چالشهای معلمان (مهر ۱۴۰۱)

فرنگیس بایقره

 

تعیین زمان و شعبه رسیدگی به اتهامات رسول بداقی

جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات رسول بداقی، بازرس کانون صنفی معلمان و عضو شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان از بابت پرونده جدید در تاریخ ۱۸ مهر در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران برگزار خواهد شد. وی درتاریخ ۱۰ اردیبهشت امسال بازداشت و در نهایت به بند عمومی زندان اوین منتقل شد.

آقای بداقی در تاریخ ۱۰ اردیبهشت امسال به همراه جعفر ابراهیمی، محمد حبیبی بازداشت و به بازداشتگاه وزارت اطلاعات موسوم به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد. وی در تاریخ ۱۲ خرداد از این بازداشتگاه به بند عمومی زندان اوین منتقل شد اما مجددا در تاریخ ۲۴ خرداد، به یکی از سلولهای انفرادی بند ۲۴۰ زندان اوین منتقل شد.

در آستانه هفته معلم در ایران شماری از فعالان صنفی توسط نهادهای امنیتی احضار و تعدادی نیز بازداشت شدند. روز یکشنبه ۱۱ اردیبهشت معلمان و فرهنگیان شاغل و بازنشسته کشور در اعتراض به عدم رسیدگی به مطالبات شان در مقابل ادارات آموزش و پروش در بیش از ۴۰ شهر دست به تجمع زده و شماری از فعالان صنفی نیز بازداشت شدند.

 

بهرام یعقوبی، فعال صنفی معلمان بازداشت شد

بهرام یعقوبی، فعال صنفی معلمان در تبریز، روز سه شنبه ۱۲ مهر توسط نیروهای امنیتی در منزل شخصی اش بازداشت شد. ماموران ضمن تفتیش منزل آقای یعقوبی، شماری از لوازم الکترونیکی از جمله گوشی و کامپیوترهای او و اعضای خانواده اش را ضبط کرده و با خود بردند. یک منبع مطلع نزدیک به خانواده آقای یعقوبی گفت: «بی خبری از سرنوشت آقای یعقوبی که به مکان نامعلومی منتقل شده، به افزایش نگرانیهای خانواده وی منجر شده است

 

بازداشت اسکندر لطفی و مسعود نیکخواه

روز شنبه ۱۶ مهر، اسکندر لطفی و مسعود نیکخواه، از اعضای انجمن صنفی معلمان مریوان، توسط نیروهای امنیتی در مریوان بازداشت و یک روز بعد، به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شدند.

روز شنبه ۱۶ مهرماه ۱۴۰۱، اسکندر لطفی و مسعود نیکخواه، از اعضای انجمن صنفی معلمان مریوان توسط نیروهای امنیتی در مریوان بازداشت شدند.

آقای لطفی پیش تر در تاریخ ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۱، توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده بود و در تاریخ ۲۶ مرداد، با تودیع قرار وثیقه از زندان اوین آزاد.

همزمان، آقای نیکخواه پس از احضار به اداره اطلاعات شهر مریوان بازداشت شد. وی نیز پیشتر در تاریخ ۲۲ ادریبهشت‌، توسط نیروهای امنیتی بازداشت و در تاریخ ۲۹ مرداد، با تودیع قرار وثیقه از از زندان اوین آزاد شده بود. 

 

جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات محمد حبیبی و جعفر ابراهیمی

جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات محمد حبیبی، سخنگوی کانون صنفی معلمان و جعفر ابراهیمی، فعال صنفی معلمان روز چهارشنبه ۲۰ مهر، در دادسرای اوین برگزار شد.

طی این جلسه که در دادسرای اوین به ریاست قاضی ایمان افشاری برگزار شد، این شهروندان با حضور وکلای خود طناز کلاهچیان و رامین صفرنیا از بابت اتهامات اجتماع و تبانی به قصد براندازی نظام و تبلیغ علیه نظام محاکمه شدند.

طناز کلاهچیان با بیان اینکه محمد حبیبی و جعفر ابراهیمی دفاعیات خود را به تفصیل در دادگاه بیان کردند، گفت: «بنده و همکارم، آقای صفرنیا، نسبت به بیان دفاعیات خود در باره کیفرخواست مطرح شده از سوی نماینده دادستان، که در جلسه هم حضور پیدا نکرد، مبادرت کردیم. از نظر ما، نه تبلیغ و نه اجتماع و تبانی علیه نظام از سوی موکلان ما صورت نگرفته و در این جلسه نیز با بیان ادله مستند، هر دو عنوان اتهامی را رد کردیم.»

 

بخشی از پیام جمعی از معلمان آزادیخواه استانهای البرز، تهران و فارس

به‌ نام «ژن، ژیان، ئازادی» و پاسداشت رمز «ژینای زندگی‌ بخش» که از عاشق ‌ترین زندگان بود.

بیش از چهار دهه است که نظام سلطه، تمامی ساکنان این سرزمین را به بند کشیده، عادی ‌ترین حقوق شهروندی را از آنها سلب کرده، و در مقابل هر شکل اعتراض به وضعیت مستقر، پاسخی جز گلوله و تشدید فضای امنیتی نداشته است و همواره دستگاه قضا، که بایستی قائل به نص قانون اساسی و اساس عدالت باشد، را به ‌عنوان بازوی سرکوب به‌ کار گرفته؛ تا جایی ‌که جرم‌ تراشیهای واهی، پرونده ‌سازیهای ساختگی و سناریوی «اعتراف اجباری» کارکردهای بقای نظم موجود است که از دادگاههای بیداد بیرون می‌آید.

طبقهِ حاکم، تنها معطوف به ملیجک‌ سازی دستگاه قضایی نبوده است؛ بلکه با انواع تبعیضهای جنسیتی، قومیتی، زبانی، مذهبی و... همواره سعی کرده، زندگی اجتماعی‌ مان را درگیر پروژهِ «تضادسازی» کند تا در دو قطبیهای شدتمند، تمامی امکانهای زیست مسالمت ‌آمیز جمعی در سایهِ «فهم تفاوتها» حداقلی شود؛ در واقع اتمیزه‌ کردن «ما» استراتژی کنترل تنهایی بوده که می‌ توانستند با «درک حضور دیگری» افقهای ممکن زندگی را تجربه کنند.

در راستای همین تضادسازیها، با باز فعال ‌سازی «گشت ارشاد»، مردم نافی گفتمان ایدئولوژیک را به‌ عنوان «هنجارشکن» و مؤیدان سیاستهای خود را «آتش به ‌اختیار» معرفی کردند، تا دوآلیتهِ خودی-غیرخودی را در صحنهِ اجتماع برسازند. در همین فضای ایجاد شده بود که «سپیده رشنو» بازداشت شد‌ و تمامی حقوق انسانی ‌اش مورد تعرض قرار گرفت؛ و هنوز افکار عمومی از ظلم آشکاری که بر «سپیده» رفت، التیام نیافته بود که «مهسا امینی» قربانی ماشین کشتار نظام حاکم شد و تمامی ایران را در سوگی جانسوز فرو برد؛ اما قتل «ژینا» نه ‌تنها باعث نشد که جمهوری اسلامی، خشونت سیستماتیک را متوقف کند، بلکه در واکنش به اعتراضهای به‌حق مردم، جنایتی دهشتناک را آغاز کرده؛ تا جایی ‌که کشته ‌های اعتراضات اخیر، اکثراً عزیزانی هستند که هنوز دههِ بیست زندگی‌ شان را از سر نگذرانده بودند!

در این پیام ضمن رد «گفتمان مسلط ایدئولوژیک در کتابهای درسی»، این گفتمان را «جنگ ‌طلبانه و دیگری ‌ستیز»، ارزیابی کرده و نوشته اند: «رمز نام "ژینا" احضار تمامی رؤیاهای به ‌محاق ‌رفتهِ مردمی ‌ست که در نظام جمهوری اسلامی، امکانی برای تحقق نداشته و امروز به «خیابان» آمده ‌اند تا زندگی ‌شان را از «نیروی شر» پس بگیرند.

امضاکنندگان پیام «با گفتن "نه" قاطع به ساختار سیاسی موجود، از والدین و تمامی همکاران» موارد زیر را خواسته اند.

۱- ضمن حمایت از فرزندانمان، بگذاریم این وطن دوباره وطن شود.

۲- با مطالبهِ آزادی بی ‌قید و شرط معترضان، بر پروژهِ پرونده ‌سازیهای امنیتی خط بطلان بکشیم.

۳- به‌ دلیل اختلال در اینترنت و فقدان رسانهِ آزاد در داخل ایران -که هر دو از ابزار سرکوبند- انتشار اخبار اعتراضات در فضای مجازی را در راستای حضور در خیابان تقویت کنیم.

۴- اعتصابات را به ‌عنوان اهرم فشار بر حکومت و بازوی مقاومت جنبش آزادیخواهی ایرانیان جدی بگیریم.

امید که استمرار «اتحاد ما در خیابان» نه‌ تنها حاکمیت فعلی را نفس ‌بر کند، بلکه پاسخ روشنی به «کرکس سلطنت‌ طلبی» باشد که می ‌خواهد از جنازهِ نظم موجود، مائده ‌ای برای سفرهِ آتی خود ببرد.

 

اطلاعیهِ شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران

تا آزادی، تا رهایی

دانش آموزان عزیز، جوانان دهه هشتاد و نود، شجاعت شما ستودنی است. ما معلمان از شما درس «شجاعت، زندگی و آزاد‌گی» می ‌آموزیم.

شما به شجاعانه ترین زبان، در انظار جهانیان درس رهایی، برابری و آزادی را فریاد زدید؛ شما در حال مقاومت در برابر یکی از بیرحم ترین دستگاههای سرکوب تاریخ معاصر خاورمیانه هستید و این شجاعت مثال زدنی و الهام بخش در تاریخ این سرزمین و فراتر از آن در سطح منطقه ماندگار خواهد شد. و شما در حال نوشتن برگهای زرینی از تاریخ قرن بیست و یکم هستید.

الف- با معلمان خود شرایط و اتفاقات روز را بحث و تحلیل کنید و کلاسهای درس را تبدیل به سنگر آزادی بیان، آزادیخواهی و عدالتخواهی کنید. از این طریق می توانید به ماهیت معلمان شجاع  و آزادیخواه که مواضع خود را شفاف اعلام می کنند پی ببرید و «معلمان سهمیه‌ ای»، بسیجی، ترسو و خائن به مردم را بشناسید.

ب- این خیزش برابری می ‌خواهد و آزادی و رهایی، برای زن و برای مرد و برای همه.

در پایان این اطلاعیه «سرود برابری» برای «همخوانی» دانش آموزان آمده است.

 

بخشی از بیانیه کانون صنفی معلمان ایران

به نام خداوند جان و خرد

اگر مرگ را یکی از پرتکرارترین واژگان این روزها بدانیم، بی‌ تردید مرگ اخلاق ملموس ‌ترین واقعیت جاری در فضای این روزهای جامعه، رفتار آمران و عاملان و حامیان سرکوب و البته تاسفبارترین آنهاست.

اخبار کشته شدن دانش ‌آموزان، دستگیری آنها، ورود نیروهای انتظامی و امنیتی به مدارس و...  را با ناباوری می ‌شنیدیم و تمایلی به باورشان نداشتیم؛ اما تایید این اخبار، توجیه و عادی جلوه دادن آن توسط بالاترین مسئول (؟!) وزارتخانه نقطه پایانی شد برای ته ‌مانده امیدی که در دل داشتیم. اکنون از وزیر و دستگاه وزارتی‌‌ اش می‌پرسیم:

اینگونه قصد رساندن دانش ‌آموزان به «حیات طیبه» را دارید؟ اینگونه قرار است کودکان و نوجوانان دانش‌ آموز را به افرادی «حقیقت جو»، «شجاع»، «عدالت‌خواه» و... تبدیل کنید؟

در روزهایی که بسیاری از دانش ‌آموزان و بخش مهمی از جامعه دلزدگی و گاه نفرت خود را از القائات ایدئولوژیک به شدیدترین درجه ابراز می ‌کنند، شما به ‌جای گوش سپردن به اعتراض ‌شان، با لجاجت و البته فهم نادرست از واقعیات، ماموران خود را تحت عنوان پدافند غیرعامل به مدارس می ‌فرستید تا باز هم با روایتهای یک‌ طرفه و توجیهات تکراری کاری را که طی سالها نتوانستید انجام دهید، در این روزهای اوجگیری طغیان انجام دهند؟

به جای دفاع از حریم مدرسه و دانش‌آموزان، ورود غیرقانونی نیروهای امنیتی به مدارس یا حتی دستگیری دانش‌آموزان در خیابان را توجیه می‌ کنید؟

دانش ‌آموزی که نتوانستید در مدارس به شیوه دلخواه خود اجتماعی ‌اش کنید، اکنون در بازداشتگاههای اصلاح و تربیت قرار است، تبشیر و تنذیر و تمشیت شود؟

چه دفاعی کرده ‌اید از مدیر باشرفی که حاضر نشد تصاویر دوربینهای مدرسه را در اختیار ماموران امنیتی قرار دهد و در حضور دانش ‌آموزان بازداشت شد؟

چه اقدامی برای ارتباط و دلجویی از خانواده ‌های داغدار دانش ‌آموزان کشته ‌شده انجام دادید؟ یا برای آزادی بازداشت شدگان و دلجویی از آنان؟

کانون صنفی معلمان ایران، ضمن محکومیت شدید اینگونه رفتارهای نابخردانه که به پادگانی شدن فضاهای آموزشی و سلب ماهیت علمی و فرهنگیِ کلاسهای درس  منجر خواهد شد، به همهِ دست اندرکاران به ویژه وزیر بی ‌صلاحیت آموزش و پرورش هشدار می دهد که فورا و بدون فوت وقت، نسبت به آزادی دانش آموزان  معترض زندانی و دلجویی از آنها، همچنین آزادی همکار یا همکارانی که به دلیل حمایت از اعتراضات قانونی دانش آموزان یا مقاومت در برابر نیروهای انتظامی و امنیتی که قصد دخالت در امور مدارس را داشته ‌اند، در بازداشت به سر می ‌برند یا مورد بازخواست قرار گرفته‌ اند، اقدام نمایند.

بدیهی ست که در صورت ادامه‌ی این روند مغایر با قانون و عرف، معلمان، خانواده‌ها و تشکل های صنفی، وظیفهِ خود می دانند که از ساحت مقدس مدرسه، به هر نحوی که شایسته می دانند دفاع نمایند.

کانون صنفی معلمان ایران/ چهارشنبه ۲۰ مهر ۱۴۰۱

 

 (منابع استفاده شده برای تهیه این مجموعه: خبرگزاری هرانا، تلگرام شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان کشور، امتداد، تلگرام کانون صنفی معلمان)

منبع: نبرد خلق شماره ۴۵۶، یکشنبه اول آبان ۱۴۰۱ - ۲۳ اکتبر ۲۰۲۲

https://t.me/nabard_khalgh

بازگشت به صفحه اول