بنام زن ، زندگی و آزادی

فتح الله کیاپیها

متن سخنرانی در گردهمایی ایرانیان در ورتسبورگ در حمایت از انقلاب مردم ایران  آلمان ۸ اکتبر

مهسا امینی را کشتند ، به همین سادگی، که هواپیمای مسافر بری را سرنگون می کنند، به همین سادگی که اقلیتهای قومی و مذهبی و دگراندیشان را نسل کشی می کنند، بدان گونه ای که در طول چهل و چند سال حکومتشان، بسیاری از زنان، مردان، کودکان ، دگر باشان جنسیتی را کشتند و سرکوب کردند و اروپا چشمانش را بست ۔ چرا؟

 چون جمهوری جنایتکار اسلامی شریک سود اوری بود۔

بله مهسا را کشتند و مهساها را و چرا؟ و چرا و چرا جهان سرمایه چشمانش را بست؟ آیا حقوق بشر یک فریب است؟

آیا دمکراسی یک تبلیغ است؟

سرنشینان آن هواپیمای مسافرتی چه جرمی داشتند و دلیل کشتارشان چه بود؟

مهسا بعلت پوشش دلخواه خودش دستگیر شد، مورد ضرب و شتم واقع و زیر لگدهای پلیس کشته شد۔  چرا؟

ایا او حق نداشت که مثل همه ی مردم جهان اختیار پوشش خودش را داشته باشد؟

ایا او حق اعتراض به دلایل بازداشت خودش را نداشت؟

ایا او حق نداشت که حکم دادستانی در بازداشت خودش را رویت کند؟

ایا او حق استفاده از وکیل را نداشت؟

اری ما می گوییم در قوانین جمهوری اسلامی، انسان هیچ حقی ندارد و بخصوص اگر زن باشد۔ این قوانین حقوق بشری جمهوری اسلامی است۔

با شما هستم دولت مردان اروپایی، لطفا در کنار برجام ، نقض دایم  حقوق بشر را  نیز مد نظر قرار دهید۔ بزرگترین شریک تجاری خود را تحت فشار قرار دهید۔ ایا از منظر شما انسان و حقوقش اولویت دارند یا تجارت سودمند برای شما؟

لطفا لانه های تروریستی رژیم جنایتکار اسلامی را به بندید۔ به مماشات پایان دهید و کمی در کنار مردم ایران باشید۔

دولتها می ایند و می روند۔ دیکتاتورها ساقط می شوند اما این انسانها و ملتها هستند که باقی می مانند۔

 

 

با دستان خود، گور دمکراسی و حقوق بشر را حفر نکنید

تعلل شما در اقدامی عملی و هماهنگ مرگ دمکراسی است و  تدفین حقوق بشر.

 

خانمها و آقایان پارلمانتر اروپایی هیچ می دانید که با دست خودتان گور دمکراسی و حقوق بشر را در خاورمیانه حفر می کنید؟

آیا می دانید هر روز تعلل شما، در حمایت قاطع از جنبش سرنگونی طلب ملتهای بپا خاسته ی ساکن  ایران ، برابر با ضرب و شتم و شکنجه و مرگ عده ای از سرزنده ترین جوانان ایران است؟

باور کنید که این  جان در گرو آزادی نهادگان، می توانند پدر خوانده ی تروریسم ،یعنی جمهوری اسلامی را، سرنگون کرده و طلوع نخستین شعاعهای دمکراسی و برابری طلبی را به مردم محروم خاورمیانه بشارت دهند.

البته اگر مماشات  و دلجویی شما از ملاها اجازه دهد .

باور کنید که ملاهای تحت امر پوتین هیچ شمعی را زیر اجاق برجام روشن نخواهند کرد. باور کنید که بساط مماشات شما هیچ ملای جنایتکاری را بر سر میز مذاکره قانع نمی کند.

زبان ملا زبان زور و شکنجه و ارعاب است. آنها بویی از انسانیت نبرده اند و هیچ درکی از گفتگو و مسامحه ومصالحه را ندارند . چه دلیلی واضح تر از چهل و چند سال بساط شکنجه و اعدام و قطع عضو؟

آقایان وقتتان را بیخود هدر می دهید و هر لحظه سند قتلعام جوانان این سرزمین را توشیح می کنید.

دیگر بس است مماشات. دیگر بس است مذاکره های نا فرجام. دیگر بس است دلجویی ازپدر خوانده تروریسم . خامنه ای یک جنایتکار علیه حقوق بشر است و نوکر سرسپرده ی پوتین. او را تنها بگذارید

 و برای یکبار هم که شده، کنار مردم و جوانان پر شور این کشور قرار بگیرید، آنها  را تجربه کنید.

باور کنید که اگر بساط طماعی و زر اندوزی مد نظرتان نباشد، متوجه خواهید شد که این جوانان تنها امید آینده جهانی سرشار از صلح، تفهیم وتفاهم هستند.  از آنها حمایت کنید . همانگونه که در اعتراض به قتل خاشقچی و جرج فلوید خیابانهای اروپا و آمریکا را صحنه مبارزه با جنایت تبدیل کردید و قاتلان را مجبور به اعتراف .

 حال چه شده است که در کشتار ملت بلوچ، توپ باران کردستان، کشتار دانشجویان و قتل دختران و پسران دانش آموز در ایران ،  هیچ عکس العمل مفید و عملی از خود نشان نداده اید؟

بحث کافی نیست؟

رای زنی کافی نیست؟

هنوز باید جنایتکاران به خون ریزی خود ادامه دهند؟ آیا جهان غرب می خواهد ناظر بی عمل هولوکاست دوم باشد؟

کجا هستند آزاد اندیشان اروپایی؟ کجا هستند آزادگان آلمانی؟ کجا هستند هم شهریهای عزیزم در  ورتسبورگ؟

 دانشجویان ورتسبورگ کجائید؟ آیا می دانید که فرهیختگان و هم صنفان شما در دانشگاه شریف  و دیگر دانشگاههای ایران ، دستگیر شده و هم اینک تحت شکنجه های وحشیانه قرون وسطایی قرار دارند؟ 

 آیا می دانید که توحش قرون وسطایی تروریستهای اسلامی حاکم بر ایران و منطقه ، دست بکار نابودی تمام و کمال آزادیها و دستاوردهای حقوق بشری و برابری طلبانه هستند؟

آیا می دانید که بی عملی و تعلل شما: مرگ دمکراسی است و  تدفین حقوق بشر؟

 و اما شما هموطنان عزیزم که اینجا  و در کنار ما نیستید: آیا از خودتان پرسیده اید که داغ یک مادر همانند داغ مادر شماست و داغ یک پدر همانند داغ پدر شما؟

آیا با خود اندیشیده اید که مرگ هر دختر و هر پسر هر جوان و هر پیر، همانند مرگ عزیزان شما می تواند برای خانواده هایشان ناگوار و دردناک باشد؟

آیا دستی به  همدلی و همدردی و هم صدایی با آنها دراز کرده اید؟ و اگر نه: پس کی، کجا و چگونه؟

آیا می دانید که عافیت طلبی شما مرگی غریبانه و دردناک  را برای جوانان هموطن رقم می زند؟ و آیا می دانید که مرگ این جوانان نابودی کامل وطن و تاریخش را در پی دارد؟

جوانان در خیابانهای ایران و زیر تیغ بیرحم و وحشی رژیم جنایتکار، جان فدا می کنند و شما؟؟؟

واقعا نمی دانم که در کدام جهت تاریخ ایستاده اید؟ آیا حب وطن دارید یا اشتها برای شام ضحاک؟ کدام یک؟

لطفا جایگاه خود رادر تاریخ خونبار این ملت، نشان دهید.

نابود باد جمهوری جنایتکار اسلامی و برافراشته باد پرچم خلقها و ملیتهای تحت ستم ایران و زنده باد آزادی، برابری و حریت انسانی.

 

منبع: نبرد خلق شماره ۴۵۶، یکشنبه اول آبان ۱۴۰۱ - ۲۳ اکتبر ۲۰۲۲

https://t.me/nabard_khalgh

بازگشت به صفحه اول