل می شد. این تنها پاسخ صاحبان قدرت و ثروت به توده های محروم است. زندان، شکنجه بدنی و روانی، تحقیر، کشتن زیر شکنجه با عنوان سخیف خودکشی و فشار برای اعتراف علیه  خود، شیوه همیشگی رژیم بوده و خواهد بود.

همزمان با استفاده از شیوه «سخت افزاری»، دستگاههای تبلیغاتی رژیم که به طور مستقیم از خامنه ای رهنمود و دستور می گیرند، به روشهای «نرم افزاری» مثل راه انداختن تظاهرات حکومتی، ساخت فیلم و... متوسل شده و می شوند.

طعنه های روزمره مردم به «مستند» سازیهای قلابی، گواه بر این است که اکثریت قاطع مردم هیچ اعتمادی به نظام ندارند و اگر چه همه ظرفیتهای خودشان را به میدان نیاوردند، اما روند جنبش نشان می داد که زنگهای سرنگونی به صدا درآمده است.

در برابر سرکوبگریهای حکومت، ما از طریق رسانه های خود بارها اعلام کردیم که واکنش دشمنانه و وحشیانه حکومت به صداهای حق طلبانه مردم این را اثبات می کند که درب «خیمه نظام» به روی مشکلات، خواسته ها و نیازهای امروز و امید و آرزوهای فردای مردم بسته است. پس نزدیک ترین و عقلانی ترین راه برای دیده و شنیده شدن فرودستان، به زیر کشیدن فرادستان کَر و کور است.

 

تصویر کلی از جنبش بیشماران

از خیزش دی ماه ۱۳۹۶ تا ۲۵ شهریور ۱۴۰۱ (روز اعلام شهادت ژینا) دستکم ۲۵ هزار ۷۸۷ حرکت اعتراضی از جانب کارگران، کشاورزان، معلمان شاغل و بازنشسته، کارگران بازنشسته و بیکار، پرستاران، کامیون داران، دستفروشان، بازاریان، غارت شدگان، مدافعان حفاظت از محیط زیست، خانواده های زندانیان سیاسی و فعالان سیاسی اجتماعی و ۵۶۲ حرکت اعتراضی، شامل اعتصاب، تجمع، تحصن و راهپیمایی توسط دانشگاهیان به شرح زیر و با تفکیک سال صورت گرفت. گزارش این حرکتهای اعتراضی در ماهنامه «نبرد خلق»  پوشش داده شده است:

 

نیروهای کار و زحمت

*از دی ماه سال ۱۳۹۶ تا پایان این سال بدون محاسبه خیزشهای دی ماه، دستکم ۶۶۸ حرکت

*در سال ۱۳۹۷ دستکم ۹۴۷۳ حرکت

*در سال ۱۳۹۸ دستکم ۳۲۲۰ حرکت که ۱۵۰۰ مورد آن مربوط به قیام آبان است

*در سال ۱۳۹۹ دستکم ۲۷۴۴ حرکت

*در سال ۱۴۰۰ دستکم ۹۵۷۹ حرکت

*از فروردین ۱۴۰۱ تا ۲۵ شهریور ۱۴۰۱، دستکم ۱۷۲۲ حرکت

 

دانشگاهیان

*از اول آذر ۱۳۹۶ تا اول آذر ۱۳۹۷، دستکم ۲۴۳ حرکت

*از اول آذر ۱۳۹۷ تا اول آذر ۱۳۹۸، دستکم ۱۶۱ حرکت

*از اول آذر ۱۳۹۸ تا اول آذر ۱۳۹۹، دستکم ۶۷ حرکت

*از اول آذر ۱۳۹۹ تا اول آذر ۱۴۰۰، دستکم ۴۶ حرکت

*از اول آذر ۱۴۰۰ تا ۲۵ شهریور ۱۴۰۱، دستکم ۴۵ حرکت

 

رویدادهای بین دی ماه ۱۳۹۶، تا شهریور ۱۴۰۱ نشان می دهد که «انقلاب ژینا» محصول انباشت همه جنبشها و قیامهایی است که پیش از آن در تاریخ تسلط ملاها بر ایران صورت گرفته است. نیروهای انقلاب دمکراتیک مردم ایران همان جریانهای اجتماعی هستند که از هنگام شکل گیری جمهوری اسلامی، استبداد مذهبی را بر نتابیدند و روز به روز با پیکار بی امان پیش رفتند و اکنون متحدتر و مقاوم تر انقلاب سِتُرگ مردم را می سازند.

روزی که بر سنگ مزار شهید مهسا امینی این جمله به همگان نشان داده شد که «ژینا جان تو نمی‌ میری، نامت یک رمز می ‌شود» و روزی که پدر شهید محمد حسن ‌زاده در مراسم به خاک سپردن پیکر پسر جوانش گفت: «یک دوره برای این که کسی را توصیف کنند، می گفتیم خیلی مرده است، الان مردی که جرئت جسارت و مردانگی داشته باشد، باید به او بگیم خیلی زن هستی، چون جسارت زنان بسیار بالاتر از مردان است»، راهکار «النصر بالرعب» ولی فقیه به سُخره گرفته شد.

 

دیدگاهها و رویکرد ها

۱- سازمان ما در منشور و در مصوبات اجلاسهای شورای عالی، بارها بر این که ما کمونیستها برای برچیدن نظام مبتنی بر استثمار مبارزه می کنیم تاکید کرده است. در سند پیوست شماره یک گزارش سیاسی مصوب هشتمین اجلاس شورای عالی سازمان، اعلام کردیم که: «سازمان ما خود را در جبهه نیروهای کار تعریف می کند و برای سوسیالیسم و تحقق شعار "از هر کس به اندازه استعدادش و به هر کس به اندازه نیازش" مبارزه می کند.»

سازمان ما مدافع اتحاد کمونیستها، همزمان با به رسمیت شناختن گرایشات و دیدگاههای گوناگون با حفظ مرزهای معین و خط سرخهای روشن است. از این جهت ما بار دیگر «از تمامی فعالان جنبش کمونیستی ایران که برای استقلال، آزادی، دموکراسی، صلح، سوسیالیسم مبارزه می کنند و از همه پیروان جنبش پیشتاز فدایی دعوت می کنیم که برای گسترش و تقویت نقش کمونیستهای ایران در انقلاب دمکراتیک و ضد استبدادی مردم ایران متحد و متشکل شوند. منشور سازمان چریکهای فدایی خلق ایران، پیشنهاد ما به همه کمونیستهای ایران برای اتحاد و همبستگی است.»

۲- انقلاب جاری ادامه تلاش مردم ایران از آستانه انقلاب مشروطیت تاکنون برای دمکراتیزه کردن حیات جامعه و مشارکت مستقیم در سرنوشت خود است. نزدیک به  صد و بیست سال است که زنان و مردان ایران زمین با جنبشهای سِتُرگ خویش برای تحقق آزادی مبارزه می کنند.

ما خاطره تمامی زنان و مردانی که در بیش از صد و بیست سال گذشته در رزم بی امان با ستمگران، در راه آزادی و عدالت ‏به شهادت رسیدند را گرامی می داریم و به همه زندانیان سیاسی که زیر فشار و شکنجه دژخیمان خامنه ای مقاومت می کنند، درود می فرستیم.

ما به پایداری خانواده های شهدا و زندانیان سیاسی، به مقاومت همه زندانیان سیاسی و عقیدتی اِدای احترام می کنیم.

ما از جنبش دادخواهی خانواده های شهدا و زندانیان سیاسی و عقیدتی حمایت می کنیم و برای آزادی تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی و برچیدن مجازاتهای وحشیانه ‏سنگسار، قصاص، قطع اعضای بدن و اعدام در ایران مبارزه می کنیم.‏

۳- سچفخا برای آزادی بدون حد و مرز بیان و اندیشه، آزادی اطلاع رسانی و نفی هرگونه سانسور، رفع تمامی اشکال تبعیض جنسیتی از زنان و برابری کامل زن و مرد در تمامی عرصه های حیات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و قضایی، برخورداری ملیتهای ساکن ایران از حقوق مساوی و بدون تبعیض در تمامی پهنه های دولتی و اجتماعی و لغو هرگونه تبعیض مذهبی مبارزه می کند.

ما خواهان فرصتهای برابر در زمینه های آموزش، بهداشت، حرفه و... برای تمامی مردم، مستقل از جنسیت، نژاد، مذهب و تعلق اجتماعی هستیم.

ما از همه جنبشهای اجتماعی برای تحقق این خواسته ها و از هر تلاش برای جلوگیری از نابودی طبیعت و حفاظت و بهسازی محیط زیست بر اساس توسعه پایدار حمایت می کنیم.

۴- ما مخالف شکنجه و مجازات اعدام هستیم.

۵- ما خواستار اقدام بی درنگ شورای امنیت ملل متحد به منظور جلوگیری از اعدام زندانیان، نقض حقوق بشر و پایمالی حقوق و سرکوب فعالان سیاسی و مدنی در ایران هستیم. ما مُصرانه خواهان بازدید گزارشگران ویژه حقوق بشر از زندانهای رژیم جمهوری اسلامی و ملاقات با خانواده شهدا و زندانیان سیاسی هستیم.

۶- ما از مبارزه به حق کارگران، مزدبگیران و کارکنان شرکتهای دولتی و خصوصی علیه نظام حاکم و سرمایه داری لگام گسیخته که تعرض به سطح زندگی و معیشت مردم را گسترش بی سابقه داده حمایت می کنیم. ما ضمن همبستگی با جنبش اعتراضی نیروهای کار و بخشهای متشکل آن، به شمول شوراها، سندیکاها و اتحادیه ها، از خواسته های فوری و پایه ای کارگران و مزدبگیران پشتیبانی می کنیم.

۷- در شهریور ماه سال ۱۳۸۲ ما تاکید کردیم: «با هرگونه دخالت نظامی خارجی و هرگونه جانشین سازی که اراده آزاد مردم ایران برای تحقق حاکمیت ملی را نفی کند، مخالفیم.» (گزارش سیاسی، مصوب شورای عالی سازمان، ۲۸ شهریور ۱۳۸۲) در همین سند وظایف ما در عرصه جهانی چنین اعلام شده است: «فعالیت گسترده در خارج از ایران و استفاده از همه امکانات جهانی (مراجع بین المللی – دولتها - سازمانهای اجتماعی - نهادهای مدافع حقوق بشر و...) بر اساس حفظ استقلال و رعایت موازین و اسلوبهای شناخته شده بین المللی در جهت هرچه منفرد کردن استبداد مذهبی حاکم بر ایران و گسترش مبارزه مردم برای سرنگونی رژیم.»

در قطعنامه مصوب پنجمین اجلاس شورای عالی سازمان ضمن تایید مواضع بالا تاکید کردیم: «استفاده از امکانات مذکور در صورتی که به دخالت در امر انقلاب مردم ایران و یا تن دادن به آلترناتیو سازیها برای آینده ایران و یا کمک به جنگ خارجی منجر شود، نافی استقلال به شمار می رود.»

۸- هدف عاجل و مقدم سازمان چریکهای فدایی خلق ایران سرنگونی رژیم حاکم بر ایران با همه دسته بندیها و باندهای درونی آن است. به منظور دستیابی به این هدف و کاستن از هزینه های گزاف مبارزه علیه استبداد دینی، ما به ائتلاف سیاسی «شورای ملی مقاومت ایران» پیوستیم و به سهم خود در این ائتلاف ایفای نقش می کنیم.

همان گونه که در نهمین اجلاس شورای عالی سازمان اعلام کردیم: «ما قیام همگانی و استفاده از تمامی اشکال مبارزه را حق مسلم مردم ایران می شماریم. سازمان ما ایجاد هسته های مخفی مقاومت، تشکیل هسته های کوچک رسانه ای و خبر رسانی، ایجاد کمیته های مخفی عمل و شوراهای هماهنگی، سازمانیابی برای نافرمانی مدنی و... را راهکارهای ایجاد بی شمار کانونهای شورشی می داند. این راهکارها اشکال مناسب و عملی برای هماهنگی مبارزه کارگران، معلمان، کارمندان، مزدبگیران، پرستاران، دانش آموزان، دانشجویان و جوانان، زنان، روشنفکران، فرهنگیان و هنرمندان است و ما به سهم و توانایی خود در این مسیر تلاش می کنیم.» (گزارش سیاسی، مصوب نهمین شورای عالی سازمان، سه شنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۵/ ۷ فوریه ۲۰۱۷)

۹ـ ما از گردهماییهای ایرانیان خارج از کشور که علیه استبداد مذهبی حاکم، و با مرزبندی شفاف با دیکتاتوری «شیخ و شاه» برگزار می شود، حمایت می کنیم.

۱۰ـ  انقلاب مردم ایران با همه اصالت و عمق آن و باوجود اُفت و خیزهای آن باید پیروز شود و شرایط برای تحقق خواسته های دیرین مردم فراهم گردد. بدون سرنگونی رژیم جهل و جنایت حاکم با همه باندهای درونی آن، هیچیک از خواسته های مردم تحقق پذیر نیست. از این رو ما زنان و مردان آزادیخواه ایران زمین را به اتحاد و مبارزه به منظور ایجاد جبهه همبستگی ملی برای سرنگونی رژیم استبدادی مذهبی ولایت فقیه و ‏تحقق یک جمهوری دمکراتیک، سکولار و مستقل فرا می خوانیم.

 

(این گزارش توسط مهدی سامع قبل از برگزاری یازدهمین اجلاس شورای عالی سازمان چریکهای فدایی خلق ایران به تشکیلات ارایه شد و در نخستین نشست این اجلاس در روز یکشنبه ۱۶ بهمن ۱۴۰۱ برابر با ۵ فوریه ۲۰۲۳، پس از بحث و بررسی و با تغییراتی به اتفاق آرا به تصویب شرکت کنندگان در جلسه شورای عالی سازمان رسید)

 

ما بی شمارانیم و برای سرنگونی رژیم استبدادی مذهبی ولایت فقیه متحد و متشکل می شویم

مرگ بر دیکتاتوری، مرگ بر خامنه ای، زنده باد آزادی

نابود باد امپرياليسم و ارتجاع جهاني

زنده باد استقلال، دموکراسي، صلح و سوسياليسم

 

پانویس

*نظر لنین در اثر «سقوط انترناسیونال دوم» پیرامون موقعیت انقلابی:

برای مارکسیستها، این موضوعی مسلم و غیرقابل بحث است که انقلاب بدون وجود موقعیت انقلابی امری ‌ست ناممکن. اما هر موقعیت انقلابی هم به انقلاب نمی ‌انجامد.

به طور کلی، علائم یک موقعیت انقلابی چیست؟ در پاسخ به این سئوال، قطعا به خطا نرفته ‌ایم اگر سه علامت زیر را برشماریم:

۱) هنگامی که برای طبقات حاکم غیرممکن است تا حاکمیت خود را بدون تغییر و به سیاق قبل حفظ نمایند، یعنی آن هنگام که بین «طبقات فرادست» به این یا آن شکل بحران ایجاد گردیده؛  بحرانی در مشی و سیاست طبقه حاکم و این بحران به شکافی منتهی گردیده که از طریق آن نارضایتی و خشم طبقات تحت ستم بیرون جهیده و منفجر می‌ گردد. برای وقوع انقلاب، معمولا این ناکافی‌ است که «طبقات فرودست نخواهند» به شیوه سابق زندگی کنند.

۲) هنگامی که مشقات و مطالبات طبقات تحت ستم به سطحی بیش از حد معمول رشد یافته ‌اند.

۳) هنگامی که در نتیجه‌ علل فوق، رشد قابل ملاحظه ‌ای در جنب و جوش توده ‌ها پدید آمده؛  توده ‌هایی که در شرایط «آرامش» بدون شکوه و شکایت اجازه می ‌دهند تا مورد غارت قرار گیرند، ولی در شرایط آشفته و طوفانی ـ هم به واسطه‌ اوضاع و احوال ناشی از بحران و هم در نتیجه‌ عملکرد خود «طبقات حاکم»، به سمت حرکت تاریخی و مستقل خود کشیده می ‌شوند.

به عنوان یک اصل و قاعده‌ عام، بدون این تغییرات عینی ـ که نه فقط از اراده‌ یک گروه و حزب واحد بلکه از اراده یک طبقه واحد نیز خارج است ـ انقلاب ناممکن است. کلیت و مجموعه‌ این تغییرات عینی، موقعیت انقلابی خوانده می‌ شوند.

هر موقعیت انقلابی به انقلاب نمی ‌انجامد، بلکه انقلاب فقط از شرایطی سر برمی ‌آورد که در آن تغییرات عینیِ مورد بحث با یک تغییر ذهنی همراه گردد و آن تغییر ذهنی یعنی قابلیت طبقه انقلابی برای دست زدن به یک عمل توده ‌ای فراگیر. حرکتی آن‌ چنان قدرتمند که بتواند کمر حاکمیت کهنه را شکسته (یا مهره‌ های آن را منفصل کند)؛ حاکمیتی که اگر به زمین‌ اش نزنی خود هرگز، حتی در دوره ‌های بحران نیز خود بخود فرو نخواهد ریخت.

اما آیا این موقعیت برای مدتی طولانی باقی خواهد ماند؟ اوضاع چقدر وخیم تر از این خواهد شد؟ و آیا این اوضاع به انقلاب منتهی خواهد گشت؟ این آن چیزی است که ما نمی ‌دانیم و هیچکس دیگری نیز نمی‌ تواند بداند. پاسخ به این سوال، تنها با تجربه به دست آمده در جریان رشد و گسترش روحیه‌ انقلابی و تبدیل آن به عمل انقلابی از سوی طبقه‌ پیشرو، یعنی پرولتاریا، قابل دستیابی است. در اینجا جایی برای بحث بر سر «توهمات» یا رد توهمات وجود ندارد، چرا که هیچ سوسیالیستی هرگز تضمین نکرده که این جنگ (و نه جنگ بعدی) یا موقعیت انقلابیِ امروز (و نه موقعیت انقلابیِ فردا) موجب انقلاب خواهد شد. آنچه که در اینجا مورد بحث است این است که وظیفه مسلم و بنیادین تمامیِ سوسیالیستهاست تا وجود یک موقعیت انقلابی را برای توده ‌ها آشکار ساخته، دامنه‌ ها و عمق آن را توضیح داده، آگاهی و عزم طبقاتیِ پرولتاریا را برانگیخته، به او برای روی آوردن به عمل انقلابی یاری رسانده و بدین منظور، تشکیلات مناسب و منطبق با موقعیت انقلابی را شکل دهند. هیچ سوسیالیست تاثیرگذار و متعهدی هرگز نسبت به این وظیفه احساس شک و شبهه به خود راه نمی ‌دهد.

 

 

 

https://t.me/nabard_khalgh

بازگشت به صفحه اول