توفان سوار

م. وحیدی (م . صبح)

 

حادثه بی سوار می رود

شب زیر باران مانده

و آفاق

از سنگینی ابرها

کمر خم کرده اند

کوچه ها

در بی حسی قرن

تاول زده

دلم گرفته و

هنوز

الفباهای کهن

تیغ بر استخوانم می کشند

دشت

بی نغمه و آواز

در انتظار

فلوت مسیح است

کجا سجده کنم

که محرابش تو باشی ؟

 

منبع: نبرد خلق شماره ۴۵۵، آدینه اول مهر ۱۴۰۱ - ۲۳ سپتامبر ۲۰۲۲

https://t.me/nabard_khalgh

بازگشت به صفحه اول