یادداشت سیاسی نبرد خلق شماره ۴۵۵ – اول مهر ۱۴۰۱

قیام سرنوشت ساز «ژینا»

مهدی سامع

 

هفته آخر شهریور سال ۱۴۰۱ خورشیدی سرشار از رویدادهایی است که ساکنان ایران زمین به شمول تمامی جریانهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و هنری را تحت تاثیر قرار داد. از روز جمعه ۲۵ شهریور تا روز پنجشنبه ۳۱ شهریور، در بستر گُسّلهای گوناگون، یک صف بندی گسترده شکل گرفته که در یک طرف تعدادی ستمگر، غارتگر و تبهکار قرار دارند که خود را با نظام ولایت فقیه و استبداد دینی تعریف می کنند. نظام نفرت انگیزی که با سرکوبهای دَدمنشانه به حیات ننگین خود ادامه می دهد و خوشبختانه اکنون شاکله بی ریخت و چرکین آن را موریانه تباهی، فساد و تجاوز خورده و آن را در حال فروریختن قرار داده است. در طرف دیگر مردمی قرار دارند که برای آزادی و شرافت انسانی تلاش می کنند و اکنون و در همین هفت روز با پیکارهای بی امان خود ایران و جهان را به لرزه درآورده است. این وضعیت را با چهار کلمه می توان تعریف کرد: «اعتلای بحران و شرایط انقلابی».

در حالی که نظام برای ولیعهدی «آقا مجتبی» مشغول حل و فصل مشکلاتش است، قتل دولتی زنده یاد ژینا (مهسا) امینی، اخگری بر خرمن نیازها و خواسته های انباشته شده زد و چشم انداز نابودی نظام جهل و جنایت را بیش از گذشته برجسته و نام «ژینا» را به عنوان «اسم رمز» یک خیزش و قیام تاریخی به ثبت رساند. در چهل و چهار سال حیات ضد انسانی و ضد ایرانی استبدادی مذهبی بارها شاهد جنبشها، خیزشها و قیامهای مردمی در سراسر ایران بودیم که نظام ولایت فقیه را بر نمی تابند. در این راهپیمایی پُرشکوه، اما سخت و طولانی، هزاران و هزاران زن و مرد ایران زمین برای آزادی و عدالت جان فدا کردند. ترازنامه این پیکارهای درخشان و شهدای بیشمار آن برای هر آزادیخواهی افتخار آمیز است. اما آنچه در هفت روز گذشته جریان داشت، تمام چهل و سه سال گذشته را یکجا به نمایش گذاشت. در مشهد خیزش کوی طلاب را در ابعادی گسترده تر بازسازی کرد. ویدئوهای منتشر شده نشان می دهد که در مناطقی از اصفهان، در منطقه نارمک و در خیابان ولیعصر تهران و از پنجره ها و پشت بامهای این شهر، در چند نقطه مشهد، اراک، پرند و ... در هفتمین روز قیام، شعار «مرگ بر خامنه ای» به وفور شنیده شده است. طی هفت روز جنگ و گریز با نیروهای سرکوبگر ابعاد کم سابقه ای داشته است.

یکی از تاکتیکهایی که در روزهای گذشته از جانب برخی از زنان اجرا شد، سوزاندن روسری بود که واکنش گسترده ای داشت.   

هرانا در گزارش روز چهارشنبه ۳۰ شهریور خود اعلام کرد که: «در طی ۵ روز در مجموع ۱۱۴ نقطه در ۲۹ استان کشور شاهد اعتراض بوده. ۱۸ دانشگاه کشور دست کم ۲۰ بار تجمع کردند ۶۹ شهر ۹۴ مرتبه در طی ۵ روز تجمع کردند

دبیرخانه شورای ملی مقاومت ایران در اطلاعیه روز پنجشنبه ۳۱ شهریور اعلام کرد: «در ششمین روز قیام، مردم دستکم در ۸۶ شهر در ۲۸ استان با شعار "مرگ بر خامنه ای"، "امسال سال خونه سید علی سرنگونه" دست به اعتراض زدند.»

بر اساس خبرهای منتشر شده در شبکه های اجتماعی طی هفت روز گذشته بیش از ۳۰ تن از شهروندان به شمول زنان و نوجوانان در این جدال سرنوشت ساز به شهادت رسیدند.

رویداد مهم دیگر طی هفت روز گذشته، سخنرانی ولی فقیه نظام در روز چهارشنبه ۳۰ شهریور بود. خامنه ای که رویای یکدست سازی اش به کابوس تبدیل شده، به گونه ای صحبت کرد که گویی شهر امن و امان است. او هرچه می گفت بر هیزم آتش قیام می افزود و سکوت او به معنی تایید خیزشی است که او را به این نقطه رسانده است. خامنه ای حاکمیت را یکدست کرد تا در شهر دیگر کُنشی علیه ولایت اش نباشد.

در آخرین اجلاس شورای ملی مقاومت ایران گفتم: «همه کارشناسان مستقل و برخی از کارشناسان حکومت و پیرامون آن به این امر مُهر تایید می زنند که اکثریت مردم ایران نه فقط در کنار حکومت نیستند، بلکه بخش مهمی از آنان در ستیز با نظام حاکم قرار دارند. رویدادها نشان می دهد که زنان و مردان میهن ما و به ویژه تهیدستان و نسل جوان فراموش شده از طرف حکومت، در گوشه و کنار میهن دربند برای تحقق نان، کار و آزادی بپاخاسته اند.»

از این سخن کمتر از دو ماه می گذرد، اما باید تاکید کنم که در آن موقع تصور نمی کردم که به زودی شاهد قیامی با چنین ابعادی باشیم و مهمتر از آن این که جرقه این قیام با قتل مظلومانه یک زن بی دفاع زده شود. گرچه حاکمیت اعتراض به گرانیها را در گامهای اول شکل گیری مهار کرد، اما تصورم این بود که جرقه قیام جدید با افزایش سرسام آور گرانیها زده می شود. اکنون شاهدیم که قیام تاریخی جاری به صورت دیگر شکل گرفت.

این واقعیت نشان می دهد که زمان، شکل شروع و جرقه هایی که منجر به قیامها و انقلابها می شود به طور دقیق و براساس علوم دقیقه قابل پیش بینی نیست. اما واقعیتی که قابل انکار نیست و سیاه روی سفید باید به آن تاکید کرد این است که جامعه ایران با گُسلهای فراوان آن و انباشت خواسته ها و نیازهای کلان و با عمق و وسعت تضاد عمده آن یعنی تضاد بین مردم و حاکمیت در کلیت آن، همواره آبستن شورش، قیام و انقلاب است.

به گُمانم ارزیابی و جمعبندی سازمان چریکهای فدایی خلق ایران از قیام تهیدستان و فرودستان در آبان سال ۱۳۸۸ همچنان درست و با قیام سرنوشت ساز «ژینا» سازگار است.

این جمعبندی چنین است:

«۱- بحران و شرایط انقلابی وارد مرحله جدیدی شده و رژیم حاکم بر ایران با همه دسته بندیها و باندهای درونی آن در مرکز مُشکلات و دُشواریهای مردُم ایران قرار دارد و منبع تضاد مُنحطی است که کرامت، ارزشها و غُرور آنها را لگدمال می کند. جامعه یک بار دیگر و این بار با توان بیشتر برای تغییر بُنیادی این شرایط به پا خواسته است.

۲- قیامهای چند روز گذشته و صدها حرکت اعتراضی طی یک سال گذشته نشان داد که بر خلاف دیدگاه برخی از گروهها و شخصیتهای سیاسی، تحریم و فشار خارجی نه مردم را گوشه نشین و منفعل می کند و نه آنان را در کنار استبداد مذهبی حاکم قرار می دهد.

۳- قیام با وجود سرکوب بیرحمانه و ارتکاب جنایت جنگی علیه شهروندان غیرمسلح، با قدرت به پیش می رود. رژیم به تله افتاده است، گریبان او را نباید رها کرد و باید درهم کوبیدش. در میدان این مبارزه، نفس هر کس که بلندتر است، پیروزی از آن اوست و ایستادگی جانانه مردم دلیر ایران در برابر ماشین سرکوب، در حال از نفس انداختن رژیم فرتوت ولایت فقیه است... پس به پیش، به پیش!» (بیانیه پیرامون قیام پرتوان مردم ایران علیه تبهکاران حاکم) 

و در پایان برای صدمین بار تاکید می شود که تنها خواست و انتظار ما از دولتهای جهان و از سازمان ملل متحد این است که بر اساس پرنسیبهای اعلام شده خود و به خاطر پایبندی به میثاقها و عهدنامه های حقوق بشر، به استبداد مذهبی حاکم بر ایران یاری نرسانده و با آن مماشات نکنند، ابزارهای سرکوب و سانسور را در اختیار حاکمان ستمگر ایران قرار ندهند و حق مردم ایران برای تعیین سرنوشت خود و سرنگونی استبداد مذهبی و استقرار یک نظام دمکراتیک، کثرتگرا، عرفی، بدون پروژه هسته ای، طرفدار عدالت، صلح و مخالف تبعیض مذهبی، جنسیتی، قومی و ملی را به رسمیت شناسند.

 منبع: نبرد خلق شماره ۴۵۵، آدینه اول مهر ۱۴۰۱ - ۲۳ سپتامبر ۲۰۲۲

https://t.me/nabard_khalgh

بازگشت به صفحه اول