م. وحیدی (م. صبح)
در قافیه شب تکرار می شوم چیستم من در این خلاصهِ ماندن؟ شبکور زخمی در تهاجم غربت و بیگانگی و حسرتی گدازان میان صداها تابستان بی خاطره با مردمکهای سترون ادامه بغضهایی است رفته در باد زمزمه هایم کو؟ عاشقی را به من بازگردان! چشمهایم تلاوت جویباریست روییده بر بستر یقین بگذار تنفس کنم روزهای ویران شده مرا به ماندگاری صداها می برد
***
سکوت موازی م. وحیدی (م. صبح)
کجای اضطراب به ایستم؟ کجای فاجعه که از تکرار ملال ایمن باشم؟ نامت مساحت حیات را تنگ می کند کجا نشسته ای که پیشانی ات پرسش سالهای بی پاسخ است و پرتو نگاهت غریبهگی و یاس سکوت کی جمله اش تمام می شود تا به سطر سطر روشن باران رسم؟ نه به وداع می مانی و نه به درود! دور مانده ای از بلوغ و سرور! درتو نیست جذبهِ پیوستن ای سوکوار دیرین! می تابم برگونه پیوند و پیغام تا تلخی این تصویر را فراموش کنم منبع: نبرد خلق شماره ۴۵۸، پنجشنبه اول دی ۱۴۰۱ - ۲۲ دسامبر ۲۰۲۲
|