خیزش نسل " زد" در ایران، از جنبش اشغال وال ستریت و بهار عربی تاکنون لیلا جدیدی فیلسوف معروف قرن هجدهم ُ ژان ژاک روسو گفته بود: "وقتی مردم دیگر چیزی برای خوردن نداشته باشند، ثروتمندان را خواهند خورد" امروزه این دید در شبکه های اجتماعی دیگر نظر یک فیلسوف شناخته شده نیست، بلکه حرف روز نسل جوان جهان است مقدمه این روزها که جوانان دانش آموز و دانشگاهی خیابانها را با فریادهای آزادیخواهی و حق طلبی خود در می نوردند و نسلهای پیش از خود را گام به گام به صحنه مبارزه می آورند، تفسیرهای گوناگونی از آنها که در طبقه بندی نسلها به نسل "زد" شناخته می شوند، شده است. حکومت خشمگین و متحجر جمهوری اسلامی آنها را گیمرهایی معرفی می کند که جامعه را با بازیهای کامپیوتری اشتباه گرفته اند و یا این خیزشها را به "شکاف بین نسلی" تقلیل می دهد. از سوی دیگر، برخی جامعه شناسان و یا تحلیل گران این نسل را منحصر به فرد، نسلی که در جامعه ایران متفاوت از همسنهای خود در دیگر نقاط جهان است، معرفی می کنند. این نوشته استدلال می کند که برعکس، اعتراضات این نسل ادامه یک روند جهانی از اعتراضات علیه گلوبالیزاسیون، ریاضت اقتصادی تا جنبش اشغال وال استریت (۹۹ درصدیها) و بهار عربی است. این نوشته تاکید بر آن خواهد کرد که جنبش نسل زد در ایران جنبشی با پیشینه و علل جهانی و تاریخی است. اکنون جهان در شرایط نوینی قرار دارد و جنبش در ایران در چنین شرایطی دارای مشخصه هایی است که آنرا متفاوت و در نهایت پیروزمند خواهد کرد. نسل زد و باورها و رفتارهای آن در سطح جهانی بطور کلی و در سطح جهانی، نسل "زد" که به متولدان دهه نود میلادی و دهه هفتاد شمسی به بعد اطلاق می شود، یکی از اولین گروههای سنی است که از آغاز تولد، فناوری اینترنت در دسترس او بوده و بدین جهت در در تربیت خود در معرض میزان بی سابقه ای از اطلاعات اینترنتی قرار گرفته و دسترسی و استفاده از تلفن همراه به سرعت بین آنها همه گیر شده. جوانان این نسل به خاطر دسترسی به شبکه های اجتماعی آگاهی بیشتری نسبت به جهانی که در آن زندگی می کنند دارند. این جوانان بیشتر از همه در مورد مسائل کلیدی اجتماعی و سیاسی دارای اطلاعات بیشتری از نسل پیشین خود، هزاره ها (ملینیال) هستند. آنها بیشتر از نسلهای پیشین بر این باور هستند که حکومتها در راه درستی که منافع آینده شان را تامین می کند، حرکت نمی کنند. بنا به بررسیهای موسسه "اسپارکس و هانی" در سال ۲۰۱۴، نزدیک به ۴۱درصد از نسل "زد" بیش از سه ساعت در روز را صرف استفاده از اینترنت برای مقاصدی غیر از تکالیف مدرسه می کند. از حدود صد و پنجاه هزار برنامه موجود در "اپل استور"، ۱۰درصد برنامههای آموزشی بودند و کودکان تا سطح کالج را هدف قرار میدادند. همزمان همین تحقیقات نشان داده که بزرگسالان از سهولت دسترسی به اطلاعات و تصاویر نامناسب و همچنین سایتهای شبکه های اجتماعی که در آن کودکان می توانند به دیگران در سراسر جهان دسترسی پیدا کنند، راضی نیستند. این جوانان هم از والدین خود احساس آزردگی می کنند و از کنترل بیش از حد والدین در مورد استفاده از اینترنت شکایت می کنند. یک مطالعه در سال ۲۰۱۵ توسط "مایکروسافت" نشان داد که ۷۷٪ از جوانان بین ۱۸ تا ۲۴ ساله گفته اند "وقتی چیزی توجه من را به خود جلب نمی کند، اولین کاری که انجام می دهم این است که به سراغ موبایلم بروم؛ جایی که همه گونه اطلاعات را می توانم به دست بیاورم." در حالی که این رقم برای افراد ۶۵ ساله فقط ۱۰درصد را نشان می دهد. یک نظرسنجی دیگر از دانشآموزان از ۷۹ کشور توسط سازمان همکاری اقتصادی و توسعه (OECD) نشان داد که میزان زمان صرف شده برای استفاده از یک دستگاه الکترونیکی از کمتر از دو ساعت در روز در سال ۲۰۱۲ به نزدیک به سه ساعت در سال ۲۰۱۹ افزایش یافته و این میزان جدا از صرف وقت در برنامه های درسی معمول است. به گونه میانگین، نسل زد اولین گوشی هوشمند خود را درست قبل از تولد دوازده سالگی دریافت کرده. آنها به طور عمده از طریق رسانه های اجتماعی و پیامهای متنی ارتباط برقرار می کنند و به همان اندازه که نسلهای قدیمی تر برای تماشای تلویزیون وقت می گذارند، با تلفنهای شان وقت می گذرانند. برخی از خصوصیات مشترک این نسل در سطح جهانی - آنها گروهی از جامعه هستند که از دنیای پرتلاطم اطراف خود آگاه شده اند - انتظار کیفیت بیشتر محصولاتی را دارند که استفاده می کنند - مایل نیستند ار دیگران تقلید کنند و مانند دیگران زندگی و رفتار کنند. آنها به فردیت خودشان اهمیت می دهند - به داشتن و بدست آوردن تجربه های گوناگون اهمیت می دهند و آنها معنای بیشتری به زندگی شان می دهند - - توجه بیشتری به همه چیز دارند و با دقت بیشتری آنها را زیر نظر می گیرند - اکثر این جوانان مایلند نیازهای خود را در سایتهای ارایه کننده محصولات دریافت کنند - به موضوعاتی مانند محیط زیست اهمیت زیادی می دهند - آنها تنوع نژادی، رنگ پوست و ملیت را به رسمیت می شناسند. آنها از نژاد پرستی و تفاوتهای نژادی بیزارند - آنها اهمیتی به باورمند بودن به ادیان مختلف نمی دهند و میانشان دوستی و تفاهم فارغ از نوع دین، پوشش و جنسیت برقرار می شود نسل "زد" و تاثیر پذیری از جنبش اشغال وال ستریت و بهار عربی یازده سال پیش جنبش "اشغال وال ستریت" که علیه جهانی سازی و ریاضت اقتصادی به طور خشونت آمیزی سرکوب شد، در نگاه اول این جنبش خاموش گردید و اینگونه نتیجه گیری شد که دیگر هیچکس آن را ادامه نمی دهد و نخواهد داد. اما مشکل این نتیجه گیری این است که پیام این جنبش هرگز محو نشد، شیرازه آن در گفتمانهای سیاسی و اقتصادی جهانی پیرامون نابرابریهای اقتصادی باقی مانده است. اگرچه پس از فروپاشی کشورهای بلوک شرق، شیپورهای سرمایه داری علیه ایده های سوسیالیستی یا مبارزات طبقاتی و توزیع ثروت بار دیگر به صدا در آمد، اما مطالبات به حق راه خود را همه جا باز کرد. همچنین، "جنبش ۹۹درصدیها" نیز تاثیر خود را در جوانان آن دوره که اکنون به "هزاره" ها یا "ملینیال" معروف هستند، گذاشت. این تاثیرات هم به نسل بعدی نسل " زد" منتقل شده است. آنها با دنیای پرتلاطم اطرافشان آشنا هستند. "جنبش ۹۹درصدیها" نه تنها روحیه اعتراضی را بر انگیخت، بلکه الگویی برای مقاومت ایجاد کرد، با این تفاوت که نسل جدید از یک الگوی دوگانه سود می برد. نسل زد مقاومت و اعتراض را این بار هم در شبکه های اجتماعی که بدان دسترسی آسان دارد و هم در حضور فیزیکی ادامه داده است. شبکه های اجتماعی اکنون این نسل را در سراسر جهان به یکدیگر نزدیک کرده است. هر جا ستم بیداد کرده، مقاومت هم رشد کرده. امروز به یاری شبکه های اجتماعی صدای این نسل رساتر و بیشتر خشمگین و معترض شنیده می شود. آنها از ابراز خشم خود هراسی ندارند. عملگرایی در میان جوانان تاریخ طولانی دارد. در کشور ما ایران جنبش ضد دیکتاتوری علیه حکومت پهلوی با جوانانی آغاز شد که مانند اکنون دسترسی به شبکه های اجتماعی نداشتند و برای ارتباط با هم به دام حکومت می افتادند. بسیاری از مبارزان جنبش فدایی و دیگر مبارزان در این راه جان سپردند. همچنین جنبشهایی مانند اعتراضهای ۱۹۶۸ فرانسه، اعتراضها علیه جنگ ویتنام، جنبشهای حقوق مدنی، اشغال وال ستریت و بهار عربی و اکنون نسل زد که با امکانات بیشتری که دارد، راه را ادامه می دهند. جوانان این نسل با یکدیگر گفتگو می کنند، سازماندهی می کنند و حمایت آنها و همبستگی آنان به جهت ارتباطات شان بسیار قوی تر و متفاوت است. آنها حتی اکنون به دلیل ارتباطات جهانی شان با یکدیگر قدرت این را دارند که محصولات شرکتها و حتی کشورها را به دلیل مخالفت با وضع سیاسی و اجتماعی آنها تحریم کنند. مطالبات نسل زد و دستاوردهای جنبشهای پیش از خود "الکساندریا اوکاسیو-کورتز"، دموکرات معرف به "سرکش نیویورکی"، در توصیف این نسل می گوید: "اگر اغلب به نظر می رسد چپ گرایی متعلق به افراد مسن تر و نسلهای گذشته است که از نرمهای جامعه به دور هستند، امروز جوانهای سر زنده ای هستند که مطالبه آنان در توزیع ثروت و قدرت در فرهنگ و گفتگوی عمومی آنان رایج است. یک نسل پیش، سخن از سوسیالیسم ورد زبانها نبود، اما امروز جوانان به راحتی از آن حرف می زنند." بررسی نتایج به دست آمده از یک نظرسنجی در بریتانیا حاکی از آن است که نزدیک به ۸ نفر از ۱۰ نفر، مشکل مسکن را بحران سرمایه داری می دانند. دو سوم از آنها سیستم اقتصادی سوسیالیسم را ترجیح می دهند. بر اساس گزارشی که توسط اندیشکده دست راستی موسسه امور اقتصادی (IEA) منتشر شده، جوانان بریتانیایی بطور قطعی به سمت چپ گرایش پیدا کرده اند. نزدیک به ۸۰درصد آنها سرمایه داری را مقصر بحران مسکن می دانند، در حالی که ۷۵درصد معتقدند وضعیت اضطراری آب و هوا "به طور خاص یک مشکل سرمایه داری" است و ۷۲درصد از ملی شدن فراگیر حمایت می کنند. روی هم رفته، ۶۷درصد می خواهند تحت یک سیستم اقتصادی سوسیالیستی زندگی کنند. این نسل معتقد است اگر تغییرات مهم و موثری انجام نگیرد، آینده ای هم نخواهد داشت، به ویژه در پهنه محیط زیست. در یک همه پرسی، یک جوان ۲۲ ساله از خانواده ای کم درآمد میگوید: "روز پیش پستی را در اینستاگرام دیدم که از شما می پرسید آیا ترجیح می دهید در زمان صد سال به عقب سفر کنید یا به جلو؟ همه کامنتها پاسخ می دادند آیا صد سال دیگر اصلا جهانی وجود دارد؟" وی می گوید: "این پرسش، نظرات افراد هم سن و سال من و نگرش ما را نسبت به مشکلاتی که در یک سیستم سرمایه داری با آن روبرو هستیم، خلاصه می کند." نسل زد در سطح جهانی تحت تاثیر فشارهای اقتصادی خانواده و جوامع خود شکل گرفت. روابطی که خود با آن مواجه هستند و خانواده های خود را نیز با آن مواجه و تحت فشار می بینند. تغییرات پس از اشغال وال ستریت و بهار عربی جنبش اشغال وال ستریت اگر چه خاموش شد، اما برای برپا نشدن دوباره چنین آتشی و هراس از جنبشهای بزرگتر، نظام سیاسی آمریکا دست به تغییراتی دمکراتیک زد. این جنبش که بر نابرابری دستمزدها تاکید داشت، در نهایت توانست به نتیجه نسبتا مطلوب یعنی افزایش حداقل دستمزد دست یابد. در آمریکا یک فرد سیاه پوست رییس جمهور شد، در بسیاری نقاط قوانین کشورها از جمله سن قانونی برای ازدواج، ازدواج همجنس گرایان ، حقوق زنان، تسهیل بیمه های سلامتی و غیره تا حدی بهبود یافت. جوانان به جایگاههای بالای دولتی راه یافتند. چند هفته پیش بار دیگر یک فعال سیاسی 25 ساله و مخالف حمل سلاح به نام "ماکسول فراست" نمایند مجلس در آمریکا شد. بهار عربی نیز اگر چه دستاوردهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی اندکی را برای برخی از ساکنان آن مناطق به همراه داشت، اما در شش نقطه پر هیاهوی بهار عربی، یعنی بحرین، مصر، لیبی، سوریه، تونس و یمن دستاوردهای گاه مثبت و گاه منفی نیز داشت. فعالان این جنبش معتقدند که بهار عربی چندان شباهتی با جنبش اشغال وال ستریت نداشت زیرا جنبش آنها از دهه ها ظلم رهبران غیردموکراتیک به وجود آمد که حقوق اساسی مدنی و انسانی را انکار می کرد. آنها می گویند، اما بهار عربی این ایده را تقویت کرد که گاهی لازم است شهروندان برای احقاق حق خود به خیابانها بیایند. یک فعال بهار عربی می گوید: "وقتی راههای عادی برای شما در سیستمی که تحت آن زندگی می کنید دیگر به روی شما باز نیست، به یک نقطه گسست می رسیم و آن جاییست که مردم می گویند دیگر نمی توانیم تحمل کنیم." وی می گوید: "اشغال وال ستریت فقط اسکلت جنبش بهار عربی را دید. آنها نمی دانند که این یک فرآیند تکاملی، نتیجه دهه ها کار، آزمون و خطا و در نهایت پیشرفتها بوده است. این مردم از ناامیدی مشترکی که داشتند، پس آنکه همه راهها را امتحان کردند، به خیابانها رفتند. آنها به خوبی آگاه بودند که به خاطر حرکت و اعتراض می توانند جان خود را از دست بدهند." یک فعال اشغال وال ستریت نیز در این زمینه می گوید: "بله مردم این جنبش حاضر نبودند برای مطالباتشان بمیرند، اما نقاط مشترکی داشتیم و آن اینکه هر دو از شبکه های اجتماعی سود بردیم، اما فاقد برنامه و راه حل بودیم." در آن دوران، جهان شاهد اعتراضات و خیزشهای مسالمت آمیز و گاه خشونت آمیز بی سابقه ای بود. معترضان در فهرستی طولانی از کشورها از جمله در اسراییل، هند، شیلی، چین، بریتانیا، اسپانیا و ایالات متحده همگی همبستگی خود را با انقلابهایی که خاورمیانه را به لرزه در آورد، نشان دادند. شعارها نشان از تاثیر این جنبشها بر یکدیگر داشت. از اعتراضات دانشجویان بریتانیایی تا تظاهرات ضد ریاضت اقتصادی در یونان و اسپانیا. وجه مشترک همه آنها در این بود که جوانان و طبقه متوسط بهای گزافی را برای فساد طبقه حاکمه و سرمایه داران می پرداختند. با این همه، فعالان جنبش بهار عربی هم اکنون معتقدند رفتار بسیاری از حاکمان در خاورمیانه در نتیجه آن جنبشها تغییر کرده. آنها فهمیده اند که فشار بر مردم و رعایت نکردن حقوق آنان، چه روزهای خطرناکی را در مقابل شان قرار می دهد و این دستاورد بهار عربی و جنبش وال ستریت است؛ جنبشهایی که تاریخ شان در ذهن نسل بعدی باقی مانده؛ نسلی که قدرتمند تر می تواند و توانسته است علامت خطری برای رژیمهای فاسد و غیر دمکراتیک باشد. وجوه تمایز و اشتراک قیام نسل زد در ایران با اعتراضهای گذشته جهانی جمهوری اسلامی پس از قیام ضد دیکتاتوری برای آزادی و زندگی بهتر، از همان آغاز به قدرت رسیدن نه تنها برای پیشرفت و سعادت جامعه اقدامی نکرد و اصلاحاتی انجام نداد، بلکه به سرکوب خواستها و مطالبات مردم دست زد و چماق بدستانش را به خیابان ریخت تا مردم معترض را بباد ضرب و شتم بگیرند و چندی نگذشت که بیشرمانه هزاران نفر از جوانان و دیگر اقشار معترض را قتل عام کرد. در ایران ماجرا کاملا روندی رو به عقب داشته است. وضعیت مردم سالها عقب تر از دستاوردهای کوچک و بزرگ جنبش اشغال وال ستریت و بهار عربی است. حاکمان در ایران روز به روز و لحظه به لحظه زندگی و معیشت مردم را به تباهی کشانده اند. آمارهایی که خود رژیم ارایه می دهد، به تنهایی نشان از وضعیت فلاکت بار جامعه در همه ابعاد و محیط زیست دارد. در اینجا لازم به توضیح نیست که چگونه هر صدای اعتراضی در کشور ما به بازداشت، زندان و اعدام ختم می شود. با این حال، طی سالهای گذشته روزی نبوده که در گوشه و کنار ایران اعتراضات جوانان، زحمتکشان و مزدبگیران خاموش شده باشد. آنچه در ایران می گذرد بی شباهت و بدون ربط به جنبش جهانی علیه نابرابری نیست. اما دو تفاوت مهم در قیام امروز ما با گذشته وجود دارد. نخست، میزان فساد و جنایتکاری رژیمی است که به آسانی می توان آن را با رژیم نازی مقایسه کرد و دیگری میزان آگاهی، اطلاعات و ارتباطات نسل جدید با یکدیگر است که این درجه از شجاعت، پیگیری و سرسختی برای زندگی بهتر و مبارزه تا پای جان را جهان شاهد است. نتیجه اگر بخواهیم در یک جمله تعریف این نسل را خلاصه کنیم، باید بگوییم نسل زد، نسل تمدن، آزادگی و جلوه هایی از سوسیالیسم، علیه ستم ارتجاع ، استبداد و سرمایه داری است. این در حالیست که جمهوری اسلامی بنا به خواست و منافع خود و برای انحراف افکار عمومی، تعریف وارونه و تحقیر آمیزی از این نسل ارایه می دهد. رژیم می خواهد خانواده ها را از حمایت آنان برحذر کند که البته نتیجه ای برعکس گرفته است. جمهوری اسلامی مردم را در خیابانها با خونسردی به قتل می رساند. برای سرکوب آنها، اینترنت را قطع می کند تا رابطه شان با یکدیگر و جهان خارج را مانع شود و با سانسور و قطع اینترنت، کسب و کارهای اینترنتی را به ورشکستگی می کشاند. در این باره رییس اتاق بازرگانی رژیم، ۱۰ میلیون ایرانی را زیر خط فقر و ۴۰۰ هزار کسب و کار را در معرض نابودی گزارش کرده است. حکومت فاسدی که ثروت کلانی را برای خود، خانواده، همراهان و مزدورانش به جیب زده، هنوز "خورده" نشده، اما اکنون روشن است جوانانی که آینده ای با این روال برای خود متصور نیستند، به پاخاسته اند تا سیستمی را که برایشان هیچ نشانی از آینده غیر از ناامنی و بحران ندارد، از ریشه برکنند. روندی که رژیم پیش گرفته، هیچگونه امیدی برای بهبود وضع موجود و زندگی بهتر باقی نگذاشته؛ یک آگاهی بنیان شکن که در شعار "اصلاح طلب اصولگرا - دیگه تمومه ماحرا" بر زبانها جاری شد. جای شگفتی نیست که امروز ناگهان مردم ایران با واژه هایی که زیر ضرب ترین حوزه های حیات اجتماعی را برجسته می کند، یعنی "زن، زندگی، آزادی" به میدان مبارزه آمده اند. نسل زد در ایران درحالی به جنبش اشغال وال ستریت و بهار عربی ادامه می دهد که به سلاح دانش و آگاهی مجهز است و آینده اسفبار خود تحت این نظام را می تواند تصور کند. این نسل به اراده خود اعتماد دارد و این چنین توانسته است پدران و مادران و نسلهای پیش از خود را در سراسر جهان با خود متحد کند. برخلاف ادعای رژیم، قیام نسل زد شکاف بین نسلها نیست، بلکه شکاف بین تجدد و تحجر است. این یک روند طبیعی و جهانی برای رهایی از ستم اقتصادی و اجتماعی است که باید به سرنگونی رژیم بیانجامد. با این همه، انتظار پیروزی سریع نیز نباید داشت. تداوم، رمز پیروزی است. همچنان که ولادیمیر لنین گفته است: "گاهی در برخی دهه ها هیچ اتفاقی نمی افتد و در چند هفته، دهه ها اتفاق می افتد."
منبع: نبرد خلق شماره ۴۵۷، سه شنبه اول آذر ۱۴۰۱ - ۲۲ اکتبر ۲۰۲۲
|